بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

بریده‌هایی از کتاب سه‌ شنبه‌ ها با موری

۴٫۴
(۲۴۰)
شاید مرگ همان چیزی بود که بین همگان تساوی برقرار می‌کرد؛ همان پدیده‌ی بزرگ که موجب می‌شد بالاخره افراد غریبه و بیگانه برای یکدیگر اشک بریزند.
soniya
«زندگی مجموعه‌ای است از پس‌روی‌ها و پیش‌روی‌ها. تو می‌خواهی کاری را انجام بدهی اما مجبور می‌شوی به کار دیگری تن بدهی. گاهی چیزی باعث آزارت می‌شود با اینکه به‌خوبی می‌دانی که نباید این‌گونه باشد. قدر برخی چیزها را نمی‌دانی درحالی‌که به‌خوبی می‌دانی که نباید هیچ‌چیز را به دست فراموشی بسپاری.»
soniya
بخشی از مشکل این است که همه یک‌جورهایی عجله دارند. مردم معنای زندگی‌شان را درنیافته‌اند بنابراین دائماً به دنبال آن می‌دوند. آن‌ها به ماشین بعدی، به خانه‌ی بعدی و کار بعدی فکر می‌کنند. بعد متوجه می‌شوند که این چیزها هم خالی و بی‌معنی است و به باز هم می‌دوند و می‌دوند.»
ll_hosein_ll
سال ۱۹۷۹. یک بازی بسکتبال در سالن ورزشی دانشگاه براندیز. بچه‌های تیم خوب کار کرده‌اند و دانشجویان یک‌صدا می‌گویند: ما اول هستیم! ما اول هستیم! موری همان نزدیکی نشسته است. از شادی و قیل‌وقال دانشجویان حیرت‌زده است. ناگهان، وسط سرود «ما اول هستیم» از جایش بلند می‌شود و می‌گوید: «نفر دوم بودن چه ایرادی دارد؟» دانشجویان به او نگاه می‌کنند. سرود قطع می‌شود. او می‌نشیند درحالی‌که لبخند پیروزمندانه‌ای بر لب دارد.
مری و راه های نرفته اش
من تصمیم گرفتم که زندگی کنم- یا حداقل سعی کنم آن‌گونه که می‌خواهم زندگی کنم؛ با شرافت، شجاعت، شوخ‌طبعی و آرامش.
vahab moghtader
شاید مرگ همان چیزی بود که بین همگان تساوی برقرار می‌کرد؛ همان پدیده‌ی بزرگ که موجب می‌شد بالاخره افراد غریبه و بیگانه برای یکدیگر اشک بریزند.
💟m̺͆a̺͆h̺͆b̺͆a̺͆n̺͆o̺͆o̺͆💟
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
محمد
«نظر شخصی من این است که ازدواج یکی از مهم‌ترین کارهایی است که می‌توان انجام داد و اگر آن را تجربه نکنی، چیزهای زیادی را از دست خواهی داد.» او بحث را با یک نقل‌قول از شعری که مانند یک دعا به آن اعتقاد داشت، پایان داد: «یا به هم عشق بورزید یا بمیرید.»
کاربر ۱۵۱۵۷۲۱
«ما دستان یکدیگر را در دست می‌گیریم و جریان بی‌حدومرز عشق بین ما ردوبدل خواهد شد. تد ما نزدیک به سی‌وپنج سال باهم دوست بودیم. برای این‌که عشق را حس کنیم به گفت‌وشنود نیاز نداریم.»
ftmz_hd
ما از خیلی لحاظ ضعف داریم. ما خیلی درگیر مسائل مادی هستیم و این مسائل ما را ارضا نمی‌کند. روابط عاشقانه‌ای که داریم، جهان اطرافمان... ما قدر این چیزها را نمی‌دانیم
ساکنِ ماه🌙
عشق برنده می‌شود. عشق همیشه برنده است
ساکنِ ماه🌙
میچ، فکر این‌که بخواهی دارایی‌هایت را به رخ بالادستانت بکشی از سرت بیرون کن. آن‌ها درهرحال از بالا به تو نگاه خواهند کرد؛ و فکر این‌ که بخواهی دارایی‌هایت را به رخ زیردستانت بکشی را هم از سرت بیرون کن. آن‌ها تنها به تو حسادت خواهند کرد. موقعیت اجتماعی تو را به هیچ جا نخواهد رساند. تنها یک قلب باز و مهربان می‌تواند برایت جایگاهی در دل همه باز کند
Elahe
«ریسمان این دنیا را نه زودهنگام رها کن و نه تا دیرهنگام به آن چنگ بزن!»
Fateri47
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
Mobina :)
هیچ تجربه‌ای مانند بچه‌دار شدن وجود ندارد. همین. هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد. نه دوستان و نه معشوقه... هیچ‌کدام نمی‌توانند جای آن را بگیرند. اگر می‌خواهی، تمام و کمال مسئول زندگی یک انسان دیگر باشی و یاد بگیری چگونه به عمیق‌ترین وجه عشق بورزی و به کسی دل‌بسته باشی، باید بچه‌دار شوی.»
کاربر ۱۵۱۵۷۲۱
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
fikamo0d
هشت سال بیش‌تر سن نداشت. یک تلگراف از بیمارستان آمد و ازآنجاکه پدرش یک مهاجر روسی بود، انگلیسی نمی‌دانست، موری مجبور بود تا خبر را بخواند؛ خبر مرگ مادرش را مانند دانش‌آموزی که مقابل کلاس انشا می‌خواند، اعلام کرد. این‌گونه شروع کرد «متأسفیم که به اطلاع شما برسانیم...»
up
«پذیرای هر آنچه باش‌که قادر به انجام آن هستی و هرآن چه که قادر به انجامش نیستی. گذشته را همان‌گونه که گذشته بپذیر، بی آن‌که سعی در نفی آن داشته باشی، بی آن‌که آن را نادیده بگیری؛ بیاموز که خود را ببخشی و از بخشش دیگران غافل نشو؛ و هیچ‌گاه تصور نکن که برای انجام این کارها دیر شده است.»
کاربر ۱۴۲۱۷۷۱
در عجب بودم که چطور بدون من همه‌چیز به‌آسانی ادامه داشت.
olivereader
من به‌اندازه‌ی قبل زنده نیستم اما هنوز نمرده‌ام. یک‌جورهایی این بین گیرکرده‌ام.
olivereader

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۹۹۹
۱۴,۹۹۹
۵۰%
تومان