بریدههایی از کتاب قلعهی حیوانات
۴٫۶
(۲۵۴)
اگر شما مشکل حیوانات طبقهی پایین را دارید ما هم دردسر مردم طبقهی پایین را داریم.
حمیدرضا فیاضی
برای صرفه جویی در مصرف نفت روشن کردند چراغ در آخورها قدغن شد. اما انگار خوکها تو رفاه بودند و داشتن چاق میشدند.
حمیدرضا فیاضی
چند روز بعد وقتی وحشتِ کشت و کشتارها کمتر شده بود، یک دسته از حیوانات یادشان آمد یا لااقل فکر کردند یادشان آمده که در بند ششم گفته شده: هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بکشد. درست است کسی جرئت نداشت جلوی سگها و خوکها حرفی بزند ولی همه احساس کردند که کشتار ضدِ قوانین است، کلوور از بنجامین خواست که بند شش قوانین را برایش بخواند و وقتی بنجامین مثل همیشه گفت در این کارها دخالت نمیکند رفت سراغ موریل، موریل بند را اینطور خواند: هیچ حیوانی بیدلیل نباید حیوان دیگری را بکشد. به دلایل نامشخص دو کلمه از یاد ِحیوانات رفت بود، در هر صورت فهمیدند که از قوانین تخلف نشده و دلایل خوبی برای کشتن خائنها بوده که با اسنوبال همکاری کردند.
حمیدرضا فیاضی
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
حمیدرضا فیاضی
او خیلی خوشحال میشود که خودتان برای خودتان تصمیم بگیرید، اما رفقا اگر شما تصمیم اشتباه بگیرید چه؟ بعد باید چکار کرد؟
حمیدرضا
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
_RoyaTanha_
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
هرکول پوآرو
حیوانات با تعجب به اسبهای گاری التماس میکردند و میگفتند:
رفقا، رفقا، برادرتان را به مسلخ نبرید.
اما اسبهای گاری ابلهتر از این بودند که حقیقت را بفهمند. فقط گوشهایشان را عقب دادند و سریعتر رفتند.
نیما
نگاه حیوانات از پشت پنجره از خوک به آدم و از آدم به خوک میچرخید اما دیگر امکان نداشت یکی را از دیگری تشخیص بدهند.
Mohammad
" چهار پا خوب، دو پا بد"؛ این شعار میتواند اصول انیمالیسم را شامل بشود و هر کسی آن را بفهمد از شر آدم در امان است،
gharibimohammad
حالا، رفقا، معنی و خاصیت این زندگی ما چیست؟ بیایید براندازش کنیم. زندگی ما کوتاه و پر از رنج و بدبختی است. ما به دنیا میآییم، به اندازهی کافی غذا میخوریم تا بتوانیم تا زنده بمانیم، و از بین ما آنها که هنوز میتوانند کار کنند، تا جاییکه بشود ازش کار میکشند و وقتی هم که از کار افتادیم خون ما را میریزند. هیچ حیوانی در انگلیس نیست که بعد از یک سالگی معنا شادی و خوشبختی را بداند. هیچ حیوانی در انگلیس آزاد نیست؛ زندگی همهی حیوانات بدبختی و برد گی است و این یک حقیقت محض است.
rezaat98
سیبها رسیده بودند و باد رسیده هایش را روی زمین ریخته بود. همه فکر میکردند که سیبها بینشان عادلانه تقسیم میشود، اما بعدش دستور رسید که جمع بشوند و به انبار خوکها بروند، حیوانها اعتراض کردند اما فایدهای نداشت، چون خوکها حتی اسنوبال و ناپلئون راجع به این موضوع با هم توافق کرده بودند. اسکوئیلر مأمور شد تا برای حیوانات توضیح بدهد:
"رفقا یک وقت فکر نکنید ما خوکها از سر خود خواهی این کار را کردیم، یا مثلاً به خودمان حق ویژه بخشیدیم، بیشتر ما خوکها شیر و سیب دوس نداریم مخصوصاً خودم ابداً دوست ندارم، تنها به این دلیل اینها را میخوریم که سلامتی من حفظ بشود. از نظر علمی هم ثابت شده که شیر و سیب برای سلامتی خوکها مفید است و همهی مواد لازم را دارد. ماها که با مغزمان کار میکنیم و مدیریت کارها را انجام میدهیم و کل شب و روز به فکر سلامتی شما هستیم، فقط برای خودتان است که شیر و سیب میخوریم، اصلاً میدانید اگر ما به وظیفه مان عمل نکنیم چه میشود؟ جونز دوباره بر میگردد، بله، جونز دوباره بر میگردد".
f_altaha
نگاه حیوانات از پشت پنجره از خوک به آدم و از آدم به خوک میچرخید اما دیگر امکان نداشت یکی را از دیگری تشخیص بدهند.
amirhossein shahbaz
آخر کلوور گفت:
چشمانم دیگر خوب نمیبینند، نتوانستیم نوشتهها را بخوانم، اما فکر کنم نوشتهها تغییر کردند. بنجامین برایم بخوان ببینم هفت بند مثل قبل است؟
برای اولین بار بنجامین حاضر شد قانون خودش را بشکند و نوشتهی روی دیوار را بخواند. روی دیوار فقط یک قانون مانده بود:
همه حیوانات با هم برابرند، اما بعضیها برابرترند.
amirhossein shahbaz
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
کاربر ۴۲۴۴۵۲۱
نشانهی آدم دو تا دست است که باهاش کارهای زشتشان را انجام میدهند
کاربر ۴۹۸۶۸۷۶
بههرحال با آوازها و جنبشها و آمار و ارقام اسکوئیلر و شلیک گلوله و قوقولی قوقوی جوجه خروس و بالا بردن پرچم لااقل کمی یادشان میرفت که شکمشان خالی است.
Eli K
زندگی ما کوتاه و پر از رنج و بدبختی است. ما به دنیا میآییم، به اندازهی کافی غذا میخوریم تا بتوانیم تا زنده بمانیم، و از بین ما آنها که هنوز میتوانند کار کنند، تا جاییکه بشود ازش کار میکشند و وقتی هم که از کار افتادیم خون ما را میریزند. هیچ حیوانی در انگلیس نیست که بعد از یک سالگی معنا شادی و خوشبختی را بداند. هیچ حیوانی در انگلیس آزاد نیست؛ زندگی همهی حیوانات بدبختی و برد گی است و این یک حقیقت محض است
Eli K
سه تا مرغ اسپانیایی که سر دستهی شورش مرغها بودند سرِ قضیهی تخممرغها، جلو آمدند و اعتراف کردند که اسنوبال در خوابشان آمده و گفته از ناپلئون سرپیچی کنند. آنها هم کشته شدند. بعد یک غاز آمد جلو، اعتراف کرد که موقع برداشت محصول پارسال شش تا ذرت دزدیده و شب آنها را خورده است. بعد یک گوسفند اعتراف کرد که در استخر مزرعه به خواست اسنوبال شاشیده. بعد دو گوسفند دیگر اعتراف کردند که یک قوچ زمان اسنوبال که از سرفه رنج میبرد و از طرفداران ناپلئون بود را آنقدر دواندند که مرد. همهشان در جا کشته شدند. این اعترافها و اعدامها آنقدر ادامه داشت که یک تل از کشته جلو پای ناپلئون درست شد، و هوا از بوی خون سنگین بود.
کاربر ۶۶۸۷۲۸۹
نگاه حیوانات از پشت پنجره از خوک به آدم و از آدم به خوک میچرخید اما دیگر امکان نداشت یکی را از دیگری تشخیص بدهند.
Abolfazl Fazeli
حجم
۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان