بریدههایی از کتاب قلعهی حیوانات
۴٫۵
(۲۳۸)
برای صرفه جویی در مصرف نفت روشن کردند چراغ در آخورها قدغن شد. اما انگار خوکها تو رفاه بودند و داشتن چاق میشدند.
حمیدرضا
چند روز بعد وقتی وحشتِ کشت و کشتارها کمتر شده بود، یک دسته از حیوانات یادشان آمد یا لااقل فکر کردند یادشان آمده که در بند ششم گفته شده: هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بکشد. درست است کسی جرئت نداشت جلوی سگها و خوکها حرفی بزند ولی همه احساس کردند که کشتار ضدِ قوانین است، کلوور از بنجامین خواست که بند شش قوانین را برایش بخواند و وقتی بنجامین مثل همیشه گفت در این کارها دخالت نمیکند رفت سراغ موریل، موریل بند را اینطور خواند: هیچ حیوانی بیدلیل نباید حیوان دیگری را بکشد. به دلایل نامشخص دو کلمه از یاد ِحیوانات رفت بود، در هر صورت فهمیدند که از قوانین تخلف نشده و دلایل خوبی برای کشتن خائنها بوده که با اسنوبال همکاری کردند.
حمیدرضا
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
حمیدرضا
او خیلی خوشحال میشود که خودتان برای خودتان تصمیم بگیرید، اما رفقا اگر شما تصمیم اشتباه بگیرید چه؟ بعد باید چکار کرد؟
حمیدرضا
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
_RoyaTanha_
همه مردم برابرند
اما برخی برابر ترند!
هرکول پوآرو
حیوانات با تعجب به اسبهای گاری التماس میکردند و میگفتند:
رفقا، رفقا، برادرتان را به مسلخ نبرید.
اما اسبهای گاری ابلهتر از این بودند که حقیقت را بفهمند. فقط گوشهایشان را عقب دادند و سریعتر رفتند.
نیما
نگاه حیوانات از پشت پنجره از خوک به آدم و از آدم به خوک میچرخید اما دیگر امکان نداشت یکی را از دیگری تشخیص بدهند.
Mohammad
حالا، رفقا، معنی و خاصیت این زندگی ما چیست؟ بیایید براندازش کنیم. زندگی ما کوتاه و پر از رنج و بدبختی است. ما به دنیا میآییم، به اندازهی کافی غذا میخوریم تا بتوانیم تا زنده بمانیم، و از بین ما آنها که هنوز میتوانند کار کنند، تا جاییکه بشود ازش کار میکشند و وقتی هم که از کار افتادیم خون ما را میریزند. هیچ حیوانی در انگلیس نیست که بعد از یک سالگی معنا شادی و خوشبختی را بداند. هیچ حیوانی در انگلیس آزاد نیست؛ زندگی همهی حیوانات بدبختی و برد گی است و این یک حقیقت محض است.
rezaat98
سیبها رسیده بودند و باد رسیده هایش را روی زمین ریخته بود. همه فکر میکردند که سیبها بینشان عادلانه تقسیم میشود، اما بعدش دستور رسید که جمع بشوند و به انبار خوکها بروند، حیوانها اعتراض کردند اما فایدهای نداشت، چون خوکها حتی اسنوبال و ناپلئون راجع به این موضوع با هم توافق کرده بودند. اسکوئیلر مأمور شد تا برای حیوانات توضیح بدهد:
"رفقا یک وقت فکر نکنید ما خوکها از سر خود خواهی این کار را کردیم، یا مثلاً به خودمان حق ویژه بخشیدیم، بیشتر ما خوکها شیر و سیب دوس نداریم مخصوصاً خودم ابداً دوست ندارم، تنها به این دلیل اینها را میخوریم که سلامتی من حفظ بشود. از نظر علمی هم ثابت شده که شیر و سیب برای سلامتی خوکها مفید است و همهی مواد لازم را دارد. ماها که با مغزمان کار میکنیم و مدیریت کارها را انجام میدهیم و کل شب و روز به فکر سلامتی شما هستیم، فقط برای خودتان است که شیر و سیب میخوریم، اصلاً میدانید اگر ما به وظیفه مان عمل نکنیم چه میشود؟ جونز دوباره بر میگردد، بله، جونز دوباره بر میگردد".
f_altaha
حجم
۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۷۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان