بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همسر پنهانی | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همسر پنهانی

بریده‌هایی از کتاب همسر پنهانی

نویسنده:گیل پل
انتشارات:نشر مصدق
امتیاز:
۴.۴از ۳۸۵ رأی
۴٫۴
(۳۸۵)
نوشتن کمک می‌کند بدانید گاهی چطور به شکل غریزی، واکنشی نشان می‌دهید که گیجتان می‌کند، باعث می‌شود فکر کنید چرا عصبانی هستید؟ چرا آن چیز ناراحتتان می‌کند؟ شگفت‌انگیز اینکه نوشتن جرقه‌های کوچکی ایجاد می‌کند که باعث این واکنش‌ها می‌شوند.
maryam
ماتم‌گرفتن هرگز به التیام کسی کمک نمی‌کند، این حرف‌زدن است که کمک‌کننده است.
راضیه
دمیتری پرسید: «برای زندگی‌ات چه کار می‌توانیم بکنیم؟» نیکلاس با جدیت گفت: «هیچ کار. بعضی چیزها قابل درست‌شدن نیستند.»
راضیه
تام قدرت را به دست نگرفته بود، کیتی این قدرت را به او داده بود. او دوست نداشت تصمیم‌هایی از این دست بگیرد؛ چون آن‌ها را استرس‌زا می‌دانست ـآسان‌تر بود که ریسک چیزی را که به گمان مادرش «شکست» بود نپذیریدـ و به طور پیش‌فرض، وارد نقشی شده بود که تقریبآ مثل نقش یک بچه بود.
استودیوس
صدای زنی که از جی‌پی‌اِس شنیده می‌شد، آرام و مطمئن بود: «دویست یارد جلوتر، به سمت چپ، به جاده بیگ بروک بپیچید.» حس خوبی داشت که بگویند چه کار کند؛ این همان چیزی بود که کیتی به آن نیاز داشت، آن هم وقتی که زندگی‌اش داشت از هم می‌پاشید.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
کیتی این را هم فهمیده بود که خیانت لزومآ پایان رابطه نیست. چیزهای مهم‌تری هم هست. متأسفانه مارتا هرگز این را نفهمید و نتیجه‌اش یک قهر مادام‌العمر
ساجده
دمیتری به توده علف‌های یخ‌زده چنگ زد، خودش را به جلو کشید تا بالأخره روی زمینی دراز کشید که عشق بزرگش زیر آن دفن شده بود. با وجود دردی که می‌کشید، لبخند زد و دست‌هایش را روی گور تاتیانا باز کرد و برای آخرین‌بار، در آغوشش گرفت.
alireza_kh
وقتی می‌نویسم، احساس می‌کنم به تو نزدیکم و آرزو می‌کنم روزها ساعات بیشتری داشتند تا می‌توانستم بیشتر بنویسم.
alireza_kh
«تاتیانا، من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد. هرگز. اگر تا حد مرگ در یکی از میدان‌های جنگ زخمی بشوم، قسم می‌خورم نام تو آخرین کلمه بر لبان من و صورت تو، آخرین تصویر در ذهن من باشد.»
alireza_kh
ناگهان، هیچ شادمانی‌ای در زندگی‌ای که پیش‌تر آن‌قدر پرشور به نظر می‌رسید، نداشت؛ گویی کرکره‌ای روی پنجره افتاده و همه‌چیز را تیره و بی‌امید کرده بود.
tina G
و یاد روسیه ۱۹۱۷، وقتی هرگز نمی‌توانستی از گرایش مخاطبت مطمئن باشی،
tina G
او نگران آخرین نقطه تور، در پراگ، بود چون سال گذشته، حزب کمونیست ۳۸ درصد از آرای مجلس آنجا را به خود اختصاص داده بود. با خودش فکر می‌کرد، مردم چک چه فکری کردند؟ آیا از محاکمه‌های نمایشی شوروی و اعدام‌های جمعی، از زندان‌های سیبری با کار اجباری، از پلیس مخفی که بدون هیچ دلیلی مردم را دستگیر می‌کنند، نشنیده‌اند؟
tina G
رزا از نوشتن آن‌ها تعریف می‌کرد و به بذله‌گویی‌های آن‌ها می‌خندید و کاری می‌کرد که حس خوبی درباره خودشان داشته باشند. شاید این کلید موفقیت اجتماعی او بود.
tina G
اینکه او آنجا مرده بود، چندشش شد.
tina G
وقتی دمیتری به برلین رفت، شهر ارزانی برای زندگی بود، اما در سال ۱۹۲۳، قیمت‌ها افزایش چشمگیری یافتند و دولت تصمیم گرفت این ابَرتوَرم را با چاپ اسکناس بیشتر هدف بگیرد
tina G
او بلندتر از آنها فریاد زد: «استدعا می‌کنم آرام باشید، خواهش می‌کنم. فرزندان خانواده سلطنتی به‌شدت بیمار هستند.» یکی از زنان جیغ کشید: «بروند به جهنم. لاقل غذا می‌خورند، اما بچه‌های ما نه.»
khanom mohandes
مردم او را به خاطر نقشش در همه اشتباهات مربوط به کشور، سرزنش می‌کنند؛ برای کمبود غذا، پیشرفت‌نکردن ما در عقب راندن آلمانی‌ها، برای اعتصاب‌های راه‌آهن... او به خاطر قدرت نفوذش بر مادرت، فخر می‌فروشد و می‌گوید، می‌تواند او را وادار به انجام هر کاری بکند.»
khanom mohandes
تاتیانا قول داده بود برایش بنویسد، اما نامه‌ها دیگر او را راضی نمی‌کردند. فقط در حضور او، واقعآ احساس زنده‌بودن می‌کرد.
khanom mohandes
بعد خودش را سرزنش کرد؛ چه جور عاشقی هستی که از خوشحالی محبوبت متنفری؟ آیا عشق همیشه این‌قدر خودخواهانه است؟
khanom mohandes
دمیتری چشم‌هایش را چرخاند. این پیشگویی کف‌بین، یعنی اینکه دمیتری می‌توانست بدون حفاظت، به خط مقدم آلمانی‌ها نزدیک شود و تیر نخورد؟ برایش حیرت‌انگیز بود که کسی به باهوشی تاتیانا جذب چرندیات این احضارکننده روح شده باشد.
khanom mohandes

حجم

۴۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

حجم

۴۲۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰
۳۰%
تومان