بریدههایی از کتاب همسر پنهانی
۴٫۵
(۳۴۹)
فقط ای کاش میتوانستیم به چشمهای هم نگاه کنیم و بفهمیم که همهچیز چقدر خوب است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
کاش این جنگ زود تمام میشد تا من بتوانم با عجله به خانه و به آغوش تو بیایم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
وقتی مینویسم، احساس میکنم به تو نزدیکم و آرزو میکنم روزها ساعات بیشتری داشتند تا میتوانستم بیشتر بنویسم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
نمیتوانم چیزی بدتر از اجبار برای ازدواج با کسی را که دوستش ندارم و ازدواج فقط به دلایل سیاسی را تصور کنم،
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«وقتی مخاطب ندارید، میتوانید صادقانهترین احساساتتان را بیان کنید. من نوشتن را برای درک خودم، بسیار سودمند میدیدم. نوشتن کمک میکند بدانید گاهی چطور به شکل غریزی، واکنشی نشان میدهید که گیجتان میکند، باعث میشود فکر کنید چرا عصبانی هستید؟ چرا آن چیز ناراحتتان میکند؟ شگفتانگیز اینکه نوشتن جرقههای کوچکی ایجاد میکند که باعث این واکنشها میشوند. شاید فقط یک تفاوت ظریف ناخواسته باشد، چیزی که به دل مینشیند و موجب برانگیختن هیجان تجربه قدیمیتری میشود... طبیعت انسان گیراترین چیز درخور تأمل است.»
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ماندن و جنگیدن مثل خودکشی بود؛ چون برای مبارزه با دشمنان، توپخانه و مهمات ند
میترا
بیامان، با قاطعیت کار میکرد و امیدوار بود با خستهشدن ماهیچههایش، بتواند افکار وحشتزایی که در مغزش سروصدا میکردند را فروبنشاند. به تام فکر نکن؛ بس کن. تلفن همراه و لپتاپش را بنا به عادت انسانهای قرن بیستویکم همراهش آورده بود؛ اما هر دو خاموش بودند.
Amirali Varzandeh
تام قدرت را به دست نگرفته بود، کیتی این قدرت را به او داده بود. او دوست نداشت تصمیمهایی از این دست بگیرد؛ چون آنها را استرسزا میدانست ـآسانتر بود که ریسک چیزی را که به گمان مادرش «شکست» بود نپذیریدـ و به طور پیشفرض، وارد نقشی شده بود که تقریبآ مثل نقش یک بچه بود.
استودیوس
کیتی این را هم فهمیده بود که خیانت لزومآ پایان رابطه نیست. چیزهای مهمتری هم هست. متأسفانه مارتا هرگز این را نفهمید و نتیجهاش یک قهر مادامالعمر
ساجده
وقتی مینویسم، احساس میکنم به تو نزدیکم و آرزو میکنم روزها ساعات بیشتری داشتند تا میتوانستم بیشتر بنویسم.
alireza_kh
حجم
۴۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۴۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰۳۰%
تومان