بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

بریده‌هایی از کتاب افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر

انتشارات:انتشارات پر
امتیاز:
۳.۰از ۶۴ رأی
۳٫۰
(۶۴)
در اکثر جامعه‌های عقب‌مانده کلام و رفتار پزشکان به اندازهٔ پیامبران در میان مردم نفوذ دارد!
nastaran
انسان‌ها از ابتدا تا به امروز، به سبب علاف‌نبودن و سرگرمی، برای خودشان و طبیعت و زمین داستان تراشیدند. یک سری قانون وضع کردند و یک سری استخدام می‌شدند و یک سری زندانی و یک سری قدرتمند، و جالب‌تر این بود که برای یاد گرفتن این چیزها باید درس می‌خواندند و پول خرج می‌کردند و بعد هم همه پز می‌دادن که فلانی وکیل شده یا پسر فلانی خلبان هستش...
nastaran
وقتی بدنم می‌لرزید دوست داشتم حرف بزنم... اما کسی را نداشتم که بخواهم یا بتوانم صحبتی با او داشته باشم. بنابراین (این‌جور مواقع) کاغذهای زیادی را سیاه می‌کردم و بعدش به حال خودشان می‌گذاشتم‌شان یا بعداً دور می‌انداختم.
Zeynab
اصلش از هرچی ایرانی غرب‌زده و خارج‌رفته هم بدم میاد! به سیستم کل جهان مشکوک شده بودم، به این سریال‌هایی که می‌ساختن این خارجی‌ها. یه جوری هم درست می‌کنن که تو خونه تنها باشی و نگاه کنی و تحت‌تأثیرشون باشی. به عبارتی دارن خصوصی حرفشون رو بهت دیکته می‌کنن! من که همیشه الکی می‌گفتم تو خونه تنهام و هیچکس نیست، اصلش اونی که همیشه نبود خودم بودم. از تنهایی و سریال خارجی و حرف‌های درگوشی بدم میاد! از کاپیتالیسم و زورگویی و اتفاق‌های تلخ جهان بدم میاد!
زهرا یارمحمد
«اگه نکشتم قوی ترم کنه.»
hani_p
وقتی آدمی مانند من نیاز به محبت و همنشین و همسفر را در لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیهٔ زندگی‌اش احساس می‌کند طبیعتاً دارای روان سالم و شخصیت نرمالی نبوده و باید مثل یک بچهٔ تب‌کرده ازش مراقبت بشود.
ellena_1988
زنی گربه‌ای را در آغوش داشت که به شدت منزجرکننده بود. این از نشانه‌های آخر زمان بود. حالا مد شده که باید جانوری را در خانه نگه داری... این بزرگترین ظلم در حق آن حیوان می‌توانست باشد که به خاطر عقده‌های یک انسان باید در آپارتمانی زندگی کند و از تمام غرایز و سیستم اصلی زندگی‌اش دور باشد. و احمقانه‌تر از آن این‌که در بعضی از نقاط شهر که قشر مرفه‌تری هستند به اندازهٔ درآمد یک کارگر یا حتی بیشتر برای سگ یا گربه‌ای که دارند هزینه می‌کنند. به عبارتی خرج سگ آنها از خانوادهٔ آن کارگر بدبخت بیشتر است.
🌈خیال‌پرواز🍊
به راستی خواب چیست؟ یک شکاف عمیق بین زندگی و مرگ یا یک آرامش موقتی؟ خواب بر همه‌چیز ارجح هست و تنها هنگام خواب است که آدمی دست از همه چیز و همه چیز و همه چیز می‌کشد و فقط چشمهایش را می‌بندد. آیا تمام اتفاق‌های بیداری و به اصطلاح «آگاهانه» در خواب تعیین نمی‌شوند و رخ نمی‌دهند یا این بیداری و اتفاق‌های روزمره است که خواب را می‌سازد و باعث خواب دیدن می‌شود؟
W.o.s
به راستی خواب چیست؟ یک شکاف عمیق بین زندگی و مرگ یا یک آرامش موقتی؟
عاطفه
هیچ مدل کاری رو دوست نداشتم و هیچ چیزی دلخوشم نمی‌کرد ولی باز با کمال پُررویی نفس می‌کشیدم و توی دلم دردهای جسمانی و روانی‌ام را مسخره می‌کردم.
آن شرلی
بدون اینکه علاقه‌ای به زندگیم داشته باشم دو دستی بهش چسبیده بودم.
آن شرلی
آن شب مادرم از مراسم عقد پسردایی‌ام تعریف می‌کرد و سعی می‌کرد من را هم در هرزگی آن‌ها و دل‌خوشی‌های احمقانهٔ خودشان سهیم کند.
خاک
باید به سراغ دکتر می‌رفتم چارهٔ دیگری نداشتم. سخت‌ترین کار دنیا هم همین بود. از خانه تا مطبش رفتن... مسیر منزجرکننده‌ای داشت که همیشه ترافیک بود. این همه مردم تو این حجم ترافیک چه کار می‌کنند و کجا می‌روند؟ من وسط اینها چه غلطی میکنم؟
خاک
بغض می‌کنم برای کسانی که مثل شمع با این‌که از دور می‌درخشند آب می‌شوند و می‌سوزند و با داروهای آرام‌بخش می‌خوابند.
خاک
تفکرات من در هر زمینه‌ای برای همه گنگ بود و بی‌معنی..! همین، به مرور زمان مرا به انزوا کشاند.
Shanti
چه فرصت طلاییِ خوبی بود! می‌توانستم بدون پیش‌فرض، به هر چیزی هر شکل که می‌خواهم معنا بدهم!
آترین🍃
زندگی تاریکه، من نمی‌تونم برم دنبال عشق و حالم وقتی کلی گرسنه تو دنیا هست. آره، من غم‌خور کل دنیا هستم، با این‌که اونای دیگه به من لگد می‌زنن، از این اخلاق‌های خودم بدم میاد!
علی
دیدی دکتر چقدر این آدم معروف‌ها واسه مفت‌بری میان با این بچه‌های کار و بچه‌های یتیم عکس می‌گیرن؟ از همهٔ شعارهای انسان‌دوستانه بدم میاد!
علی
وقتی آدم لم می‌ده رو تختش یا کاناپه، حس می‌کنه سلطان تمام جهان هست و کل دنیا رو می‌خواد یه نفره فتح کنه. بعد به خودش میاد، می‌بینه هوا داره روشن یا تاریک می‌شه و فقط یه پاکت سیگار رو تموم کرده. از این‌همه حماقت بدم میاد.
علی
یه بازی به اصطلاح مهم فوتبال هم بود که یه سری دیگه با ماشین و موتور و پیاده هجوم می‌بردند سمت استادیوم که تو هم تو هم بشینن و فوتبال ببینن و تخمه بخورن و سیگار بکشن و فحش بدن و سیگار بکشن! واقعاً این حجم گستردهٔ سرخوشی از کجا میاد و چی میشه که یه آدم از رو تختش بلند می‌شه از این سر شهر می‌ره اون سر شهر وسط چند هزار نفر خودشو حنجرشو جر بده و بعد دوباره این‌همه راه رو برگرده، آخرش که چی؟ چه فرقی می‌کنه کدوم تیم برنده بشه؟ یه جور دیوونگی نیست؟
علی

حجم

۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان