بریدههایی از کتاب ستون دنیایم باش
۳٫۸
(۵۱)
از شیوهٔ حرفزدنش خوشم نمیآد، برای همین با مشت میزنمش.
Fatima
من فکر نمیکنم. فقط عمل میکنم. شاید چون عصبانی هستم. از همه. از خودم. احساس میکنم الان میتونم کل دنیا رو شکست بدم.
Fatima
«هیچ چیزی به اندازهٔ قضاوتکردن دربارهٔ یه نفر دیگه، آدمها رو به هم نزدیکتر نمیکنه. حتا وقتی ما یه کار اشتباهی هم انجام میدیم، بازم اون قضاوتها پا بر جا میمونن...»
Fatima
«میدونی چیه، بعضی وقتا نمیتونم تو رو درک کنم. واقعاً تو هم به اندازهٔ بقیهٔ ما عوضی هستی؟ یا اونجا، توی اون سینهٔ تکاملنیافتهت یه قلبی هم داره میتپه؟»
Fatima
دنیا از حرکت ایستاده و قبلم از حرکت ایستاده و من تنهای تنهام.
Fatima
ذهنم بیش از این درگیر فکرکردن به چیزهای مهمه که بخواد حواسش به شخصیتها باشه.
Fatima
ذهنم اینقدر عجیبغریبه که چند سال اخیر دارم دربارهش یه چیزایی مینویسم، نه داستان زندگیمو، بلکه یه جورایی گزارشنامهٔ، این منم، این چیزیه که دارم بهش فکر میکنم
Fatima
«بیایین بریم تو. هوا سرده. فردا مدرسه دارین.» اگه جلوی مامانو نگیریم، یه لیست صدویک تایی از دلایلی که ما نباید روی این ایون باشیم ردیف میکنه.
Fatima
به زور یه صدای خندهٔ بیروح از خودم درمیآرم که به نظر میرسه انگار یه نفر داره خفهم میکنه.
Fatima
مردمِ کوچیک، مردمی که از درون کوچیکن، دوست ندارن تو اینقدر بزرگ باشی.
Fatima
دقیقاً به همین دلیله که وارد شبکههای اجتماعی نمیشم. کلی کامنت با منظور بد و نیشدار و ضعیفآزاری که در جملهٔ، "من فقط دارم نظرم رو بیان میکنم، همونطور که قانون اساسی کشور بزرگمون ازم میخواد، اگه دوست نداری، نخونش. غیره و غیره و غیره"، مخفی شدن.
Fatima
«بعضی وقتا مردم خیلی ساده عوضی میشن. بعضی وقتا عوضی میشن چون میترسن. بعضی وقتا انتخاب میکنن که قبل از اینکه بقیه باهاشون عوضیبازی دربیارن، اونا خودشون عوضی شن. درست مثل یه جور عوضیبودن بهعنوان سیستم دفاعی.»
Fatima
«بهتر شکارچی باشی تا شکار. حتا اگه خودتو شکار کنی.»
Fatima
بنا به دلایل احمقانهای، نزدیکه که گریه کنم.
Fatima
موضوع اینه. والدین من با تمام خطاهاشون، انسانهای خوبی هستن. باشه، مادرم خوبتر از پدرمه. اونا به من و برادرهام هم یاد دادن که انسانهای خوبی باشیم و با اینکه ممکنه همیشه مثل آدمهای خوب رفتار نکنیم، ولی هنوز هم این خصیصه توی وجود ما هست، توی وجود من هست.
Fatima
بالاخره به خودم میگم:
به درک.
Fatima
هیچی دیگه هیچوقت مثل قبل درست نمیشه، ولی من بهش عادت میکنم.
Fatima
یه زندگی معمولی چیزیه که من از وقتیکه یادم میآد، میخواستم.
Fatima
خودم. ترجیح میدم خودم رو از دست ندم.
Fatima
گیلاسم رو بالا میبرم و اون گیلاسش رو به گیلاس من میزنه و ما در سکوت نوشیدنیمون رو مینوشیم.
Fatima
حجم
۲۸۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۲۸۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰۷۰%
تومان