بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ستون دنیایم باش | طاقچه
تصویر جلد کتاب ستون دنیایم باش

بریده‌هایی از کتاب ستون دنیایم باش

نویسنده:جنیفر نیون
امتیاز:
۳.۸از ۵۱ رأی
۳٫۸
(۵۱)
بعد به چیزی‌که مادرم همیشه می‌گفت فکر می‌کنم، دربارهٔ این‌که چقدر رفتن دنبال رؤیاها ترسناکه، این‌که نرفتن دنبال رؤیا حتا از اینم ترسناک‌تره.
farez
مردمِ کوچیک، مردمی که از درون کوچیکن، دوست ندارن تو این‌قدر بزرگ باشی.
farez
دبیرستان بدترین تجربه‌ایه که تو عمرت می‌تونی داشته باشی.
Friba
همه تو تاریخ یه لحظه دارن که به‌طور خاص متعلق به خودشونه.
ساکت
بعضی وقتا مردم خیلی ساده عوضی می‌شن. بعضی وقتا عوضی می‌شن چون می‌ترسن. بعضی وقتا انتخاب می‌کنن که قبل از این‌که بقیه باهاشون عوضی‌بازی دربیارن، اونا خودشون عوضی شن. درست مثل یه جور عوضی‌بودن به‌عنوان سیستم دفاعی.
farez
ولی اون‌قدر اونو می‌شناسم که بدونم فقط جورجه که تصمیم می‌گیره کی وقت مردن جورجه. رو به من پلک می‌زنه. تو این لحظه، فکر می‌کنم که بهم می‌گه نفس بکش. پس نفس می‌کشم. خیلی تو نفس‌کشیدن ماهر شدم.
(:Ne´gar:)
نمی‌ذاشتم قلبم بشکنه، چون بیش از این می‌ترسیدم که حتا بخوام دوست‌داشتن رو تجربه کنم. و با این‌که درد دل‌شکستگی مثل چی عذاب‌آوره، بازم خیلی بهتر از اینه که هیچی رو حس نکنی.
farez
همیشه بهتره شکارچی باشی تا شکار.
میرالماسی
کل این مدت از خودم می‌پرسم، عمق چُلمنی من کجاست؟ اگه از اونی فکر می‌کنی عمیق‌تر باشه، چی؟
𝓝𝓮𝓰𝓪𝓻
دلم می‌خواد بدونی که من تشویقت می‌کنم. بعضی وقتا ما احتیاج داریم که اینو بشنویم، حتا شده از یه غریبه.
𝓝𝓮𝓰𝓪𝓻
مجبور می‌شی به خدا رشوه بدی و باهاش معامله کنی، با این‌که اصلاً مطمئن نیستی که اون وجود داشته باشه.
farez
اگه خاطراتت رو تماشا نکنی، اونا شروع می‌کنن به محوشدن. نه یهویی با هم، بلکه یواش‌یواش، یه تیکه از این‌جا، یه تیکه از اون‌جا.
farahani
آدم هیچ‌وقت دلتنگیش برای آدم‌هایی که رفتن کم نمی‌شه و از بین نمی‌ره.
میرالماسی
اینو یادتون باشه: شما خواستنی هستین. بزرگ، کوچیک، بلند، کوتاه، زیبا، بی‌مزه، دوستانه و خجالتی. اجازه ندین کسی، حتا خودتون، شما رو پایین بیاره. خصوصاً خودتون.
faezehswifti
چرا یکی نمی‌گه "آهای به نظر می‌آد بار دنیا رو شونه‌هاته. بذار یه چند وقت اونو ازت بگیرم تا مجبور نباشی دائما با خودت حملش کنی."
Fatima
«دلیل واقعیِ بودنم این‌جا، اینه که من پادشاهِ اَبَرابله دنیام.»
𝓝𝓮𝓰𝓪𝓻
هیچی دیگه هیچ‌وقت مثل قبل درست نمی‌شه، ولی من بهش عادت می‌کنم. شاید بالاخره بتونم به اون زندگی معمولی دست پیدا کنم.
Friba
بعضی وقتا کل قضیه دربارهٔ یه نفر دیگه‌ست و تو فقط اتفاقی اون‌جایی.
Fatima
ما نمی‌تونیم تو جنگ یه شخص دیگه شرکت کنیم، مهم هم نیست که چقدر دل‌مون بخواد این کارو بکنیم.
Aa
من همیشه فکر می‌کردم آدم باید توانایی متوقف‌کردن زمان رو داشته باشه. این‌جوری آدم می‌تونست تو یه نقطه واقعاً خوب زندگیش دکمهٔ توقف رو بزنه تا هیچی دیگه تغییر نکنه. بهش فکر کنین. عزیزان آدم نمی‌میرن. آدم پیر نمی‌شه. آدم می‌خوابه و فردا صبح بیدار می‌شه و می‌بینه که همه‌چیز درست همون‌طوریه که دیشب بود. بدون هیچ سوپرایزی. اگه من می‌تونستم زمان رو متوقف کنم، این لحظه‌ایه که انتخاب می‌کردم، لحظهٔ به‌خواب‌رفتن روی شونهٔ پدرم، با جورجِ توی بغلم، درست انگار دوباره هشت سالمه.
𝓝𝓮𝓰𝓪𝓻

حجم

۲۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۲۸۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۵صفحه بعد