بریدههایی از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
۴٫۰
(۱۴۷)
به راستی که "زندگی" واژهٔ عجیبی است. زخمهای روی بدن خیلی زود التیام مییابند و کمکم که اثر زخمها از بین خواهند رفت، فراموش میکنیم که روزی از همین زخمها خون میچکید.
❥ⓕⓣⓜⓗ❥
در این دنیا زندگی به عطوفت وابسته نیست، بلکه به خشونت وابسته است.
راز بقا تنها در داشتن قدرت و خشونت است.
arash
زندگی با پدر تو تنها یک نتیجه برای من داشت و آن هم اینکه دانستم هیچ چیز به اندازهٔ جذب دو موجود به طرف هم نمیتواند آزادی را از آنها سلب کند، زیرا این باعث میشود که خود را فراموش کرده و همهٔ حقوق و عزت نفس و آزادیمان را از دست بدهیم؛ درست مثل یک تلاش مذبوحانه برای رسیدن به ساحلی که اصلاً وجود ندارد، ساحلی به نام عشق و اگر هم بر فرض محال به آن رسیدی از خودت میپرسی آیا ارزشش را داشت؟!...
arash
دنیای ما توسط مردان و برای آنها ساخته شده و ظلم و زورگویی در ضمیرشان نهادینه است.
در داستانهایی که مردان برای توجیه زورگوییهای خود ساختهاند اولین انسانی که خلق شد موجودی است به اسم «آدم» و بعد از او «حوا» آفریده میشود تا آدم را از تنهایی دربیاورد و زندگیاش را پر از دردسر سازد. اگر هم به نقاشیهای درب و دیوار کلیساها دقت کنی میبینی که «خدا» از نظر آنها پیرمردی ریش سفید است، نه پیرزنی سپیدموی.
arash
کودک من، زندگی یعنی خستگی، یعنی یک جنگ تکراری که هر روز باید آن را تجربه کنی و برای هر لحظه شادی کوتاهمدتش باید تاوان سنگینی بپردازی
operana
با این حال در اوج بدبختی باز هم فکر نمیکنم دوست نداشتم به این دنیا بیایم، چون فکر میکنم چیزی بدتر از نبودن نیست.
sh ka
کودک من، زندگی یعنی خستگی، یعنی یک جنگ تکراری که هر روز باید آن را تجربه کنی و برای هر لحظه شادی کوتاهمدتش باید تاوان سنگینی بپردازی.
sh ka
خندهای دارد بس دلنشین... نمیدانم چرا اینگونه میخندد؛ شاید به این علت که پیش از این زیاد گریه کرده است؛ زیرا تنها کسانی که در گذشتهشان زیاد گریه کردهاند میتوانند قدر لحظات شاد اکنونشان را به خوبی بدانند و اینگونه بخندند.
مریم طباطبایی
در اوج بدبختی باز هم فکر نمیکنم دوست نداشتم به این دنیا بیایم، چون فکر میکنم چیزی بدتر از نبودن نیست.
BM
تنها دو خواسته از تو دارم: اول اینکه از نعمت به دنیا دعوت شدنت به خوبی استفاده کنی و دوم اینکه زیر بار خفت و خواری نروی... خفت مثل یک حیوان درنده همیشه در کمین ما نشسته و هرروز با چهرهٔ عقل و کمال و مصلحت خود را نمایان میکند و به ندرت هستند کسانی که در مقابلش تسلیم نشوند. انسانها وقتی خود را در خطر میبینند تن به خفت میدهند و به محض اینکه خطر رفع شد، به جایگاه انسانی خود بازمیگردند. پس دقت کن که هیچگاه در برابر خطر، انسانیتت را از دست ندهی، حتی اگر ترس تمام وجودت را گرفته باشد. متولد شدن خودش به اندازهٔ کافی خطر دارد: خطر پشیمانی از به دنیا آمدن...
Farshid
حجم
۸۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۸۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان