بریدههایی از کتاب سفر روح (سیری در جهانهای معنوی، دیدار از طبقات مختلف برزخ با هیپنوتیزم)
۴٫۳
(۱۰۷)
بسیاری از این افراد تشخیص میدهند، که دنیای عظیم دیگری در فراسوی اینجا منتظرشان است و همه چیز در آنجا مطلوبتر است.
در واقع، مردن به معنای جدا شدن روح از جسم خاکی است. اما بعضی مردم مرگ را از دست دادن نیروی حیات میپندارند، حال آنکه قضیه کاملاً برعکس است. جسم ما میمیرد، اما انرژی روح جاودانی ما با نیروی روحانی و الهی آمیخته میشود. مرگ سیاهی نیست، روشنایی است.
فقیه
وقتی یک روحِ تازه جداشده، راهی پیدا کند که به کمک آن بتواند موجبات تسلی خاطر عزیز زندهای را فراهم کند، آن وقت معمولاً راضی میشود و میخواهد هر چه سریعتر سطح کرهی خاکی را ترک کند.
فقیه
من هنوز دارم در مقابل آن نیروی کشش مقاومت میکنم ... میخواهم هنوز بمانم.
چرا؟
خوب میدانم که جسمم مرده است ... ولی هنوز نمیخواهم شوهرم ویل را ترک کنم و ... میخواهم شاهد باشم که آنها بدنم را دفن میکنند.
آیا هیچ «عنصر روحی» دیگری را در اطراف میبینی؟
(تأمل) آنها نزدیک هستند ... بهزودی آنها را خواهم دید ... من عشق و محبت آنها را احساس میکنم، همانطور که میخواهم ویل عشق مرا احساس کند ... آنها منتظر هستند تا من آمادهی رفتن بشوم.
فقیه
منظورت این است که در خلأ هستی؟
بله ... هیچچیز در اطراف من مادیت فشرده ندارد. هیچ سد یا مانعی نیست که من با آن برخورد کنم ... من در حالت غیرمادی حرکت میکنم.
آیا میتوانی حرکات خودت را کنترل کنی و به هر جهتی که میخواهی بروی؟
بله ... تا حدودی میتوانم ... ولی دارم ... به طرف یک روشنایی سفیدرنگ میروم ... چقدر روشن است!
آیا شدت سفیدی در همهجا یکسان است؟
هر چه جلوتر را میبینم نورانیتر است ...
فقیه
آه، خدای من! من واقعاً نمردهام ... مردهام؟ منظورم این است، که جسم من، بدن من مرده است، آن را در پائین میبینم، من در بالا، در هوا شناور هستم ... وقتی پائین را نگاه میکنم، جسمم را که روی تخت بیمارستان افتاده است میبینم. همهی اطرافیانم «فکر میکنند» که من مردهام. میخواهم فریاد بزنم و بگویم آهای، من واقعاً نمردهام! باورنکردنی است ... پرستاران دارند ملافهای روی سرم میاندازند ... افرادی که میشناسم، دارند گریه میکنند. میبایست مرده باشم، ولی هنوز «زنده» هستم! عجیب است
فقیه
در ابتدا، تحقیق بسیار دشوار بود و کند پیش میرفت. اما بهتدریج که قسمت اصلی خاطرات سوژهها تدوین میشد، به یک مدل عملی از جهان جاویدان، که روحها (پس از مرگ جسمی) در آن بهسر میبرند دست یافتم. دریافتم افکار مربوط به برزخ، که توسط روحهایی که در قالب جسمی روی دنیای خاکی زندگی میکنند بیان میشود، شامل حقایقی مشابه است و در همهی گزارشات عمومیت دارد.
فقیه
مغز اشخاصی که به خواب مصنوعی فرو برده میشوند، بهآرامی از مرحلهی بیداری «بتا» Beta میگذارد و نوسانات آن از مرحلهی میانی پائینتر میرود و به سطوح مختلف مرحلهی «تتا» Theta میرسد. مرحلهی تتا، خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) است، نه خواب طبیعی. وقتی ما میخوابیم، به مرحلهی پایانی «دلتا» Delta میرسیم. جایی که پیامهای رسیده به درون حوزهی ناخودآگاه وارد میشوند و بهصورت رؤیاهای ما درمیآیند. در مرحلهی «تتا»، ذهن ابرآگاه دچار بیهوشی و ناخودآگاهی نیست. بنابراین ما توانایی دریافت و ارسال پیامهای مغزی را داریم
فقیه
لایهی سوم، داخلیترین آنها، همان است که ما اکنون آن را ذهن «ابرآگاه» مینامیم. این لایه بالاترین مرکز «خودیت» را برملا میسازد، یعنی مربوط به هنگامی است که ما حالت مظهر یک نیروی برتر را داریم. ذهن ابرآگاه هویت واقعی ما را در خود نگه میدارد و با ذهن نیمهآگاه که حاوی خاطرات قالبهای مادی زندگیهای قبلی ماست، آمیخته شده است. ابرآگاه ممکن است تنها یک لایهی ذهنی نباشد و بلکه خود روح باشد. قسمت ابرآگاه معرف عالیترین تظاهرات خرد و ادراکات ماست. تمام اطلاعات من دربارهی زندگی پس از مرگ از این منبع انرژی هوشمند برمیآید.
فقیه
چطور ممکن است که از طریق خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) به روح دستیابی پیدا کنیم؟ در نظر بگیرید که ذهن آدمی دارای سه کرهی متحدالمرکز است، هر کدام از کرهها، از قبلی کوچکتر و در داخل آن قرار دارد و هر یک معرف لایه و درجهای از خودآگاهی ذهنی است. اولین لایهی خارجی، معرف ذهن «خودآگاه» است، که منشأ استدلالات انتقادی و تحلیلی ماست. لایهی دوم، معرف ذهن «نیمهآگاه» است. همان ناحیهای که قبل از بقیهی قسمتها به خواب مصنوعی فرو میرود، تا به بایگانی خاطرات مربوط به این زندگی و زندگیهای قبلیمان دسترسی پیدا یابد.
فقیه
برخی از سوژههای پیشرفتهی من ذکر کردهاند، که در جهان روح (و عالم باطن) جنبش فزایندهای برای دگرگون کردن قواعد بازی در زمین وجود دارد. این اشخاص میگویند هنگامی که در فرهنگهای کهنتری زندگی میکردهاند، روح آنها دربارهی خودیت و زندگی بین زندگیها، فراموشی و ناآگاهی کمتری داشته است. به نظر میرسد که در چند هزار سال اخیر، سدها و موانع بیشتری بر خاطرات جاودانی و فناناپذیر ما در سطح خودآگاهی ایجاد شده است. این امر یکی از عواملی است که به از دست رفتن اعتماد ما نسبت به ظرفیت تعالی و پیشرفت و بازگشت بهصورت والاتر خود دامن زده است.
mehrdad jalali
در یک معبد «وات» Wat در کوهستانهای شمالی تایلند، یک معلم بودایی روزی یک حقیقت ساده را به من یادآوری کرد. او گفت: «حیات به عنوان یک وسیلهی بیان و اظهار وجود به ما هدیه شده است و به ما فقط چیزهایی را یاد میدهد که هنگام گوش کردن به ندای قلب خود در جستجوی آن باشیم». عالیترین جلوهی این اظهار وجود، مهربانی و محبت به دیگران است.
mehrdad jalali
یک معبد «وات» Wat در کوهستانهای شمالی تایلند، یک معلم بودایی روزی یک حقیقت ساده را به من یادآوری کرد. او گفت: «حیات به عنوان یک وسیلهی بیان و اظهار وجود به ما هدیه شده است و به ما فقط چیزهایی را یاد میدهد که هنگام گوش کردن به ندای قلب خود در جستجوی آن باشیم».
mehrdad jalali
تو انسانی را که روح نداشته باشد، چطور تشریح میکنی؟
موجودی تحت نفوذ حسهای ظاهری و احساسات ...
mehrdad jalali
ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی ازین ساختنم
Z.B
اگر خالق خیر مطلق است، در نتیجه زیبایی مطلق طبیعت، زیبایی خود خالق است.
کاربر ۴۰۲۲۳۰۳
چون تجربیات هر زندگی زمینی وضعیت اولیهی روح را تغییر میدهد و این بستگی به اعمال هر فرد دارد.
mehrdad jalali
اگر اینگونه روحها بهصورت یک فرد معروف مثل مادر ترزا ظاهر شوند، ما آنها را تشخیص میدهیم. اما معمولاً در نهایتِ بیسر و صدایی و گمنامی به کردار نیک خود میپردازند. اکثریت آنها اهل خودنمایی نیستند و هدفشان کمک به بهبود زندگی سایرین است. این گونه روحها اعتنایی به جنبههای تشکیلاتی نمیکنند و بیشتر توجهشان معطوف پیشبرد ارزشهای فردی انسان است.
mehrdad jalali
احساس میکنم که افسانههای باستانی زائیده خاطرات شیرینی است، که روحها از گذشتههای خیلی دور و حتی از عوالم دیگر با خود به کرهی زمین آوردهاند.
mehrdad jalali
روحها میتوانند برای درک کیفیتهای مختلف شکلهای متفاوتی به خود بگیرند. مثلاً سنگ بشوند تا غلظت Density را تجربه کنند، یا بهصورت درخت، آرامش و صفا را بیاموزند. بهصورت آب، یکپارچگی و اتحاد را درک کنند، بهصورت پروانه، زیبایی و آزادگی و سبکبالی و بالاخره بهصورت نهنگ، قدرت و عظمت را تجربه کنند.
mehrdad jalali
چون ما برای بررسی و تجزیه و تحلیل تجربیات خود میتوانیم بعد زمان را تغییر دهیم.
mehrdad jalali
حجم
۴۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۴۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۵۱,۵۰۰۵۰%
تومان