بریدههایی از کتاب سبکی تحمل ناپذیر هستی ( بار هستی )
۳٫۹
(۱۰۱)
تقسیم زندگی به خصوصی و عمومی، سنگ بنای همهٔ دروغهاست: در این صورت یکفرد در زندگی خصوصیاش یک چیز و در زندگی عمومیاش چیز دیگری خواهد بود. از نظر او، زندگی در طبیعت یعنی از بین بردن مرز میان عمومی و خصوصی. او از این حرف آندره برتون خیلی خوشش میآمد که میگفت دوست دارد در خانهای شیشهای زندگی کند تا همه بتوانند داخلش را ببینند و هیچ رازی وجود نداشته باشد
نغمه میلانی
اما وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
نغمه میلانی
هرکسی که هدفش چیزی بالاتر باشد، باید انتظار این را داشته باشد که روزی سرگیجه بگیرد. سرگیجه چیست؟ ترس از سقوط است؟ پس چرا حتی وقتی از بالای برجی که مجهز به نردههای محکمی هم هست، باز سرگیجه میگیریم؟ نه! سرگیجه چیزی فراتر از ترس از سقوط است. سرگیجه، ندای خالی بودن زیر پایمان است که ما را اغوا میکند و فریب میدهد؛ سرگیجه تمایل به سقوط است؛ و ما وحشتزده در برابر آن از خود دفاع میکنیم.
پندار
عشق ورزیدن به کسی از روی ترحم، عشق واقعی نیست.
masome.k
او برای مقابله با دنیای ناهنجاریهایی که پیرامونش را گرفته بود تنها یک سلاح داشت: کتاب
.ً..
خوبی واقعی انسانی، با همهٔ خلوص و آزادیاش، تنها زمانی به وقوع میپیوندد که دریافتکنندهاش هیچ قدرتی نداشته باشد. آزمون واقعی اخلاقی انسان، یعنی آزمون بنیادیاش (که کاملاً از نظرها پنهان است)، شامل گرایش به آن افرادی است که مورد لطف او قرار گرفتهاند: یعنی حیوانات. و از این لحاظ، انسانها شکستی بنیادین را تحمل میکنند
arash
این جایگزین حیوانات بودند.
ناگهان همهٔ روزنامهها دربارهٔ کمپینهایی مینوشتند که مثلاً خواستار از بین بردن همهٔ کبوتران در محدودهٔ شهر بودند. و کبوترها از بین میرفتند. ولی دستور اصلی، علیه سگها بود. مردم هنوز از مصیبت اشغال ناراحت بودند؛ ولی رادیو، تلویزیون و روزنامهها دربارهٔ سگها حرف میزدند: آنها خیابانها و پارکهای ما را کثیف میکنند، برای سلامت فرزندانمان خطرناکاند و هیچ کاربردی ندارند؛ بااینحال باز هم باید به آنها غذا بدهیم. آنها چنان تب دیوانهواری به راه انداخته بودند که ترزا میترسید این جمعیت دیوانه به کارنین آسیب برسانند. این بدذاتی متراکم، تنها در عرض یک سال به هدفش، یعنی مردم رسید (تا پیش از آن این بدذاتی، بهعنوان یک تمرین، تنها روی حیوانات اعمال میشد). کمکم مردم از کارهایشان بیکار، دستگیر و محاکمه شدند. در نهایت حیوانات توانستند نفس راحتی بکشند.
arash
سالهای اول اشغال روسها، هنوز حاکمیت وحشت نبود. چون عملاً در سراسر کشور هیچکس با رژیم اشغالگر موافق نبود، روسها مجبور بودند چند استثنا را پیدا کنند و به آنها قدرت دهند. ایمان به کمونیسم و عشق به روسیه کاملاً از بین رفته بود. بنابراین، آنها دنبال افرادی گشتند که برای چیز خاصی زنده بودند، افرادی که ذهنشان آکنده از کینه بود. آنها باید بر تجاوزگری این افراد تمرکز میکردند و آن را گسترش میدادند، یعنی جایگزینی موقت برای تمرین به آنها میدادند.
این جایگزین حیوانات بودند.
arash
فرض کنید در نقطهای از فضا سیارهای وجود داشت که مردم دوباره در آنجا به دنیا میآمدند. آنها کاملاً از زندگیای که در زمین کردهاند و همچنین از تجربیاتشان در آنجا آگاهاند و با کولهباری از تجربه به این سیاره رسیدهاند.
arash
وقتی یک قوی آنقدر ضعیف است که یک ضعیف را آزار میدهد، آنگاه ضعیف باید آنقدر قوی باشد که عرصه را ترک کند.
Parinaz
همهٔ بچهمدرسهایها میتوانند در آزمایشگاه فیزیک دست به تجربه بزنند و فرضیههای علمی مختلف را آزمایش کنند. ولی انسان، به این دلیل که تنها یکبار زندگی میکند، نمیتواند دست به تجربه بزند و تبعیت کردن یا نکردن از احساساتش (ترحمش) را به بوتهٔ آزمایش بگذارد.
mozhde
زندگی در حقیقت، یعنی دروغ نگفتن به خود و دیگران، که تنها در انزوا ممکن است: وقتی کسی چشمش را به کارهایی که ما انجام میدهیم میدوزد، هیچکدام از کارهایمان صادقانه نیست.
Travis
تفاوت یک شخص خودآموخته با یک تحصیلکردهٔ دانشگاه نه در وسعت دانش که در وسعت سرزندگی و اعتمادبهنفس است.
mahsa
زیرا حریم شخصی امری مقدس است و کشویی که حاوی مکاتبات خصوصی است هیچوقت باز نمیماند. اما چون تقدیر (و یا نفرین) توماسْ ترحم بود، احساس کرد که اگر خودش هم در برابر کشوی حاوی نامههای سابینا بود، نمیتوانست چشم از آن بردارد. او ترزا را درک کرد و نهتنها از او عصبانی نشد که احساس کرد بیشازپیش عاشقش است.
ghazl
کتاب نشانهٔ نوعی برادری پنهان است. زیرا او برای مقابله با دنیای ناهنجاریهایی که پیرامونش را گرفته بود تنها یک سلاح داشت: کتابها
k.t
ترزا به نظرش کودکی آمد که در سبد گذاشته شده و به آب انداخته شده است. او نمیتوانست یک سبد با بچهٔ داخلش را در رودخانهٔ خروشان رها کند! اگر دختر فرعون سبد حامل موسای کوچک را از رودخانه نگرفته بود، آنگاه دیگر نه عهد عتیقی بهوجود میآمد، نه این تمدنی که ما امروز با آن آشناییم. چه بسیار افسانههایی که با نجات یک کودک رهاشده شروع شدند! اگر پولیبوس اودیپوس جوان را نمیپذیرفت، سوفوکل زیباترین تراژدیاش را نمینوشت.
آسمان
مهم نیست که زندگی چقدر بیرحم باشد، در گورستان همیشه صلح برقرار است. حتی در دوران جنگ، دوران هیتلر، دوران استالین و دوران اشغال.
naeme
از نظر سابینا، زندگی در حقیقت، یعنی دروغ نگفتن به خود و دیگران، که تنها در انزوا ممکن است: وقتی کسی چشمش را به کارهایی که ما انجام میدهیم میدوزد، هیچکدام از کارهایمان صادقانه نیست. زندگی در جامعه، یعنی در نظر داشتن جامعه و این یعنی زندگی در دروغ. سابینا از ادبیاتی که در آن مردم همهٔ رازهایشان را به دوستانشان میگفتند، متنفر بود. به نظر سابینا، کسی که زندگی خصوصیاش را از دست بدهد، همهچیزش را از دست داده است. و کسی که آن را فدای آزادیاش کند، هیولاست. بنابراین سابینا از مخفی نگاه داشتن عشقش، ناراحت نبود. برعکس، تنها با چنین کاری میتوانست در حقیقت زندگی کند.
کاربر ۸۷۰۷۰۸
در ابتدای کتاب آفرینش تورات آمده است که خدا انسان را آفرید تا او را حاکم قلمرو ماکیان و ماهیان ودیگر مخلوقات کند. البته کتاب آفرینش را یک انسان نوشته نه یک اسب. هیچ اطمینانی وجود ندارد که خداوند واقعاً حق حکومت بر دیگر مخلوقات را به انسان عطا کرده باشد. درواقع، این مسئله محتملتر است که انسان خدا را خلق کرده تا حق حاکمیت بر گاوها و اسبها را که خودش به خود داده است، تقدیس کند. بله! حق کشتن آهو و گاو تنها چیزی است که انسانها، حتی در خلال خونینترین جنگها، دربارهٔ آن توافق دارند.
zahra
توماس با خود اندیشید: وصل کردن رابطهٔ جنسی به عشق عجیبترین فکری است که خالق در سر داشته است.
من
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
قیمت:
۶۳,۰۰۰
۳۱,۵۰۰۵۰%
تومان