بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دروغگویی روی مبل | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دروغگویی روی مبل

بریده‌هایی از کتاب دروغگویی روی مبل

انتشارات:صبح صادق
امتیاز:
۴.۲از ۲۲۷ رأی
۴٫۲
(۲۲۷)
وقتی یه بیمار از کتاب خودت برات نقل قول می‌کنه، انگار شاهرگت رو تو دستش گرفته.
phoenix
تا حالا به این موضوع فکر کردی که وقتی برای اولین بار یه مریض رو می‌بینی، تشخیص دادن چقدر راحت‌تره، در حالی که هرچه بیشتر بیمارتو بشناسی این کار سخت‌تر می‌شه؟ به طور خصوصی، از هر درمانگری که می‌خوای این سؤالو بکن؛ همه‌شون همین حرفو بهت می‌زنن! به عبارت دیگه، قطعیت و شناخت، تقریباً یه رابطه‌ی معکوس با هم دارن. یه نوع علمه، ها؟
phoenix
ارنست به روزهای اول درمان جاستین و اولین جملات او فکر می‌کرد: «من برای خلاص شدن از زندگی مشترکم، به کمک نیاز دارم!»
لیلی مهدوی
اولین گام اینه که باید دایره‌ی شوم تنفر از خود و خودویرانگری رو قطع کنی و بعد باید تنفر از خود رو از شرم موجود در رفتار فرد بیرون بکشی.
لیلی مهدوی
آن‌ها پیکی برایش فرستادند - پیکی مضحک - تا او را به سوی سرنوشتش هدایت کند.
لیلی مهدوی
گاهی اوقات سرنوشتْ ما رو به موقعیت‌هایی می‌کشونه که توش چیزای درستْ غلطه
سیویل
یکی از ترانه‌های ویتی‌یر فکر می‌کردم: “از میان کلمات ناراحت‌کننده‌ای که بر زبان و قلم می‌آید، ناراحت‌کننده‌ترینش این است:‘شاید می‌شد!’”»
🍃نــہـــالــــے🍃
ارنست پس از آن‌که گوشی را گذاشت، از مطبش بیرون رفت. او همیشه به پل راست می‌گفت، و دروغگویی مختصر این بارش باعث شد احساس تنهایی کند.
آترین🍃
اگر رفتار ممنوعه این‌قدر فریبا نباشد، دیگر هیچ نیازی به تابو نیست
آترین🍃
برای آدمایی که با هم صمیمی می‌شن، دیگه برگشتن به یه رابطه‌ی عادی، تقریباً محاله.
غریو دیو توفان
«مارشال! بخش عمده‌ای از زندگی تو حول موفقیت مادی، پول درآوردن و چیزهاییه که باعث پول درآوردن می‌شه - مثل مجسمه‌هات و مجموعه‌های هنری‌ت - می‌چرخه. ظاهراً این پوله که تو رو معنی می‌کنه و به زندگی‌ت معنی می‌ده. تو می‌خوای این مسئله نماد تو باشه، می‌خوای این خلاصه‌ی زندگی‌ت باشه؟ تا حالا به این فکر کردی که دلت می‌خواد روی سنگ قبرت چی بنویسن؟ دوست داری این مشخصه‌ها رو روی سنگ قبرت بنویسن، دوست داری بنویسن که همیشه در حال پول جمع کردن بوده؟» مارشال پلکی زد و قطره‌ای اشک از چشمانش سرازیر شد. «سؤال سختیه کَرول.»
saeed
گر می‌خواهید به خودتان افتخار کنید، کارهایی انجام دهید که مایه‌ی افتخارتان باشد.”
azar
ما شبیه دو نیمه از یک موجود تکی‌سلولی بودیم که ذره‌ذره از هم جدا می‌شن، تا این‌که فقط یه رشته‌ی باریک اونا رو به هم وصل می‌کنه.
ZaHrA
«اوهوی گاوچرون! آروم‌تر. اول زمینه رو آماده کن! تو نمی‌تونی مردم رو مجبور کنی که تغییر کنن.»
ZaHrA
ظهور رخدادهای فرعی خنده‌دار در خلال درمان، اغلب نشانه‌ی خوبی است.
ZaHrA
کارآگاه کالینز گفت: «یه لحظه به حرفم گوش کن. بذار بهت بگم چه بلایی سرت اومده. تو گیر یه کلاهبرداری دوبله افتادی. این شیوه خیلی معروفه. من درباره‌ش شنیده بودم، ولی هیچ وقت به چشم خودم ندیده بودم. وقتی در دانشکده‌ی پلیس، شاخه‌ی کلاهبرداری بودیم، اسم این روش رو شنیدم. کسی که چنین کاری بکنه، واقعاً ماهره. این آدما دنبال قربانی‌های خاص می‌گردن: آدمای باهوش و مغرور ... بعد کاری که می‌کنن اینه که قربانی رو دو بار می‌گزن ... یه بار به خاطر حرص و طمعش اون رو به دام می‌ندازن ... و دفعه‌ی بعد به خاطر انتقام‌جویی‌ش.
ZaHrA
کَرول از شنیدن این‌که ارنست برای جِس هم خودافشاگری کرده است، یکه خورد. او از این‌که فهمید ارنست از این روش فقط برای او استفاده نمی‌کند، تقریباً ناامید شد. به طرز عجیبی احساس می‌کرد گول خورده است. البته ارنست هیچ گاه نگفته بود که او را با روشی متمایز از سایر بیمارانش درمان می‌کند. این فکر در ذهن کَرول قوت گرفت که احتمالاً در مورد ارنست اشتباه کرده است، که صمیمیت او پیش‌درآمدی برای اغواگری نبوده است.
ز.م
کَرول سکوت کرد. چقدر ناراحت‌کننده بود که احساس می‌کرد با حرف‌های ارنست اغوا می‌شود. چقدر ناراحت‌کننده بود که ارنست ظاهراً داشت راست می‌گفت. چقدر ناراحت‌کننده بود که او گهگاه نفرت‌انگیز به نظر نمی‌آمد.
ز.م
کَرول با خود فکر کرد: پس واقعاً لازمه که این‌قدر احساساتم رو از ارنست دور کنم؟ شاید اشکام اون‌قدرها هم چیز بدی نباشن - اونا در خدمت هدفم هستن: اونا صداقت ظاهری رو بیشتر می‌کنن. البته زیادم ضروری نیست - ارنست بدبخت سرنخی نداره. آره، باز این کار خطر داره؛ چرا بهش بفهمونم که در من تأثیر داره؟ از طرف دیگه، چرا نباید چیز مثبتی ازش بگیرم؟ من دارم کلی پول بهش می‌دم. حتی اونم می‌تونه بعضی وقت‌ها حرفای مفید بزنه. حتی یه خوک کور هم می‌تونه هر از گاه، میوه‌ای پیدا کنه.
ز.م
«خوب ارنست! خود تو با این مواجهه‌ی هستی‌شناختی چی کار کردی؟ این‌که مسائل جدیدی رو میاد، یعنی این‌که خودتم تحت درمانی؟» «به همین دلیله که دارم کتابی در مورد اضطراب مرگ می‌نویسم. یادت می‌یاد که همینگوی می‌گفت درمانگر من کُروناست.»
ز.م

حجم

۶۳۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

حجم

۶۳۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۴۴ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان