بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب چوب نروژی | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب چوب نروژی اثر هاروکی موراکامی

بریده‌هایی از کتاب چوب نروژی

انتشارات:کتاب نشر نیکا
امتیاز:
۳.۵از ۱۰۰ رأی
۳٫۵
(۱۰۰)
هواپیما به خروجی رسید. مردم بنا کردند به باز کردن کمربندها و برداشتن بار از کشوهای بالای سر
سیّد جواد
اگر فقط کتاب‌هایی را بخوانی که همه می‌خوانند، فکرت هم می‌شود مثل آن‌ها. این دنیای آدم‌های هردمبیل است. آدم‌های درست و حسابی از این‌جور کارها خجالت می‌کشند.
پویا پانا
باران ملایم روزهای پی در پی گرد و غبار تابستانی را شسته بود و کوه‌ها از سبزهٔ سیر براقی پوشیده بود. نسیم اکتبر برگ‌های بلند علف‌ها را تاب می‌داد. کپه‌ابری به گنبد آبی یخزده‌ای آویخته بود.
سیّد جواد
۳۷ ساله بودم و کمربند ایمنی‌بسته که هواپیمای غول‌پیکر ۷۴۷ از میان انبوه ابرها به طرف فرودگاه هامبورگ سرازیر شد.
سیّد جواد
مرگ ضد زندگی نیست، بلکه قسمتی از آن است.
Tamim Nazari
هیچ حقیقتی نمی‌تواند غمی را که در فقدان عزیزی احساس می‌کنیم برطرف کند. تنها کاری که از دستمان برمی‌آید، دیدن آن تا انتها و آموختن چیزی از آن است، اما چیزی که می‌آموزیم در رویارویی با غم بعدی که بی‌هشدار می‌آید کمکی به ما نخواهد کرد.
پویا پانا
یکی از مشکلات ما این است که نمی‌توانیم نواقص خود را بشناسیم و بپذیریم. درست مثل این‌که طرز راه رفتن هر کسی خاص اوست، طرز فکر، احساس و دیدن اشیا و امور هم از خصایص فردی هر کس است و هرچند بخواهی اصلاحشان کنی، یک‌شبه محال است و اگر سعی کنی به ضرب و زور آن را در یک موضوع بگنجانی، یک جای دیگر خراب و مضحک می‌شود.
پویا پانا
راهی وجود نداشت که حقیقت را به آن‌ها بگویم، لازم به توضیح هم نبود، بنابراین گذاشتم هر جور دوست دارند فکر کنند.
پویا پانا
نائوکو باز دست‌ها در جیب‌های ژاکت ایستاد و بی آن که نگاهش متوجه چیزی باشد، به فکر فرو رفت.
سیّد جواد
هنوز با دنیای بیرون سازگار نشده‌ام. خیلی چیزها را نمی‌فهمم و دستپاچه و عصبی می‌شوم.
پویا پانا

حجم

۴۲۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۴۲۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۵۳,۵۰۰
۲۶,۷۵۰
۵۰%
تومان