بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب با آخرین نفس‌هایم | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب با آخرین نفس‌هایم

بریده‌هایی از کتاب با آخرین نفس‌هایم

امتیاز:
۴.۰از ۲۱ رأی
۴٫۰
(۲۱)
سوررئالیست‌ها، برخلاف تروریست‌ها، به مبارزهٔ مسلحانه علاقه‌ای نداشتند. حربهٔ اصلی آن‌ها در مبارزه با جامعه‌ای که از آن نفرت داشتند، برپا کردن غوغا و رسوایی بود.
niloufar.dh
اگر به من بگویند: «از امروز بیست سال از زندگی تو باقی است، حالا در مدتی که برایت باقی مانده دوست داری چه کار کنی؟» فوری جواب خواهم داد: «دو ساعت از شبانه‌روز را کار و فعالیت می‌کنم و باقی ۲۲ ساعت را دوست دارم رؤیا ببینم، به شرط آن‌که بعداً بتوانم رؤیاهایم را به یاد بیاورم، زیرا فقط با یادآوری است که رؤیا جان می‌گیرد.
niloufar.dh
زندگی بدون حافظه زندگی نیست؛ درست مثل هوش و ذکاوتی است که هرگز به کار نرفته و مجال بروز پیدا نکرده است. حافظهٔ ما همان انسجام و هماهنگی ما، عقل و درایت ما، عمل ما و احساس ماست. بدون حافظه ما هیچ نیستیم.
niloufar.dh
از کلاه‌های مکزیکی به شدت بدم می‌آید. در واقع، باید بگویم که از هر چیز سنتی وقتی به حالت رسمی و نمایشی دربیاید نفرت دارم. برای نمونه، اگر یک گاوچران مکزیکی را در مزرعه ببینم از او خوشم می‌آید، اما اگر او را با کلاه عظیم و جامهٔ زرنگار روی صحنهٔ کاباره ببینم، حالم به هم می‌خورد. همین را می‌توانم دربارهٔ رقص‌های بومی منطقهٔ آراگون هم بگویم.
☆Nostalgia☆
بونوئل در فیلم ویریدیانا، برندهٔ جایزهٔ بزرگ جشنوارهٔ سینمایی کن ۱۹۶۱، مسیحیت را انحرافی ذهنی و اخلاقی نشان می‌دهد که انسان و غرایز طبیعی او را به تباهی می کشد. برای او دین «افیون» یا «تسکین روحی» نیست، بلکه آفت مهلک طبیعت بشر است. از این نظر، او بیش از آن که پیرو مارکس باشد، وامدار مارکی دوساد است. بونوئل با این‌که از نقد کیش مسیحیت شروع کرد، اما اعتراض خود را به تمام باورهای ایدئولوژیک و آموزه‌های سیستمی گسترش داد.
☆Nostalgia☆
به نظر من برای رسیدن به زیبایی همیشه سه چیز لازم است: امید، مبارزه و پیروزی.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
سوررئالیست‌ها، برخلاف تروریست‌ها، به مبارزهٔ مسلحانه علاقه‌ای نداشتند. حربهٔ اصلی آن‌ها در مبارزه با جامعه‌ای که از آن نفرت داشتند، برپا کردن غوغا و رسوایی بود. این مؤثرترین سلاح آن‌ها در مبارزه با نابرابری‌های اجتماعی، بهره‌کشی فرد از فرد، رواج وحشتناک دین و خرافات و سلطهٔ نظامی‌گری وحشیانه و استعماری بود. برپا کردن فضیحت و رسوایی سلاحی بود برای افشای تمام پلشتی‌های پنهان و نفرت‌انگیز این نظام اهریمنی.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
ما در تنهایی خود یا در حضور جمع سیگاری روشن می‌کنیم تا به یک شادی خوش‌آمد بگوییم یا بر یک اندوه سرپوش بگذاریم.
ولی الله
در جامعه‌ای که مطابق سلسله‌مراتب معینی سازمان یافته است، نیروی جنسی که حد و مرزی نمی‌شناسد، هر آن می‌تواند به عامل آشوب و طغیان تبدیل شود.
ولی الله
هر جا که مانعی در برابر لذت‌جویی باشد، نیروی آن بیشتر می‌شود.
ولی الله
ما برای برانگیختن تحسین دیگران به هر ترفندی متوسل می‌شویم: حتی آن‌ها را به انتقاد از خودمان وامی‌داریم ــ انتقادی که به طور کلی بجاست ـ و این کار گاهی با رگه‌ای از مازوخیسم (خودآزاری) همراه است، تا سرانجام در نهایت بتوانیم از ساده‌لوحی آن‌ها سوء استفاده کنیم و هرچه بیشتر از اعجاب و شیفتگی‌شان لذت ببریم.
زن
چقدر وحشتناک است وقتی آدم ناچار شود به جای واژه ساده‌ای مثل «میز» از کلمات دیگری استفاده کند! اما از همه بدتر آن است که آدم زنده باشد اما دیگر خودش را نشناسد و نداند کیست. آدم تا حافظه‌اش، یا فقط بخشی از آن را از دست ندهد، نمی‌فهمد که آنچه سراسر زندگی را می‌سازد چیزی جز حافظه نیست. زندگی بدون حافظه زندگی نیست؛ درست مثل هوش و ذکاوتی است که هرگز به کار نرفته و مجال بروز پیدا نکرده است.
زن
آخرین حسرتم این است که نمی‌دانم پس از من چه پیش می‌آید. دور افتادن از این دنیای پرتلاطم، مثل ناتمام گذاشتن یک سریال پرحادثه است.
راحله فلاح
روح بشر نه تنها به سوی کمال و روشنایی نرفته، حتی در تاریکی سیاه‌تری فرو غلتیده است. من به حیرتم که آن چشمه‌های نیکی و فرزانگی که قرار است روزی به نجات ما بیایند، از کجا خواهند جوشید؟
راحله فلاح
سه ماه اول جنگ فاجعه‌بار بود. من و خیلی از دوستانم از آشوب و هرج و مرج به ستوه آمده بودیم. منی که زمانی با تمام وجود سرنگونی و نابودی نظام حاکم را آرزو کرده بودم، حال که دم دهانهٔ آتشفشان نشسته بودم، از این اغتشاش به وحشت افتاده بودم.
راحله فلاح
سه ماه اول جنگ فاجعه‌بار بود. من و خیلی از دوستانم از آشوب و هرج و مرج به ستوه آمده بودیم. منی که زمانی با تمام وجود سرنگونی و نابودی نظام حاکم را آرزو کرده بودم، حال که دم دهانهٔ آتشفشان نشسته بودم، از این اغتشاش به وحشت افتاده بودم.
راحله فلاح
قبل از هر چیز با رشد مداوم اطلاعات و رسانه‌های گروهی که سرچشمهٔ همهٔ هراس‌های ما هستند، مبارزه می‌کنم
راحله فلاح
کاش می‌شد دنیا را از شر نفت، که منشأ بیشتر بدبختی‌های ماست، نجات داد
راحله فلاح
دو ساعت از شبانه‌روز را کار و فعالیت می‌کنم و باقی ۲۲ ساعت را دوست دارم رؤیا ببینم، به شرط آن‌که بعداً بتوانم رؤیاهایم را به یاد بیاورم، زیرا فقط با یادآوری است که رؤیا جان می‌گیرد.
mobina
سینمای بونوئل در زیر ظاهر ساده‌اش، بافتی پیچیده و چندلایه دارد. اگر تماشاگر به این باطن رازآلود دست یابد، هرگز از جادوی آن رها نمی‌شود. اوکتاویو پاز (‌۱۹۱۴ ــ ۱۹۹۸)، شاعر مکزیکی و برندهٔ جایزهٔ ادبی نوبل (۱۹۹۰)، عنصر طغیان را رکن پایه‌ای سینمای بونوئل می‌داند.
پروا

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان