بریدههایی از کتاب بوی گندم
۴٫۴
(۵۸)
از برایِ دخترِ کوچک تو دنیایی پدر
من در آغوشت شکفتم، با تو دل پروانه شد
قدر باران مهربان، شمعِ شکیبایی پدر
دل که تنگت می شود دیوانه می گردد عجیب
در دلم با یاد تو افتد چه غوغایی پدر
Maryam Bagheri
غصه هم می گذرد
مثل آن لحظهٔ شادی که گذشت
مثل آن قُمری سبزی که پرید
مثل آن آهوی شیرین که گریخت
از پریشانی دشت
غصه هم می گذرد
Maryam Bagheri
هیچ می دانستی
تو به اندازهٔ باران ِخدا زیبایی؟
" رابو "
گناهم من
سراسر پرگناهم من
گناهم عشق
راهم عشق
در شب تاریک ماهم عشق
می درخشد باز در چشم سیاهم عشق
داد از عشق
مرتضی ش.
تو ای انسان
کجا هستی؟
چرا ما را نمی خوانی
منم پروردگار مهربانت
دوستت دارم
مگر این را نمی دانی؟
تو ای انسان
چه می خواهی
که هر دم می بری از خاطرت پروردگارت را
که در اوج خزان
از من نمی خواهی بهارت را
بیا نزدم
نشانت می دهم راهی
که رنگِ خوبِ آرامش بگیرد قلبِ بی تابت
چه ترسی کنج ِ دل داری
که این سان کرده مضطر
رنگ مهتابت
tasnim
بگو ای مهر رخشانم
بگو ای درد و درمانم
چرا چشمانِ جادویت
به یغما برده ایمانم
𝑁𝑎𝑧𝑎𝑛𝑖𝑛
در اندیشهٔ من
باغی از شعر و غزل روییده
mah.gh
غصه هم می گذرد
مثل آن لحظهٔ شادی که گذشت
مثل آن قُمری سبزی که پرید
مثل آن آهوی شیرین که گریخت
از پریشانی دشت
غصه هم می گذرد
مثل این رنگ سپیدی که در آب
انعکاسیست زِ مهتاب و نباشد فردا
ترمه🍁
به دل آشوبی دریای خروشنده قسم
به تن سبز درختان جوان
و به اشک دم صبح
شبنم پاک و درخشنده قسم
که مقدس تر از عشق
نیست در دامن خاک
ترمه🍁
بگو ای درد و درمانم
چرا چشمانِ جادویت
به یغما برده ایمانم
Autumn
گناهم عشق
راهم عشق
در شب تاریک ماهم عشق
می درخشد باز در چشم سیاهم عشق
داد از عشق
Autumn
لحظه هایت زیبا
چون سحر در لب دریا باشد
هر شبی را که خوشی آن شبِ یلدا باشد
m.gh.t
صبر کن ای شب من
می رسد خورشیدت
عاقبت می آید
قاصد امیدت
hossein m
خدایا مهربانِ من
نگیر از من نگاهت را
اگرچه این دلِ دیوانه ام گم کرده راهت را
نگیر از دخترِ مهتاب، ماهت را
خدایا دوستت دارم
mah.gh
که مقدس تر از عشق
نیست در دامن خاک
نیست در قلب زمین
یا در آن سو، افلاک
mah.gh
سفر کند دلم ای کاش و از قفس برود
شود کبوتر آن گنبد ِ خراسانی
Maryam Bagheri
رویای شیرینم بیا، ای عشق دیرینم بیا
من جز تو در این آسمان ماهی نمی بینم بیا
ای معنی هستی بیا، پیمانهٔ مستی بیا
در جرم عشق و عاشقی با من تو همدستی بیا
با رنگ شیدایی بیا، ای قلبِ دریایی بیا
اندازهٔ رنگین کمان یارم تو زیبایی بیا
" رابو "
به دل شور عجیبیست
ندارم سرِ آرام
عجب حال غریبیست
که هر شام به لب ذکر حسین است
به دل حسرت بودن نفسی در شب بین الحرمین است
خدیا برسی کاش به دادم
که فِتادم عقب از قافلهٔ عشق
zahra:)
نم نمک می بارم
پر شدم از باران
خسته از دلتنگی
خسته از پاییزم
زیر این چترِ سکوت
ازغمی لبریزم
آسمانم ابریست
اشک ها می ریزم
زیر لب می گویم
او تو را می خواهد
یک شبی بارانی
از غمت می کاهد
صبر کن ای شب من
می رسد خورشیدت
عاقبت می آید
zahra:)
تو ای انسان
کجا هستی؟
چرا ما را نمی خوانی
منم پروردگار مهربانت
دوستت دارم
مگر این را نمی دانی؟
آمـيـنْٖ
حجم
۴۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
حجم
۴۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۸ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان