کافران را دوست میدارم
از این جهت که دعویِ دوستی نمیکنند
میگویند:
«آری
کافریم
دشمنیم»
اما این که دعوی میکند که
«من دوستم»
و نیست
پر خطر است.
n re
کافران را دوست میدارم
از این جهت که دعویِ دوستی نمیکنند
میگویند:
«آری
کافریم
دشمنیم»
اما این که دعوی میکند که
«من دوستم»
و نیست
پر خطر است.
n re
اگر چه این معانی در عبارت
همچو آب در کوزه است
بیواسطهی کوزه
من آب نیابم.
n re
اول
در خانقاهم رها نمیکردند
اکنون
برون میآیم
رها نمیکنند.
13
خدا بر من ده بار سلام میکند
جواب نمیگویم
بعدِ ده بار، بگویم «علیک»
و خود را کَر سازم.
13
بنگر که تو دورِ نزدیکی
و یا نزدیکِ دوری؟
13
شادی را رها کرده
غم میپرستند
این وجود که بدو مغروری
همه غم است.
شادی
همچو آبِ لطیفِ صاف
به هر جا که میرسد
در حال
شکوفهی عجیبی میروید.
غم
همچو سیلابِ سیاه
هر جا که رسد
شکوفه را پژمرده کند
و آن شکوفه که قصدِ پیدا شدن دارد
نهلد
که پیدا شود.
نون صات
میگفت که:
«خلایق همچو اعداد انگورند
عدد از روی صورت است
چون بیفشاری در کاسه
آنجا هیچ عدد هست؟»
این سخن
هر که را معامله شود
کار او تمام است.
نون صات
چون در دریا افتادی و شنا نمیدانی
مرده شو
تا آبت بر سر نهد!
نغمه میلانی