بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کآشوب | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب کآشوب اثر نفیسه مرشدزاده

بریده‌هایی از کتاب کآشوب

انتشارات:نشر اطراف
امتیاز:
۴.۲از ۱۸۷ رأی
۴٫۲
(۱۸۷)
اسم تو هوا را گرم می‌کند
F313
«هر سال می‌ترسیم از اشکی که تمام شود، از دلی که راه نیابد، نلرزد، خودش را بین بهشت و دوزخ مخیر نبیند. هر سال برای اشک‌های سال بعد نذر می‌کنیم. نذر جناب حر.»
زهرا سادات
تا شب اول محرم نیاید آدم یادش نمی‌آید دلش چقدر مرده است.
"Shfar"
هنوز هم باور دارم اگر کسی خودش را به گوشه‌ای از مجلس عزا می‌رساند دعوت‌نامه دارد. اصلاً تو بگو گبرِ گبر، بگو لادین، اگر آمد دعوت‌نامه دارد
F313
همه‌اش نگرانم که شب‌های محرم را دارم یکی‌یکی از دست می‌دهم و هنوز نرفته‌ام یک مجلس درست و حسابی که نفس حق یک آدم بزرگی در آن باشد و تهش یک دل سیر برای امام حسین یا شاید برای خودم اشک بریزم.
زهرا سادات
«من هم حسین را دوست دارم»
plato
مثل بچه‌ای شدم که در هیاهوی بازار یک شهر غریب گم می‌شود. می‌فهمد تکاپو بین آن همه جمعیت بی‌فایده است
F313
«حبیب هشتاد سال داشت. صحابی رسول خدا. از حسین بن علی چند ده سال بزرگ‌تر بود. او خود را به امامش رساند. درنگ نکرد. کبر نداشت. کاش مثل حبیب زندگی کنیم. با رندانه‌ترین مرگ تاریخ. هشتاد سال عمر کنی. زن و فرزند را ببینی. از لذت‌شان پر شوی. صحابی باشی. قاری باشی. مجاهدت کنی و دست آخر جای آن‌که مثل ابن مسعود در بستر بمیری، در کنار شهیدترین شاهد تاریخ در شمار پر سلام‌ترین اصحاب عالم شهید شوی.»
چڪاوڪ
«بی‌سعادت‌ها کجای مجلس نشسته‌اند؟» این را هیچ روضه‌خوانی نمی‌گفت اما من توی روضه‌ها همان‌جایی می‌نشستم که آن‌ها می‌نشینند
میـمْ.سَتّـ'ارے
این شهرهای بی‌امام‌زاده و حرم چقدر سردرگم‌اند. آدم باید در شهرش جایی داشته باشد که به سمتش جاری شود. آن‌جا آرام بگیرد. شاید هم آتش بگیرد.
میـمْ.سَتّـ'ارے

حجم

۲۳۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۲۳۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
۳۹,۲۰۰
۲۰%
تومان