بریدههایی از کتاب آغوشی برای یک سفر طولانی
۴٫۱
(۹)
اتاق جهان کوچکیست
برای اینهمه تنهایی...
آترین🍃
به آنها که مدتهاست فقط نگاه میکنند گیر ندهید! گاهی نه جنونِ دلت پیش میراند نه ملایمتِ عقلت.
پا پس میکشی تا یکی این میان، پا پیش بگذارد
آترین🍃
بدیِ زخمها، ناباوریست که در انسان میماند.
آترین🍃
آشکارا نگاهت میکنم وُ پنهانی به تماشایت مینشینم.
آترین🍃
رؤیا همین جاست، میانِ خطِ فاصلهها
فاصلهی خستگی تا خستگی...
آترین🍃
همزمان، هم گریزگاه و هم پناهگاهی.
آترین🍃
خستگی هم خستگیهای قدیم! میچلاندیش یکی دوتا شعر وُ حرف وُ نگاه از تووش درمیآمد. این روزها که خستگی فقط خستگیست!
آترین🍃
دوستت دارم؛
خودم را به رفتن زدهام تا دستم را بگیری.
آترین🍃
نخست ثانیهها، کمی بعد دقیقهها، ساعتها، روزها... به خودت که میآیی میبینی سالهاست درد میکشی وُ چیزی حس نمیکنی.
آترین🍃
زیبا بودی وُ من، دستِ دنیا را رها کردم.
آترین🍃
خوابم نمیبَرد
بر جایِ خالیِ خوابیدنم با تو...
آترین🍃
این «ناگهانِ» لعنتی اگر نبود، دستت را میگرفتم.
آترین🍃
خواب، گواهِ دیدارِ من با توست.
یک خالِ حقیقت، بر تنِ خیال...
آترین🍃
وقتی از زمین نمیشود بیرون زد فرار بیفایدهست.
شبیهِ وقتی که نمیخواهی گوش کنی اما میشنوی.
آترین🍃
گناه همین بود!
من اهل رفتن بودم و برای تو ماندم.
آترین🍃
گاهی احساس میکنی عاشقش شدهای اما تو مسخ زیباییاش شدی. شیفتهی کمی آرامش، در جهانی به این شلوغی، سیاهی.
آترین🍃
شعری که تو را جان میبخشد، شاعرش را یک بار کشته است.
آترین🍃
بودنش، دلبستگی به زندگیست
نبودش، نهراسیدن از مرگ.
آترین🍃
بر که میگشتم، پرسید: وطن؟
گفتم: چمدانم.
پرسید: دلت؟
گفتم: پسش دادند.
آترین🍃
بهم گفت دیگه چیکار میکنی؟
گفتم: اول فکر میکردم دارم یه ماشینِ بهتر میخرم که فقط تو سرما نذارتم یا یه لپتاپ درستوحسابی که بشینم پای نوشتن. یا همین باشگاه که ثبتنام کردم، اونم برای یه سال! فکر کردم برم ورزشی هم کنم بد نیست. اما اینطور نبود. من داشتم وابسته میشدم.
ـ به؟
ـ موندن.
آترین🍃
حجم
۱۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۱۶۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۹,۰۰۰۷۰%
تومان