بریدههایی از کتاب کلود ولگرد
۴٫۵
(۲۸)
من حاضرم گردنم را تسلیم ساطور بران گیوتین کنم ولی به غل آهنین محکومین به اعمال شاقه نسپارم. بیچاره محکومین به اعمال شاقه!
محمدرضا نقوی
ملتها برحسب تعالیمی که گرفتهاند دارای کلههای خوب یا بدند. مردم روم و یونان دارای پیشانی بلندی بودند. شما تا میتوانید زاویه مغز ملت را باز کنید.
وقتی که فرانسه سواد پیدا کرد آنگاه کاری کنید که هوش و استعداد او در راه منحرفی نیفتد، و این خود عیب دیگری است که اگر توجهی به آن نشود از سواد ملت نتیجهای به دست نخواهد آمد. جهل از علم بد بهتر است.
مسأله عظیم و بزرگ اجتماع سر افراد ملت است. این سر پر از دانههای مفید است. شما کاری کنید که این دانهها برسند و میوه شرافت و فضیلت و تقوی بهبار آورند. کسی که بر سر گردنه آدم میکشد و مال مردم را میدزد اگر هدایت و تربیت میشد ممکن بود بهترین و عاقلترین خدمتگزار ملت شود. هر چه هست در سر افراد ملت است. شما در این سرها تخم دانش و اخلاق بکارید، آنها را آبیاری کنید، حاصلخیز کنید، روشن کنید و تربیت کنید، خواهید دید که دیگر نیازی به بریدن این سرهای نازنین نیست.
کاربر ۱۸۰۲۷۳۹
روزهای اول با چنان لطف و محبتی با من رفتار میکردند که موجب وحشت من شد زیرا توجه و عنایت زندانبان بوی مرگ میدهد. خوشبختانه پس از چند روز وضع برگشت یعنی با من نیز مانند سایر زندانیان به تندی و خشونت رفتار کردند و دیگر از آن ادب و نزاکت بیمورد و خاصه خرجی غیرعادی که لاینقطع منظره جلاد را در نظرم مجسم میساخت خبری نبود.
❤ محمد حسین ❤
دیگر برای صرف غذا کارد و چنگال به من نمیدهند. بازوان مرا در چیزی از کرباس شبیه به کیسه فرو بردهاند که نتوانم از دستم استفاده کنم. زندانبانان مسئول جان منند و چون من از حکم دادگاه درخواست فرجام کردهام و این تشریفات ممکن است شش الی هفت هفته به طول بیانجامد ایشان باید مرا برای بردن به میدان اعتصاب و سپردن به دست جلاد صحیح و سالم نگاه دارند.
❤ محمد حسین ❤
در اصول محاکمات جزایی و در قوانین کیفری خود تجدید نظر کنید. زندانهای خود را اصلاح کنید و قضات خود را تغییر دهید. کاری کنید که قوانین پا به پای اخلاق پیش بروند.
❤ محمد حسین ❤
کلود ولگرد پرخور عجیبی بود و این پرخوری از صفات ممتازه سازمان بدنی (ارگانیسم) او بهشمار میرفت. ساختمان معده او چنان بود که غذای دو نفر انسان معمولی به زحمت کفاف خوراک روزانهاش را میکرد. مسیو کوتادیلا M. de Cotadilla یکی از ملاکین و دوکهای معتبر اسپانیا نیز چنین اشتهایی داشت و از نشاط و شعف میخندید ولی همین پرخوری که برای ملاکی چون او با یک دنیا ثروت و پانصد هزار رأس گوسفند مایه شادی و فرح بود برای یک کارگر فقیر سر بار زندگی است و برای یک زندانی بینوا بدبختی و مصیبت.
❤ محمد حسین ❤
شما برای آزمایش، مردی را که دارای فکر و اندیشه است در کنار مردمی که مغزشان خالی از هر فکری است بنشانید، خواهید دید که در اندک مدتی به موجب قانون جاذبی مقاومتناپذیری تمام آن مغزهای تاریک با خضوع و خشوع و پرستش و سجود مجذوب آن مغز تابناک میگردند و به دور او طواف میکنند. در جهان مردمی هستند که آهناند و مردمی که آهنربا، کلود آهنربا بود.
❤ محمد حسین ❤
هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که کسی مطاع و متبوع عدهای سرکش و نافرمان گردد. کلود این سلطه و اقتدار را بیآنکه خود به فکر آن باشد و یا در راه تحصیل آن بکوشد بهدست آورده بود. علت این تفوق در حقیقت همان نگاه نافذ و گیرای وی بود، چه، چشم انسان به منزله روزنی است که از ورای آن میتوان افکاری را که در مغز او رژه میروند مشاهده کرد.
❤ محمد حسین ❤
و تقلید چنانکه میدانیم بالاترین درجه ایمان و اعتماد است. هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که کسی مطاع و متبوع عدهای سرکش و نافرمان گردد.
re8za8
به همان اندازه که طبیعت به انسان موهبت میکند اجتماع نیز از او دریغ نورزد.
نسیم رحیمی
وقتی انسان را به زنجیر بسته باشند آن انسان جزئی از کل نفرتانگیز و کثیفی خواهد شد که آن را «صف» میگویند، و صف است که مانند یک انسان تنها حرکت میکند.
محمدرضا نقوی
از اینکه مردی عنود و لجوج بود به خود میبالید و خود را با ناپلئون همسنگ میدانست، ولی این امر ناشی از یک اشتباه عینی بود. ناشی از این بود که سرابی را آب تصور میکرد. بسیارند کسانی که مرتکب همین خطا میشوند، یعنی در فاصله معینی لجاج و خیرهسری را با عزم و اراده اشتباه میکنند و شمعی را به جای ستاره میگیرند. وقتی این مرد با همان لجاجی که خود آن را «اراده» مینامید، به انجام کار پوچ و یاوهای برمیخاست سر بالا میگرفت و بیآنکه به زیر پای خود نگاه کند و یا جوانب کار را بنگرد از راه و بیراه و از میان علفزار و تیغزار موانع پیش میرفت و تا آن کار پوچ و یاوه را به پایان نمیرسانید بازنمیایستاد.
محمدرضا نقوی
ای وای، به راستی که زندان چه چیز زشت و ننگین و شرمآوری است! در زندان زهری هست که همه چیز را مسموم و آلوده میکند. در زندان همه چیز حتی آواز دخترکی پانزده ساله نیز پژمرده و افسرده میشود. در زندان اگر پرندهای به دست شما بیفتد حتمآ بالش گلآلود است، در زندان اگر گلی زیبا بچینید و آن را بو کنید قطعآ بوی گند و تعفن از آن متصاعد میشود.
❤ محمد حسین ❤
وقتی انسان را به زنجیر بسته باشند آن انسان جزئی از کل نفرتانگیز و کثیفی خواهد شد که آن را «صف» میگویند، و صف است که مانند یک انسان تنها حرکت میکند. در زنجیر، فکر و ادراک باید نابود گردد و به دست غل آهنین محکوم به نیستی شود. در آن زنجیر فقط حیوانی باقی میماند که نباید جز در ساعات معین نیاز طبیعی یا اشتها داشته باشد.
❤ محمد حسین ❤
ایشان تا به آن حد پیش رفتهاند که انسان را بدون احساس درد و رنج جسمانی میکشند اما سخن بر سر این است که از درد و رنج روحی غافل ماندهاند. آخر درد جسمانی در برابر درد روحی و معنوی چیست؟ بهراستی قوانینی که اینان وضع کردهاند دهشتخیز و ترحمانگیز است!...
❤ محمد حسین ❤
آیا این بدبختان هرگز به این مسئله مهم و جانگداز توجه کردهاند که کسی را که محکوم به اعدام میکنند دارای فکر و ادراکی است که پابند زندگی است، روحی دارد که هرگز آماده برای مرگ نیست؟ خیر، خیر، ایشان در همه این تشریفات به جز فرود آمدن کارد بران و سهگوش گیوتین چیزی نمیبینند و جز به این فکر که محکوم ناگزیر از مرگ است و آغاز و انجامی غیر از مرگ ندارد نمیاندیشند.
❤ محمد حسین ❤
مسأله عظیم و بزرگ اجتماع سر افراد ملت است. این سر پر از دانههای مفید است. شما کاری کنید که این دانهها برسند و میوه شرافت و فضیلت و تقوی بهبار آورند. کسی که بر سر گردنه آدم میکشد و مال مردم را میدزد اگر هدایت و تربیت میشد ممکن بود بهترین و عاقلترین خدمتگزار ملت شود. هر چه هست در سر افراد ملت است. شما در این سرها تخم دانش و اخلاق بکارید، آنها را آبیاری کنید، حاصلخیز کنید، روشن کنید و تربیت کنید، خواهید دید که دیگر نیازی به بریدن این سرهای نازنین نیست.
❤ محمد حسین ❤
زندان داروی ننگبار و محرقی است که در بدن بیمار اجتماع ایجاد طاول و گنده زخم میکند و خون کثیف او را کثیفتر میسازد. مجازات اعدام نیز قطع عضوی از اعضای اجتماع است که به طرزی وحشیانه صورت میگیرد.
❤ محمد حسین ❤
ای آقایانی که در قلب مجلس نشستهاید، ای ذوات محترمی که در طرفین آن جا گرفتهاید، بدانید و آگاه باشید که اکثریت قریب به اتفاق ملت رنج میکشد. شما هر نامی که به حکومت بدهید، اعم از جمهوری یا مشروطه یا حکومت مطلقه مختارید ولی بدانید که اصل این است که ملت رنج میکشد. و جز این هیچ موضوعی مطرح نیست.
ملت گرسنه است، ملت با سرما دست به گریبان است، فقر و مسکنت مردان را به جنایت و زنان را به فحشاء سوق میدهد.
❤ محمد حسین ❤
برای زن خود شوهری نیکو و برای اطفال خویش پدری مهربان بود، ولی این امر مسلمآ وظیفه است نه تقوی و فضیلت.
❤ محمد حسین ❤
حجم
۱۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
قیمت:
۸۳,۰۰۰
تومان