بریدههایی از کتاب مهاتما گاندی
۳٫۲
(۲۰۹)
حرفۀ قضاوت نیز برخلاف اخلاق است. دادگاه های هندوستان آلت اعمال قدرت بریتانیا هستند و آتش نفاق بین هندیان را دامن می زنند، و به طور کلی در همۀ ایالات از مناقشات و منازعات جانبداری می کنند و بر تعداد آنها می افزایند. این حرفه راه بهره برداری سودبخشی برای عناصر فاسد است.
رهگذرِ دنیا
سه دسته از مردم هستند که گاندی علیه ایشان با خشونت خاصی قیام می کند: قاضیان، پزشکان و معلمان.
طرد دستۀ اخیر قابل توجیه است، زیرا هم ایشان اند که زبان و افکار خود ملت هند را از یاد آنان برده اند، و ایشان اند که انحطاط ملی را به کودک تحمیل می کنند؛ از این گذشته، این گروه فقط با قوۀ دراکه کار دارند و از دل غافل اند و از اصل شخصیت به سهل انگاری می گذرند. بالاخره این گروه ارزش کار دستی را پایین می آورند، و تعلیم و تربیتی که صرفاً جنبۀ تخیل داشته باشد برای ملتی که ۸۰ درصد آن کشاورز و ۱۰ درصد آن صنعتگر است جنایت واقعی است.
رهگذرِ دنیا
جنگ اخیر، ماهیت شیطانی تمدنی را که بر اروپای امروز حکم فرماست، نشان داده است. کلیۀ قوانین اخلاقیات عمومی به دست فاتحان و به نام شرافت نقض شده است. هیچ دروغی در صورت لزوم پست و وقیح تلقی نشده است. در پس پردۀ تمام جنایات، انگیزۀ کاملاً مادی آن به چشم می خورد. اروپا مسیحی نیست بلکه ابلیس را پرستش می کند…
رهگذرِ دنیا
من در هند ازدواج کرده ام و همه چیز را مدیون او هستم. من ایمان دارم به اینکه وطنم مأموریتی دارد ولی اگر در ایفای آن قصور ورزد آن لحظه برای من ساعت امتحان خواهدبود و من امیدوارم خود از میدان به درنروم. مذهب من، حدود و ثغور جغرافیایی نمی شناسد، و اگر ایمان من زنده باشد از عشق به خود هند نیز پا فراتر خواهدنهاد…
رهگذرِ دنیا
پس از امضای قرارداد خلع سلاح، حکومت انگلستان زحمت تظاهر هم به خود نداد. وی، نه فقط آزادی های موعود را به هندوستان نبخشید بلکه آزادی هایی را هم که وجود داشت، ملغی کرد. لوایح قانونی «رولت» که در ماه فوریۀ ۱۹۱۹ به شورای مقننۀ امپراتوری در دهلی برده شد متضمن موادی حاکی از بی اعتمادی وهن آمیز نسبت به کشوری بود که آن همه گروگان برای اثبات شرافت و وفاداری خود داده بود.
رهگذرِ دنیا
پیگیری آرامش ناپذیر و افسون آن «روح بزرگ» هم چنان در کار بود. زور در برابر نرمش قهرمانی، زانو خم می کرد خونی ترین دشمن آزادی هندیان یعنی ژنرال اسموتس که در ۱۹۰۹ اعلام می کرد هیچ اقدام وهن آمیزی را نسبت به هندیان از دفتر احوال شخصی ایشان حذف نخواهدکرد، پنج سال بعد اقرار کرد که قلم بطلان به روی آن ها کشیده است یک انجمن سلطنتی، تقریباً در کلیۀ نکات مورد ادعا، به گاندی حق داد. در ۱۹۱۴ به موجب فرمانی مالیات سه لیره ای ملغی شد و آزادی اقامت در ناتال به کلیۀ هندیانی که مایل بودند به عنوان کارگر آزاد در آنجا بمانند اعطا گردید. بالاخره پس از بیست سال فداکاری، مقاومت منفی پیروز شده بود.
رهگذرِ دنیا
در چنان وضعی برای یک مشت انگلیسی راهزن که به آخرین سیستم اسلحۀ زمان خود مجهز بودند شکست دادن راجه هایی که سلاحشان از تیر و کمان و معدودی تفنگ های قدیمی و چند فیل جنگی تجاوز نمی کرد، کار مشکلی نبود، چنان که در اندک مدتی ایالات هندوستان را یکی پس از دیگری فتح کردند و استعمار شوم و سیاه انگلیس بر آن کشور سایه انداخت.
رابرت کلیو، فاتح بنگاله، کمپانی هند شرقی را مالک ثروتمندترین و مترقی ترین ایالات هندوستان اعلام کرد. این شخص و جانشینان او بعدها به وسیلۀ جعل اسناد و الغای غیرقانونی معاهدات و ایجاد نفاق و خصومت بین شاهزادگان و رواج شیره و افیون و رشوه دادن و رشوه گرفتن و اشاعۀ خرافات و موهومات تمام سرزمین های هند را تصرف کردند و ثروت های بی کران آن را به یغما بردند.
رهگذرِ دنیا
بریتانیا هندوستان را به فقدان روح مردانگی متهم می کند ولی این خود امپراتوری است که بر اثر فشار و سخت گیری و وضع قوانین ظالمانۀ قرون وسطایی و اجرای آن ها به زور سرنیزه روح مردی و مردانگی را در اهالی این مملکت کشته است.
مامان کتابخون
اصل در این ایمان، آن است که نه فقط نباید منکر خصومت در جهان شد بلکه باید آن را دید و باور کرد، و اگر علیه آن مبارزه شود چه بهتر! زیرا ایمان همان مبارزه است، و اصل «عدم زور» ما سخت ترین مبارزه هاست. راه صلح از راه ضعف جداست. ما ضعف را بیش از زورگویی دشمن می داریم. هیچ چیز نه بدی و نه خوبی بدون قدرت ارزش ندارد. و بدی کامل بهتر از نیکی ناقص است. صلح طلبی با عجز و ناله برای صلح مهلک است: در واقع بزدلی و بی ایمانی است. آنها که ایمان ندارند و یا می ترسند کنار بروند! راه صلح خود فداکردن است!
این درس گاندی است
حسین
گاندی به ملت خود گفت: «ما باید با برابری روح، نه فقط برای قربانی دادن هزار زن و کودک بی گناه آماده باشیم بلکه باید در این راه هزاران هزار کشته بدهی، تا هند بتواند در جهان به مقامی برسد که هرگز والاتر از آن نباشد… هر کس باید بالای چوبۀ دار رفتن را یک امر عادی در زندگی خود تلقی کند…
حسین
لیکن من می دانم که عدم زور بی اندازه بر زورگویی برتری دارد و بخشایش مردانه تر از کیفردادن است. بخشایش زینت سرباز است، لیکن خودداری از تنبیه بخشایش حساب نمی شود مگر وقتی که قدرت تنبیه موجود باشد؛ چه، بخشایش از طرف موجودی که قدرت ندارد بی معناست… من هند را بی قدرت نمی پندارم. صد هزار انگلیسی نمی توانند سیصد میلیون انسان را بترسانند… از طرفی نیرو در وسایل مادی نیست بلکه در ارادۀ سازش ناپذیر است. مراد از عدم زور، تسلیم شدن دربست به بدکار نیست بلکه مقابله با تمام نیروی روح در برابر ارادۀ ظالم است. بدین طریق است که فقط یک مرد واحد می تواند امپراتوری بزرگی را به مبارزه بطلبد و موجبات سقوط او را فراهم سازد….
حسین
اولین تکلیف آدمی حمایت از ضعفا و جریحه دارنکردن وجدان بشری است. مادام که خویشتن را از این گناهان پاک نکرده ایم ارزشی بیش از وحشیان نداریم.
کاربر ۴۰۰۵۱۵۸
نگرفتن جان یک موجود دیگر کافی نیست بلکه نباید حتی کسانی را هم که ظالم می پندارند مجروح ساخت و هرگز نباید بر ایشان خشم گرفت. باید ایشان را دوست داشت. باید با استبداد مخالفت کرد ولی نباید به مستبد آزار رسانید. باید او را با محبت مغلوب ساخت و از فرمان او تا دم مرگ سرپیچی کرد.
کاربر ۴۰۰۵۱۵۸
اول نذر راستی_ فقط دروغ نگفتن کافی نیست، «هیچ نوع دروغی ولو به خیر و صلاح مملکت باشد نباید به کار برده شود.»
کاربر ۴۰۰۵۱۵۸
من نسبت به حکومتی که لکۀ چنین اعمال خلاف اخلاق و چنین مظالمی به دامانش چسبیده است نه دیگر می توانم حس احترامی داشته باشم و نه مهر و علاقه ای… باید این حکومت را وادار به پشیمانی کرد. من اصل عدم همکاری را به ملت تلقین کرده ام؛ چه، این اصل به او اجازه می دهد که پای خود را از چنین حکومتی به کنار بکشد و بدون توسل به زور او را به تسلیم مجبور سازد.
کاربر ۴۰۰۵۱۵۸
من از مذهب بت نمی سازم و هیچ عمل بدی را که در لوای نام مقدس او انجام بگیرد نمی بخشم… هیچ اشتیاق ندارم که کسی را به دین خود بیاورم مگر آنکه بتوانم از عقلش مدد بگیرم. من حتی حاضرم کهنسال ترین خدایان «شاسترا» را چنانچه نتوانند عقل مرا مجاب کنند نفی کنم
کاربر ۴۰۰۵۱۵۸
هیچ یک از حکومت هایی که در گذشته بر هند تاخته اند به قدر انگلستان به او بدی نکرده اند.
Z. BNR
لوید جرج در دوم آوریل خطابه ای به عنوان ملت هند ایراد نمود و کمیسیون جنگی که در پایان همان ماه در دهلی تشکیل یافته بود، یادآور شد که استقلال هندوستان نزدیک است. این بود که همۀ ملت هند پاسخ مثبت دادند و گاندی یک بار دیگر، کمک شرافتمندانۀ خود را به انگلستان عرضه کرد. هندوستان ۹۸۵ هزار سرباز آراست و فداکاری های بزرگی کرد، و آن گاه، با اعتماد تمام، به انتظار اجر وفاداری خود نشست.
بیداری از این خواب اثری وحشت انگیز داشت. در پایان آن سال خطر گذشته و از خدمات هند هیچ یادی در خاطرها نمانده بود. پس از امضای قرارداد خلع سلاح، حکومت انگلستان زحمت تظاهر هم به خود نداد. وی، نه فقط آزادی های موعود را به هندوستان نبخشید بلکه آزادی هایی را هم که وجود داشت، ملغی کرد.
فاطمه علی
هر کس اعم از ناسیونالیست و فاشیست و ماتریالیست و غیره، و هر ملت و هر طبقه اعم از ستمکش و ستمگر حق زورگفتن به دیگران را که در نظر او حق جلوه می کند برای خود قائل است ولی به دیگران روا نمی دارد.
Jafar Rastgoo
هر ملتی سر ملت دیگر را به نام همان اصولی که نقاب منافع و غرایز قابیل است، می برد.
Jafar Rastgoo
حجم
۱۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۱۸۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
قیمت:
۷۶,۰۰۰
۳۸,۰۰۰۵۰%
تومان