بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیدن از سیزده منظر | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیدن از سیزده منظر

بریده‌هایی از کتاب دیدن از سیزده منظر

نویسنده:کالم مک‌کان
امتیاز:
۳.۶از ۶۳ رأی
۳٫۶
(۶۳)
ادبیات پاسخی شایسته در مقابل هتک حرمت به انسانیت به ما ارائه می‌کند تا در مقابل خشونت، حرص و ناامیدی سکوت اختیار نکنیم. ادبیات، آن‌گاه که بایسته نگاشته و شایسته مطالعه شود، می‌تواند در مقابل تاریکی‌های دنیای اطرافمان ایستادگی کند.
miss_yalda
و چگونه است که گذشته‌ی دور انباشته از شخصیت‌هاست، درحالی‌که زمان حال این‌قدر متزلزل و بی‌روح است؟ این گفته متعلق به فاکنر نبود که «گذشته نمرده، و حتی نگذشته است»؟ زمان حال چیز خنده‌داری است؛ اصولاً نمی‌تواند وجود داشته باشد. به مجرد اینکه از آن آگاه می‌شویم، سپری می‌شود و دیگر حال نیست. این‌طوری ما مدام در گذشته به‌سر می‌بریم، حتی هنگامی که در حال رؤیاپردازی درباره‌ی آینده هستیم. مطمئناً این یکی از مضامین غزل‌های شکسپیر یا از شخص دیگری است، هرچند به‌سختی آن‌ها را به‌خاطر می‌آورم: امواجی که رو به ساحل می‌آیند، دقایق شتابان عمرمان، رنج پنهان‌مان.
Farshid
وقتی بِوِرلی شکنجه می‌شد، به جاهای دیگر فکر می‌کرد؛ به غرب ایرلند، دیوارهای سنگی، باران دائمی بر فراز دشت‌ها، صورت مادرش، تصویر پدرش که از خانه به کوچه می‌رفت، برادرش که در خیابان دور از او قدم می‌زد، کودکی‌ای که دیگر خبری از آن نیست.
vihan
تمام بعدازظهر آسمان تاریک بود برف می‌بارید و قرار بود هنوز هم ببارد سیه‌پر آرام گرفت بر شاخه‌ی سرو.
vihan
یکی از آرزوهای همیشگی‌اش این بود که کمی خون ایتالیایی در رگ‌هایش می‌داشت، سخاوت بی‌پایانِ آن‌ها، رنگ پوست‌شان، سبک زندگی‌شان. اما خون او تماماً لیتوانیایی بود که البته مقداری لهستانی، روسی، آلمانی و وایکینگی هم در آن یافت می‌شد.
شلاله
در حقیقیت، بدبختی همه‌جا را فراگرفته است. چرا نگوییم کل جهان یک دیوانه‌خانه است، و بعد همین‌جوری آن را به حال خود رها کنیم؟
._.
اسرائیل، ایرلند، ایران، عراق... حالا که فکرش را می‌کنم همه‌ی "I" ها. هرچند، خوب است که حداقل ایسلند اوضاع خوب دارد. عجیب است. شما هیچ‌وقت خبری از جنگ در ایسلند نمی‌شنوید
baran
کنارش آیینه‌ای قدی که زنگار ایام گرفته بود، بر تن نقره‌ای قابش زار می‌زد. کمی پایین‌تر از آینه، کنج اتاق، کپسول اکسیژن تقریباً از نظرها مخفی است. چند بالش دور از تخت روی مبل راحتی جا خوش کرده‌اند و چند کوسن روی مبلی چرمی از جنس بلوط قرار گرفته است. میز تحریر کنار درِ ورودی بود؛ چند برگه‌ی کا
outis
یکی از امکانات شگفت‌انگیز ایتالیایی‌ها این بود که بالای کوه‌ها کلبه‌های کوهستانی داشتند. در ارتفاع دوازده‌هزار پایی می‌توانستید یک کاسه پاستا بخورید و یک لیوان شراب پینو و بنوشید. چه آدم‌های متمدنی! یکی از آرزوهای همیشگی‌اش این بود که کمی خون ایتالیایی در رگ‌هایش می‌داشت، سخاوت بی‌پایانِ آن‌ها، رنگ پوست‌شان، سبک زندگی‌شان.
مریم
ادبیات دست ما را می‌گیرد و به ما می‌آموزد تا زندگی را زندگی کنیم و نه فقط زنده باشیم. ادبیات، آن هوای تازه است که ریه‌های ما را زنده می‌کند و به ما یارای تغییر جهان برای حیات هرچه بهتر را می‌بخشد. ادبیات پاسخی شایسته در مقابل هتک حرمت به انسانیت به ما ارائه می‌کند تا در مقابل خشونت، حرص و ناامیدی سکوت اختیار نکنیم.
مریم
! این روزها وقت زیاد داریم ولی همه‌ی آن را صرف مرور خاطرات می‌کنیم.
رسول
این بازی خدا با آدم‌ها ظالمانه است. هر چه نسبت به زمان آگاه‌تر می‌شویم، کمتر از آن بهره می‌بریم.
Mahsa Bi
چرا ذهن می‌تواند هر کاری که می‌خواهد انجام دهد، اما بدن از آن پیروی نمی‌کند؟
Mahsa Bi
زمان بهتر از هرکس و هرچیز دیگری برابرسازی می‌کند.
Mahsa Bi
خونی که به ارث می‌بریم چیز عجیبی است. درون ما حرکت می‌کند و از ما چیزی می‌سازد که هستیم
Mahsa Bi
حقیقت مشقت‌بار است: حقیقت تصادفی اتفاق نمی‌افتد، بلکه تراش می‌خورد و به عمل می‌آید تا وارد هستی می‌شود؛ محصولی است از زمان و فاصله و پیوند.
Mahsa Bi
هنوز شمه‌ای از نیروی جوانی در او وجود دارد و به‌نظر می‌رسد که حافظه‌ی بدنش هنوز زیر پوستش می‌خزد.
Mahsa Bi
به قول شکسپیر، اگر تقوا نداری چنین وانمود کن که از متقیان هستی.
Mahsa Bi
و زمان چه ظالمانه می‌تازد؛ وقتی در طلب آن هستی مضایقه می‌کند و آن‌گاه که نیاز نداری فراوان می‌شود.
Mahsa Bi
سال‌ها به‌آرامی از راه نمی‌رسند
Mahsa Bi

حجم

۳۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان