بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیدن از سیزده منظر | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیدن از سیزده منظر

بریده‌هایی از کتاب دیدن از سیزده منظر

نویسنده:کالم مک‌کان
امتیاز:
۳.۶از ۶۳ رأی
۳٫۶
(۶۳)
احساس را به خاطر می‌آورید، اما تاریخ را نه.
Mahsa Bi
کتاب زندگی آدم‌ها چندین جلد دارد و همین‌طور بازگوهای زیادی از آن شنیده می‌شود. این زندگی حجم زیادی دارد.
Mary gholami
هیچ نمی‌دانم دلم با کدام است؟ زیبایی نشسته بر نواخت صدایش یا دلربایی پنهان در ایمایش
Mary gholami
و زمان چه ظالمانه می‌تازد؛ وقتی در طلب آن هستی مضایقه می‌کند و آن‌گاه که نیاز نداری فراوان می‌شود.
Mary gholami
این بازی خدا با آدم‌ها ظالمانه است. هر چه نسبت به زمان آگاه‌تر می‌شویم، کمتر از آن بهره می‌بریم. هرچه بیشتر در مضیقه‌ی زمان قرار می‌گیرم، وقت بیشتری طلب می‌کنیم. این هم از شاخص‌های عدالت است، اگر البته چنین کلمه‌ای اصلاً وجود داشته باشد.
Farshid
یک بار مجبور شد از آن استفاده کند، چند سال پیش، وقتی بعد از سُر خوردن بیرون از موزه‌ی گاگنهایم شکست. روی یک تکه یخ سُر خورد و قبل از اینکه بفهمد چه شده، روی زمین ولو شده بود. مدیریت موزه نگران بود که مبادا از آن‌ها شکایت کند، اما این راسته کارش نبود؛ او عاشق قانون بود، به آن احترام می‌گذاشت، و از آن پیروی می‌کرد. قانون بازیچه نبود که با زمین‌خوردن احمقانه‌ی پیرمردی آن را پیش بیاندازیم. دو هفته در بیمارستان بود و بعد، اِلیوت یک ویلچر موتوری برایش خرید که از یک هواپیمای 3 SOC- هم بیشتر دکمه داشت. مگنت‌ها جا افتادند. رادار روشن است. پروانه را بچرخان. اتصال برقرار شد! در اولین تلاشش، ویلچر را به تخت بیمارستان کوبید. فقط نشستن روی این ماسماسک یک مدرک دکترای مهندسی عمران می‌طلبد. محض رضای خدا! بیا دیگه سالی.
Farzad.Ghanouni
قتل، به شعر می‌ماند، باید پیش روی آن‌چه هنوز رخ نگشوده، چهره‌گشایی کند و آشکارا از حقایق کشف‌نشده بگوید.
._.
حقیقت تصادفی اتفاق نمی‌افتد، بلکه تراش می‌خورد و به عمل می‌آید تا وارد هستی می‌شود؛ محصولی است از زمان و فاصله و پیوند.
#
خوش کرده‌اند و چند کوسن روی مبلی چرمی از جنس بلوط قرار گرفته است. میز تحریر کنار درِ ورودی بود؛ چند برگه‌ی کاغذ، یک چاقوی نقره‌ای نفیس برای باز کردن پاکت‌های نامه و یک مهر برجسته کنار یک لپتاپِ باز، مرتب روی میز چیده شده بودند. یک
outis
برجسته کنار یک لپتاپِ باز، مرتب روی میز چیده شده بودند. یک پیپ هم روی میز بود؛ اما خبری از کبریت، زیر سیگاری و تنباکو نبود. آثار هنری اتاق امروزی‌اند: سه منظره‌ی شهری، تصویری از خطوط و بلوک‌هایی مخروطی و یک تابلوی انتزاعی از ساحل دریا که بر تن دیوار ورودی دستشویی نشسته‌اند
outis
صحنه‌ای که سیاهِ شب چند رج سیاهی بر تنِ کوه سیاه‌پوش نشانده بود، آنجا که درختان مبهوت شب چنان می‌نمودند که گویی می‌خواهند از دامنه‌ی کوه خود را خلاص کنند و به آغوش دره بشتابند، درختانی که اندکی از بار تاریکی را از دوش شب گرفته بودند؛ چند کیسه شن، میل‌گردهای سرمازده، مسلسلی خاموش، یک کُلت M۵۷ ساخت برانینگ، گسترش ناگزیرِ فاصله‌ها، شوکت سیاهی بر تخت آسمان و سرما که تا مغز استخوان می‌دوید. سرباز جوان، بگذارید سَندی صدایش کنیم، از شدت سرما کلاهِ بالاکلاوا را زیر کلاهخود به سر گذاشته بود؛
مریم

حجم

۳۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳۷۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۳
۴
صفحه بعد