رو تو زنگار از رُخ او پاک کن
بعد از آن، آن نور را ادراک کن
masum75
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بی پر، وای، او
masum75
ِسّر، پنهان است اندر زیر و بم
فاش اگر گویم جهان بر هم زنم
masum75
کوزۀ چشم حریصان پُر نشد
تا صدف قانع نشد، پُر دُرّ نشد
masum75
۲۹.۹
ما همه شیران، ولی شیر علم
حمله مان از باد باشد، دمبدم
Ahmadreza Anaami
پرده ای ستار، از ما بر مگیر
باش اندر امتحان ما را مجیر
amir
۹.۳۶
گر چه دیوار افکند سایۀ دراز
باز گردد سوی او آن سایه باز
۹.۳۷
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
erfan erfan
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبود، عاقبت ننگی بود
erfan erfan
* دوستی با مردم دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان ِ دوست
Zohreh
عاقل آرد معرفت را در میان
جاهل آرد معرفت را بر زبان
Zohreh
شمس در خارج اگر چه هست فرد
مثل آن هم میتوان تصویر کرد
۶.۲۲
لیک شمسی که از او شد هست اثیر
نبودش در ذهن و در خارج نظیر
normalprole
دشمن طاوس آمد، پرّ او
ای بسا شه را بکشته، فرّ او
moonlight
* چون قضا آید، طبیب ابله شود
آن دوا در نفع خود گمره شود
moonlight
نیست وش باشد خیال اندر جهان
تو جهانی بر خیالی بین روان
moonlight
صبر تلخ آمد، ولیکن عاقبت
میوۀ شیرین دهد، پر منفعت
moonlight
آرزو میخواه، لیک اندازه خواه
بر نتابد کوه را یک برگِ کاه
moonlight
تو مگو: ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
moonlight
سوختم من، سوخته خواهد کسی؟
Yasin
چند باشی عاشق صورت بگو
طالب معنی شو و معنی بجو
۲۵.۲۲
صورت ظاهر فنا گردد، بدان
عالم معنی بماند جاودان
۲۵.۲۳
صورتش دیدی ز معنی غافلی
از صدف دُر را گزین، گر عاقلی
Zohreh
ور به هر زخمی تو پر کینه شوی
پس کجا بی صیقل آیینه شوی
Zohreh