چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
mortaza.j
از پی هر گریه آخر خنده ایست
مرد آخر بین، مبارک بنده ای است
reza
آب در کشتی، هلاک کشتی است
آب اندر زیر کشتی، پُشتی است
Aysan
* صبر تلخ آمد، ولیکن عاقبت
میوۀ شیرین دهد، پر منفعت
Aysan
رحم خواهی، رحم کن بر اشک بار
رحم خواهی، بر ضعیفان رحم آر
stare.m
گفت: معشوقم تو بودستی نه آن
لیک کار از کار خیزد در جهان
F.m
حال عالم این چنین است، ای پسر
از حسد میخیزد اینها سر بسر
melik
یونست در بطن ماهی پخته شد
مخلصش را نیست از تسبیح بُد
Zohreh
چون خیالی در دلت آمد نشست
هر کجا که می گریزی با تو هست
Zahra.kazemi6
و ز قِران سبزه ها با آدمی
دل خوشی و بی غمی و خُرمی
Zohreh
باده از ما مست شد، نی ما از او
قالب از ما هست شد، نی ما از او
Moriarty
ای اخی، دست از دعا کردن مدار
با اجابت یا ردِ اویت چه کار؟
S
احتیاطش لازم آید در امور
ادریس
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
Giti Nava
ن را پاک کن
۱۸۵.۲
این خ
Aysan
یک دو روزه چه؟ که دنیا ساعتیست
هر که ترکش کرد اندر راحتیست
Yasin Yarahmadi
راز بگشا ای علی مرتضی
ای پس سوء القضاء حسن القضاء
۱۷۳.۴۱
یا تو واگو آنچه عقلت یافته است
یا بگویم آنچه بر من تافته است
۱۷۳.۴۲
از تو بر من تافت، چون داری نهان؟
می فشانی نور، چون مه بی زبان
۱۷۳.۴۳
ازتو بر من تافت، پنهان چون کنی؟
بیزبان چون ماه پرتو میزنی
seyed
نی ُکتب شان چون کتاب دیگران
ali
گر نظر در شیشه داری ُگم شوی
زانکه از شیشه است اعداد دوئی
sarar-'
ای همیشه حاجت ما را پناه
بار دیگر ما غلط کردیم راه
yasaman