. کودکان در ابتدا فیلسوفان بزرگی هستند اما در مسیر زندگی توسط والد سرزنشگر، بهمرور از بین میروند.
نسرین نیکبخت
مرحلهی اول:
ده دقیقه وَنگوَنگ: با چشمانی بسته هر صدای بیمعنی و ناخوشایندی را که دوست داری از خود درآور، آواز بخوان، فریاد بزن، هو بکش و اجازه بده بدنت هر کاری دلش خواست بکند. به هوا بپر، قدم بزن، خود را تکانتکان بده، بنشین؛ در این حالت هر کاری مجاز است. هرچه به ذهنت آمد ادا کن و نگران معقول بودن، موجه بودن، معنادار بودن و اهمیت آن نباش، بلکه مثل پرندگان به خودت آزادی بده!
zbabaxni
کودک درون تو، بهعلت حضور افکار و احساسهای محدودکنندهی توست که خلاق نیست.
t.ftm.s
افرادی که در کودکیشان، والد نوازشگر مناسبی نداشتهاند و اکنون خودشان صاحب فرزند شدهاند، بهصورت افراطی از کودکشان حمایت میکنند که این امر میتواند به وابستگی روانی بیشازحد کودکشان منجر بشود
کاربر ۱۴۰۰۹۶۱
مرحلهی دوم:
ده دقیقه خندهی شکمی با چشمان باز یا بسته: بیهیچ دلیلی شروع کن به خندیدن و هرگاه خندهات فروکش کرد بگو: «هاهاها، هوهوهو!!» آنوقت خنده به سر جای خود باز میگردد. تو با این حفاری ساده متوجه میشوی که وجودت را لایههایی چند از غبار فرا گرفته و این کار همچون شمشیری با یک ضربه، همهی آن لایهها را از هم متلاشی میکند و تو حتی تصورش را نمیکنی که تغییری بزرگ میتواند به وجودت راه یابد.
خندهی واقعی دربارهی هیچچیز نیست، فقط همچون شکوفهای روی درخت درونت پدید میآید و جوانه میزند، هیچ استدلال یا توجیه عقلانی ندارد و اسرارآمیز است.
zbabaxni