بریدههایی از کتاب سیزده
۴٫۴
(۱۴۱)
میزان آرامش شما از پیرامونتان، با انتظاراتی که از دیگران دارید، نسبت عکس دارد.
زهرا۵۸
چه باید کنیم تا تمرکزمان در کارها و زندگیمان افزایش یابد؟
هوای دیگران را داشتن و از همه مهمتر، از آنها تشکر کردن، به آنها آرامش میدهد که شما تلاششان را میبینید، آنها را دوست دارید و اینگونه اگر کاری از دستشان برآید راحتتر انجام میدهند و اگر اشتباهی کنید، راحتتر شما را میبخشند؛ در ضمن هر چقدر از دیگران بیشتر تشکر کنید، ذهنتان نسبت به آدمها و دوستان و خانوادهتان، مثبتتر میشود؛ پس، قدرت تصمیمگیری و به جواب رسیدنش افزایش پیدا میکند.
زهرا۵۸
همهی ما آدمها نزد همدیگر، حسابِ عاطفی داریم که هر شخصی خودش براساس محاسباتش، میداند که شخص دیگر چقدر از او طلبکار یا به او بدهکار است. اگر دوستی داشته باشید که دائما حالِ شما را میگیرد، هر وقت از او کمک میخواهید، به راحتی به شما «نه» میگوید، حساب عاطفی او پیش شما خالی است. حالا اگر او از شما چیزی بخواهد و شما مشغول پروژهای باشید که به شدت با کمبود زمان مواجه هستید و حتی برای خودتان هم وقت کم دارید، چقدر احتمال دارد به او کمک کنید؟
زهرا۵۸
ما همه چیز را میدانیم فقط شرطِ خوشبختی این است که چیزهایی که میدانیم را به خاطر آوریم.
زهرا۵۸
هر اندیشمندی در دنیا، به تعدادی مرحله و کلمه تا موفقیت اعتقاد دارد که خیلی از آنها باهمدیگر متفاوت فکر میکنند، اما هیچ اندیشمند و فیلسوفی در جهان نیست که کلمهی تلاش را در کلمات کلیدی خوشبختی قرار نداده باشد.
زهرا۵۸
بُعد دوم ترتیب، برنامهریزی کردن و از آخر به اول آمدن است؛ یعنی شما وقتی میتوانید شایستهی برگشت به دنیای واقعی باشید که یاد بگیرید برای کارهایتان برنامهریزی کنید. وقتی از سر کار یا مدرسه، به منزلتان بر میگردید اول استراحت نکنید، اول برنامهریزی کنید. تا بفهمید که چند ساعت باید کار انجام دهید تا به همهی کارها برسید، سپس ببینید چقدر وقت استراحت دارید و از آن هم لذت ببرید. اما اکثر مردم اینگونهاند که اول استراحت میکنند، بعد شروع به کار میکنند و وقتی به کارهایشان نمیرسند، خودشان را لعنت میکنند که چرا برنامهریزی نکردهاند.
زهرا۵۸
بُعد اولِ ترتیب، تمیزی و نظم پیرامون شماست.
زهرا۵۸
به نظم پرتقالها نگاه کنید، حتی خداوند هم برای راحتی کار خویش و ما، دنیا را با ترتیب و نظم خاصی آفریده است. به تمام طبیعت که نگاه کنید، نظم و ترتیب در آن موج میزند.
ما نمیتوانیم در دنیایی که با نظم آفریده شده است، نامنظم باشیم و انتظار همراهی از جانب هستی را داشته باشیم. دنیا به چیز یا کسی کمک میکند که شبیه خودش باشد.
زهرا۵۸
ما وقتی بچهایم و کوچولو، دنیای اطرافمون فقط ختم میشه به پدر و مادرمون. از نوزادی و کودکی، هر وقت اون چیزایی که میخوایم رو نداریم غر میزنیم، نق میزنیم و واسه اینکه پدر و مادرمون، عاشقمون هستن، هر جوری هست، اون چیزایی که میخوایم رو فراهم میکنن. اما وقتی بزرگ میشیم، دنیامون بزرگتر از خانوادهمون میشه. آدمهای اطرافمون دیگه فقط پدر و مادرمون نیستن که عاشقِ ما باشن و نقهای ما براشون مهم باشه. اما ما هنوز مثل قبل فکر میکنیم که اگه نق بزنیم، بازم جواب میگیریم، فکر میکنیم قوانین مدرسه و زندگی عوض میشه. دوستامون، رفتارشون رو عوض میکنن اما اونها، اینقدر ما رو دوست ندارن که به خاطر ما این کارو بکنن ولی ما بازم ادامه میدیم و این سوهان روح رو به همه وجودمون میکشیم، چون عادت کردیم.
زهرا۵۸
تصمیم سوم مهم زندگی ما این است که با مردم مهربان باشیم، آنها را تشویق کنیم. در هر شغلی که هستیم فراموش نکنیم به خاطر مردم هستیم و تعامل با آنها را یاد بگیریم.
زهرا۵۸
دومین تصمیم مهم زندگی همهی انسان ها این است که تصمیم بگیرند خاص و متفاوت زندگی کنند و هر کاری که انجام می دهند را خاص و بهتر از قبل جلو ببرند. اگر قرار است گندم بکارم، تصمیم بگیرم بهترین گندم جهان را درو کنم یا گندمی بهتر از بار قبلی.
هر روز صبح، تصمیم بگیرم روزم را متفاوتتر از گذشته کنم. اینجاست که باید از قدرت تخیل و تصور خود استفاده کنیم و از خودمان بپرسیم که چگونه میتوانیم با انجام کاری جدید و بکر، دنیا یا همین چند متر اطراف یا کلاسمان را بهتر از گذشته کنیم.
زهرا۵۸
وقتی نتایج، خوب نیستند، به جای نگاه کردن به آنها و غر زدن به اتفاقات بد، از خودمان بپرسیم هم اکنون با این شرایط چه کاری از دستمان ساخته است؟ چند لحظهای خیال پردازی و تصور و بلافاصله تصمیم جدید را بگیریم.
زهرا۵۸
از اینکه تصمیمهایی که میگیرید با شکست مواجه میشود، نباید بهراسید. این ذات تصمیمگیری است که خیلی از اوقات به نتایج بد منجر میشود.
زهرا۵۸
تصمیم مثل ماهیچه است، هر چه با آن بیشتر کار کنید قویتر میشوید؛ پس برای گرفتن بهترین تصمیمهای زندگیمان، باید، بیشتر از قبل تصمیم بگیریم
زهرا۵۸
معمولا دو مصدر با تصمیم استفاده میشوند؛ تصمیم داشتن و تصمیم گرفتن. من اولی را رد میکنم و دومی را تأیید. تصمیم، داشتنی نیست، گرفتنی است. یعنی بلافاصله منجر به عمل میشود، فرد با تصمیم جدیدش دستبهکار میشود، لحظهای بعد از تصمیم، حرکت فیزیکی رخ میدهد و یا پرهیزی دیده میشود.
زهرا۵۸
مرحلهی چهارم سفر، تصمیم است. یعنی از آنچه در ذهن تخیل کردی و تصور کردی و تفکر کردی، گزینهای را انتخاب کنی و دست به کار شوی. فرق فکر و تصمیم در این است که بعد از تصمیم، انسان کاری میکند و بعد از فکر معلوم نیست.
زهرا۵۸
اگر فاصلهی تخیل و تصمیم زیاد شود انسان در برهوت کاهلی باقی مانده است.
زهرا۵۸
فرق تخیل و خواب این است که انسان در تخیل در هشیاری است، میتواند بشنود و حس کند. هر چه قویتر حس کنیم، خیالات قویتری خواهیم داشت. باید در ذهنمان خیال کنیم و در واقعیت تصمیمی بر آنچه که دیدهایم بگیریم.
زهرا۵۸
درس سوم ما کدام کلمه است؟
- تخیل
- احسنت. تخیل یعنی در خیال آوردن آن چیزهایی که میخواهی شوی و نیستی.
زهرا۵۸
«تخیل مادر دانش است.» انسان به آن چیزی میرسد که آن را تصور میکند
زهرا۵۸
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان