بریدههایی از کتاب سیزده
۴٫۴
(۱۴۱)
نتایج آنقدر سریع که ما میاندیشیم، بدست نمیآیند و اگر این را متوجه شویم، میتوانیم سختیهای زندگی و به درازا انجامیدن نتایج دلخواه را یاد بگیریم و به خاطر طولانی شدنِ سفر آرزوهایمان، ساده از کنار رویاهایمان نگذریم.
زهرا۵۸
یک کشاورز حقیقت زندگی را احساس میکند.
یک کشاورز، فصلها را متوجه میشود که بعد از زمستان زندگی، بهاری آغاز خواهد شد و صبوریاش افزایش مییابد؛ چون، میداند آمادهسازی زمین خودش چند ماه زمان میبرد و کاشت بذر، چند روز دیگر و آبیاری و نگهداری و … و این دقیقا معنی اصلی زندگی است.
زهرا۵۸
بذرها فقط جایی میرویند که از قبل، آنجا آمادهی بذر شده باشد. نمیتوانید بهترین بذرها را روی آسفالتی خشک بریزید و به آنها آب بدهید و سپس انتظار داشته باشید که محصول درو کنید.
زهرا۵۸
بدون کار درسهایی که به شما میآموزم، کمکی نخواهند کرد. درس خواندن و کار نکردن مثل یاد گرفتن و حل نکردن است، به هیچ دردی نمیخورد.
زهرا۵۸
زمانی که میخواهی بخوابی، سراغت میآیند، آرامشت را میگیرند و آنگاه میگویی چرا روحیهام خراب است؟ چرا از زندگیم ناراضی هستم؟ در ابتدا، روحیهی خوبی داشتی اما با ورود نقها به زندگیات، خودت را سخت تنبیه کردی و بدبخت. این سوسکها هیچ کمکی به تو نمیکنند. علی الان میداند که با نق زدنش، ناگهان همه چیز را از دست میدهد و در دنیای واقعی هم همینطور است. شاید در دنیای واقعی، نابودی کمی بیشتر طول بکشد اما حتمی است. سوسکها را نمیتوانی ببینی و نابودی را تدریجی درمییابی.
زهرا۵۸
یکی از نشانههای تسلط این است که فعل احمقانهی "نمیتوانم" را دیگر استفاده نکنید.
زهرا۵۸
وقتی جسمی مُرده (خودرو) میتواند با فرمان تو جهت خودش را عوض کند و به سمتی که تو بگویی برود، تو که زنده ای، نمیتوانی فکرت را فرمان دهی؟
زهرا۵۸
قدرت تسلط میگوید قبل از به راه افتادن باید باور کنی فرمان ذهنت، قدرت بدنت همگی تحت اختیار تو هستند و تو به همه آنها تسلط داری.
زهرا۵۸
تسلط مرحلهی دوم سفر است
زهرا۵۸
انسان در ابتدای هر سفری باید تشخیص دهد که چه چیزهایی دارد؟ کدام یک از آنها را میتواند تغییر دهد و کدام یک از آنها، بهتر است تغییر کنند؟ و کدام یک را نمیتواند؟ سپس، باید آنچه را که دارد بپذیرد و دوستش بدارد و در مقابلش تسلیم شود.
زهرا۵۸
تشخیص و پذیرش، مرحلهی اول سفر است؛
زهرا۵۸
با پذیرش چیزهای بد زندگیمان قرار است چه اتفاقی بیافتد؟ قرار است به بدبختی خود عادت کنیم؟
- خیر پذیرش چیزهایی که داریم و نداریم کمک میکند تا زودتر خوشبخت شویم. نخست همچون یک طبیب ماهر تشخیص میدهیم که چه داریم و چه نداریم و بعد با پذیرش آنها که یعنی: زندگیام همین است که میبینی، راحتتر، شفافتر به دنبال راه حل خواهیم گشت.
زهرا۵۸
اگر ما میخواهیم بزرگ شویم بایستی بدانیم که بزرگ بودن یک نشانهی بزرگ دارد و آن هم این است که وقتی چیزی بزرگ را از دست میدهیم نباید چیزهایی که داریم را کوچک بشماریم.
زهرا۵۸
خدا چرا به عدهای چیزهای بیشتری داده است و به عدهای کمتر؟
- اگر قرار بود همهی ما به یک شکل باشیم و توانایی مشابهی داشته باشیم، پس چگونه میتوانستیم، نقش آفرینیهای متفاوت داشته باشیم؟ تصور نمایید که در یک فیلم سینمایی، همهی بازیگرها، یک شکل بودن، چه افتضاحی بوجود میآمد؟!
- اما چرا من باید نقش منفی بازی کنم؟
- نقش منفی با نقشهای سخت فرق میکند. نقش بعضی از ما، سختتر از بقیه است. نقش منفی یا نقش سخت؟! خداوند برای هیچ کس، نقش منفی انتخاب نمیکند. نقشهای منفی، انتخابی انسانی هستند ولی نقشهای سخت را گاهی خدا برای فردی انتخاب میکند که فقط قرار نیست بازیگر شود، بلکه مقدر شده است قهرمان باشد.
زهرا۵۸
کسی که دائما مشغول سرشماری و رسیدگی به انبارِ دیگران است، وقتی برای شمارشِ اموال خویش ندارد.
زهرا۵۸
واقعیت: اینها چیزهایی هستند که بهخاطر تصمیمگیری و عملکرد خودمان یا دیگران یا خداوند در زندگیمان وجود دارند اما ما توان تغییرآنها را داریم: نمرات بدی که در یک درس داریم، بیماری که قابل درمان است، بد بودن رابطهمان با دوستمان یا پدرمان، اینها وجود دارند. واقعیت هستند اما تغییر پذیر هم هستند.
زهرا۵۸
شرایط: کلیه امکاناتی یا عدم امکاناتی است که ما در زندگیمان با آن مواجه هستیم و قدرت تغییر آنها را نداریم. مثلا کودک یا نوجوانی که پدرش فقیر است، بی پولی جزو شرایط زندگی آن کودک است، چرا که او قدرت تغییر آن را ندارد.
زهرا۵۸
دارایی و امکانات انسان در زندگیاش از دو قسمت تشکیل شده است
زهرا۵۸
انسان در ابتدای هر سفری باید تشخیص دهد که چه چیزهایی دارد؟ کدام یک از آنها را میتواند تغییر دهد و کدام یک از آنها، بهتر است تغییر کنند؟ و کدام یک را نمیتواند؟ سپس، باید آنچه را که دارد بپذیرد و دوستش بدارد و در مقابلش تسلیم شود.
زهرا۵۸
اگر مدرسهام، از نظر علمی و فرهنگی آن مدرسهای نیست که میتوانستم در آنجا پیشرفت کنم و خالهام مقصر آن است پس چرا حسین همان جا درس میخواند و اینقدر فهمیده است؟ چرا اینقدر دانشمند است؟ امثال حسین آفریده شدهاند تا امثال من را حرص دهند. شبیه او همه جا وجود دارد تا به من و کسانی که شبیه من هستند ثابت کنند، در هر جایی میتوان موفق شد
زهرا۵۸
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان