بریدههایی از کتاب سیزده
۴٫۴
(۱۴۱)
من اینجا هستم تا یاد بگیرم و دورهی تکاملم را به سمت جلو ببرم و بتوانم زندگیام را به یک اثر هنری تبدیل کنم، نه یک زندگی.
زهرا۵۸
«ت» من کدام است؟ تعادل؟ توکل؟ تابع شدن؟ تابیدن؟ تأمل؟ تجربه؟ تهاجم؟ تهدید؟ تعاون؟ تعجیل؟ تفاوت؟ تفسیر؟ تصدیق؟ تصویب؟ تصویر؟ تضمین؟ تکمیل؟ تمام کردن؟ تناسب؟ تجسم؟ تدارک؟ تفحّص؟ تلمذ؟ تلاوت؟ تخصص؟ تدریس؟ تدبیر؟ تدریج؟ تداخل؟ یا...
زهرا۵۸
زنده بودن یعنی مؤثر بودن، تغییر کردن و تغییر دادن.
زهرا۵۸
چه بسیارند کسانی که سفر به سرزمین حقیقی رویاها را شروع میکنند. اما شروع، دلیل اعتبار اشخاص نیست. روزهای ادامه دادنِ سفر، کیفیت سفر و منش عازم را معین میکند.
زهرا۵۸
چه بسیارند کسانی که سفر بازگشت به دنیای رویایی خودشان را آغاز کردهاند، عدهای همان اول سرابش خواندند تا تلاش نکنند. عدهای دیگر، تلاش کردند و تاب نیاوردند و راه و راهور را ناصحیح قلمداد کردند تا خود بیتقصیر شوند و عدهای هم تاب را اندازه قائل شدند و سوختند و سوختن را به بیکفایتی نیروهای آتشنشانی ارتباط دادند. مردمِ اینجا، قدرت حاکمان و دستاندرکاران را بالا میبرند تا خودشان بیشتر بخوابند.
زهرا۵۸
استاد انگشتان مشت کردهی خود را به بالا آورد و بسانِ شعبدهبازی آن را به آهستگی باز کرد. یخی سفت و محکم در آن بود، رو به ما کرد و ادامه داد.
پیر- این یخ در دمای منفی پنجاه درجه بوده است. من با بازدمِ سی و هفت درجهای بدنم، به او حرارت میبخشم تا آن را آب کنم. در دقیقهی اول، آب میشود؟
حسین- خیر استاد.
پیر- در پنج دقیقهی اول چی؟
حسین- خیر استاد.
پیر- آیا دمای بدن من سی و هفت درجه نیست؟
حسین- خیر استاد.
پیر- آیا این یخ متفاوت است؟
حسین- خیر استاد.
پیر- آیا زحمات من در حال هدر شدن هستند؟
همه با هم- خیر استاد. (و با هم میخندیم)
پیر- من با دمای بدنم باید اول منفی پنجاه درجهی یخ را به صفر برسانم و بعد از آنجا به تدریج، آب شدنِ آن را میبینم.
تأخیر به معنای انکار نیست.
زهرا۵۸
شاید علتِ ندیدن پیشرفتمان، انتخابِ یک راهِ غلط باشه!!
پیر- راهی که در آن تلاش جاری باشد، غلط نیست. اصلا راه غلط وجود ندارد. راهها اگر اشتباه بودند، سرشان علامت انسداد میزدند و از خیابان به بن بست تبدیل میشدند.
و بن بستها آنقدر نحیف و کوتاهند که در کوتاه زمانی، انسان میتواند اشتباه بودنشان را تشخیص دهد. پس اگر در جاده ای که پایه های آن بر اصول سوار هستند، جلو می روی اما به ته نمی رسی نمیتواند بن بست باشد.
اگر با فکر و اندیشه راهی انتخاب کردهاید، بمانید و طولانی بودن آن را به اشتباه بودنش، ارتباط ندهید. برای دیدنِ نادیدهها باید صبر کرد.
زهرا۵۸
نداشتنِ زمان رسیدن، انسان را بیتاب نمیکند، حدسهای الکی و یلخی، انسان را بیحوصله میکند. زمان کشف نشدهها، کشف نشده است.
زهرا۵۸
وقتی انسان زمان رسیدن را نداند، بیتاب میشود.
پیر- اهداف آسان و همه گیر، زمان مشخص و معلوم دارند، اهداف پیچیده و رویاهای نرسیده، اگر زمان داشته باشند، به معنی کشف شده میباشند. پس ارزششان کم میشود. اگر هدفی دارید و تا به حال به آن دست پیدا نکردهاید، از همان اول به خودتان یادآوری کنید که زمان تلاشتان تا انتهاست. و به زمانهای در نظر گرفته شدهی صاحبان دنیای واقعی، توجهی نکنید
زهرا۵۸
تاب آوردن یکی از صفات بارزِ انسانهای خاص و جدید است. مغز این انسانها، باورهای قوی برای ادامه دادن در خود دارند. اینها با تعمق و تفکر زیاد، با بررسی و تحقیق و مطالعهی فراوان، هدفی میگزینند و در راستای آن چون کوه به تلاش میپردازند. در سوز پیروزی، میسوزند و وقتی آتشی نمییابند، دلسرد نمیشوند؛ چون اذهانِ امروزی، تاب میآورد و میداند رمز پیروزی در عصرِ حاضر، ادامه دادن و خسته نشدن و دوام آوردن است.
انسانهایی که زود میبُرند، قدرتشان کم نیست، اطلاعاتشان محدود است. یاد نگرفتهاند، تنوع و تراکم اطلاعاتِ جهان امروز، تمرکز هر انسانی را میگیرد و قدرتِ نوکِ پیکانِ «دقت» هر بنی بشری را کسر میکند.
زهرا۵۸
بعضی از انسانهای قرن بیست و یک از نظر مغزی کاملا شبیه به انسانهای اولیه هستند.
حسین- مشخصات این انسانها چیست؟
پیر- آنها کسانی هستند که با اصولِ چند هزار سال پیش میخواهند در عصر کنونی زیست کنند.
اصول همیشه ماندگار یعنی تعهد، صداقت، راستگویی، امانت داری، اخلاق مداری و ... از هزاران سال پیش تا الان به درستی باقی ماندهاند و هنوز که هنوز است، همهی ما آنها را درست میدانیم اما با پیچیده شدنِ دنیا، اصول تکمیل میشود و چیزهای جدیدی به آن اضافه میشود.
در گذشته به خاطر کمبود رقابت و خالی بودن عرصه از رقبای قوی، معمولا اگر کسی خرده تلاشی میکرد، موفقیتِ بزرگی به دست میآورد و به چشم میآمد و اما دنیای امروز، جای انسانهای اولیه نیست، آنها به زودی از بین خواهند رفت. انسانهایی که با کمی تلاش یا حتی با تلاشی فراوان، به موفقیت دست نمییابند و کار و زندگی خود را رها میکنند، جزو انسانهای اولیه محسوب میشوند
زهرا۵۸
شهرتِ کوه در تمام اشعار به استواری و محکم بودنش در تمام شرایط است. وقتی هوا بارانی یا برفی میشود، پرندگان به آشیانهشان میروند، حیوانات به زیر درختها میروند، ابرها در حرکت هستند و باد قرار ندارد و انسانها پناه میگیرند، اما شما در یک روز برفی هیچ گاه نمیبینید کوه به جایی برود. او همیشه همانجاست که بوده است. اگر باران بیاید زیباتر دیده میشود. اگر برف بیاید، سفیدی موهایش، به چیزی شبیه رویا تبدیلش میکند. او را میکَنند، باز همانجاست
زهرا۵۸
تفریحات و عزیزانتان را، یا به طور کلی حذف کنید، یا فقط یک ساعت از زندگیتان را به آنها هدیه بدهید و این زمان را با دقیقترین ساعتها محاسبه نمایید و نه با زمان های حدودی!!
کار اصلی شما کشف، ابتکار، آفریدن، دوستی و محبت ساختن، عشق ورزیدن، عبادت و یادگیری و به سمت جلو رفتن است. نگذارید کوچکها بزرگیتان را تهدید کنند.
زهرا۵۸
اطلاعات موجود در اینترنت آنقدر زیاد است که گویندهی شبکهی خبر میگفت اگر انسانی فقط بخواهد صفحهی اول هر سایتی را یک بار در طی زندگیش باز کند، باید صد و چهل سال عمر کند و این محال است.
زهرا۵۸
برای آن که درس دهم را بهتر متوجه شوید، برای مدت معلومی مثلا یک ماه، سه ماه یا ... به صورت کامل از دردانهی کوچکتان بگذرید تا مطمئن شوید که میتوانید بدون آن زندگی کنید، اینگونه قدرتمند میشوید اما بعد از به قدرت رسیدنتان، وقت مشخص و محدودی برای رسیدگی به آن تعیین کنید.
زهرا۵۸
در هر چیزی که زیادهروی کنیم، زندگیمان را میرباید. رویاهایمان را میبلعد.
زهرا۵۸
در هر چیزی که زیادهروی کنیم، زندگیمان را میرباید. رویاهایمان را میبلعد. اگر حقیقتا تفریحات و هنر خاصی را دوست داریم، هیچ اشکالی ندارد، اما باید زمان رسیدگی به این عزیزانِ کوچکِ وجودمان را همانگونه که در تفکر مثبت گفتم، یادداشت کنیم تا بفهمیم که چه زمانی را به آنها میپردازیم. وقتی چیزی مثبت شود، قابل کنترل میشود. اگر به چیزهایی که دوست دارید زیاد بپردازید، در واقع به دوست داشتنتان، آسیب میزنید؛ چرا که معشوقهتان ظرف چند سال به نفریتهی زندگیتان تبدیل خواهد شد. برای آن که درس دهم را بهتر متوجه شوید، برای مدت معلومی مثلا یک ماه، سه ماه یا ... به صورت کامل از دردانهی کوچکتان بگذرید تا مطمئن شوید که میتوانید بدون آن زندگی کنید، اینگونه قدرتمند میشوید اما بعد از به قدرت رسیدنتان، وقت مشخص و محدودی برای رسیدگی به آن تعیین کنید.
زهرا۵۸
فکر میکنم غذا خوردن برای من عزیزِ کوچک است. در تمام روز به امید خوردن غذا، زنده بودم و هر کار سختی را به امیدِ خوردن ساندویچِ خوش مزهای، پشت سر میگذاشتم. اما از وقتی با شما آشنا شدم و به قدرت تسلطم آگاهی پیدا کردهام، بسیار قویتر از قبل شدهام. غذا خوردن مرا ضعیف میکرد. نه فقط بدنم، بلکه با هر لقمه و با هر قاشق و چنگال، ارادهام را ضعیفتر و ضعیفتر میکردم. من تصمیم گرفتهام که به همین سادگی این چند روزه، غذا بخورم؛ چون، وقتی روح من به غذا چنگ میزند و من این اجازه را به آن میدهم، در واقع خودم، به خودم حمله میکنم.
پیر- آری دخترم. خردت کامل گردیده است. برای اکثر ما غذاهای دوست داشتنی، حکم زدنِ رگ غیرت و اراده است و یکی از بهترین تمرینها این است که از لقمهی دلچسبِ روبرویمان بگذریم تا زندگی دلچسبتری داشته باشیم.
زهرا۵۸
برای خوشبختی لازم نیست خواهان داشتن هر چیزی باشیم که میبینیم و آن را دوست داریم. گاهی با دوست نداشتن چیزهای کوچک، به دوست داشتنی بزرگ، نائل خواهیم شد.
زهرا۵۸
اگر میخواهید از معمولی بودن پَر بزنید و اسطورهوار حرکت کنید، دردانههای کوچک زندگیتان را بیابید و ترکشان کنید. تعلق داشتن به چیزهای کوچک شما را از رسیدن به چیزهای بزرگ منع میکند.
زهرا۵۸
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۱۸٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان