لوک پاکت خالی را روی تختش انداخت، اما وقتی نگاهش در آینه اتاق به خودش افتاد، لحظهای مکث کرد. موهای بلوندِ روشنش هنوز هم با دقت شانه شده و گره کراواتش بهزیبایی روی گلویش قرار گرفته بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
وقتی مردم میمیرند، از طریق شکاف پستی برایتان نامه نمیفرستند، آنها حتی در یک دنیای جادوییبه نام بهشت زندگی نمیکنند، آنها فقط میمیرند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
لااقل وقتی گریه میکنید، هیچکس درباره اینکه چقدر خوب با این مصیبت کنار آمدهاید یا اینکه باید خوشحال باشید که او به «جای بهتری» رفته با شما حرف نمیزند. اما آنچه آنها نمیدانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار سادهتر از واقعاً خوب بودن است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
شاید نوجوانی به سن او به خاطر تغییرات هورمونی اشکهای بیشتری برای ریختن داشته باشد.
اما لوک به مرحله «خشک شدن اشکها» رسیده بود، و این به نظرش حتی بدتر از هقهقهای بیاختیار بود. لااقل وقتی گریه میکنید، هیچکس درباره اینکه چقدر خوب با این مصیبت کنار آمدهاید یا اینکه باید خوشحال باشید که او به «جای بهتری» رفته با شما حرف نمیزند
tina G
تری برای سفر هوایی بچهها لباسهای خوبی به آنها پوشانده بود، انگار در دهه ۱۹۵۰ پرواز میکردند، زمانی که مردم برای سفر با هواپیما بهترین لباسهایشان را میپوشیدند
tina G
بعد از من
نویسنده: امیلی بلیکر
مترجم: سوما زمانی
انتشارات جامی
sepideh