بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بعد از من | طاقچه
تصویر جلد کتاب بعد از من

بریده‌هایی از کتاب بعد از من

۴٫۰
(۲۷۱)
اما آنچه آنها نمی‌دانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
Amir Ali
خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
یلدا روشن
اوضاع چطوره؟ او از این سؤال متنفر بود. هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواست بداند اوضاعش چطور است. اطرافیان بعد از پرسیدن این سؤال از او انتظار داشتند بگوید حالش خوب است و به‌این‌ترتیب، دیگر مجبور نبودند دوروبرش معذب باشند. لوک ترجیح می‌داد به جای اینکه با سکوت ناشیانه و نگاه‌های ترحم‌آمیز دیگران مواجه شود، در مورد اوضاع روحی خود به آنها دروغ بگوید. او همیشه راه آسان را انتخاب کرده و همان چیزی را به آنها می‌گفت که ترجیح می‌دادند بشنوند. لوک به اندازه‌ای با برایان صمیمی نبود که بتواند مقابلش گریه کند، پس از پاسخ همیشگی‌اش استفاده کرد. «اوه، ما حالمون خوبه. ممنون که پرسیدی.»
sina tahmasbi
شاید وقتی به ناتالی گفت که هرگز دوباره عاشق نخواهد شد، اشتباه کرده بود. چیزی که باید می‌گفت این بود که هرگز نمی‌توانست کسی را مانند او دوست داشته باشد.
f.key
خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
Dexter
«نه عزیزم، عصبانی نیست. اون غمگینه، و بعضی وقت‌ها غم، درست مثل عصبانیت بیرون می‌زنه».
سیّد جواد
خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
ka'mya'b
بعد از امروز، دیگر انتظاری در کار نبود. فردا، آنها دوباره زندگی را از سر می‌گرفتند.
mahsa
اما آنچه آنها نمی‌دانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
Gisoo
این پاکت از کجا آمده بود؟ لوک نگاهی به اطراف انداخت تا سرنخی از اینکه چگونه نامه‌ای از همسر ازدنیارفته‌اش جلوی در ورودی افتاده پیدا کند. چشمش به زبانه برنجی روی در جلوی خانه افتاد؛ شکاف پُستی روی در. ناتالی این در احمقانه را وقتی ده سال پیش این خانه را ساختند، انتخاب کرده بود. سپس، بعد از گذراندن یک زمستان فوق‌العاده سرد و یخ‌بندان در میشیگان، ناتالی از او خواست شکاف پستی را ببندد. اما او هرگز وقت انجام این کار را پیدا نکرد. حتی بعد از نه سال. حالا همسر مرده‌اش از طریق همان شکاف با او ارتباط برقرار کرده بود. نه. البته که او این کار را نکرده بود.
جنون
«خیلی بده که سرطان از عشق نمی‌ترسه.»
lale shafiee
واقعاً هیچ اشکالی نداشت که با وجود نبود مادرش این‌چنین خوشحال باشد؟ لوک بی‌صدا گفت: «اشکالی نداره. خوشحال باش.» قطره‌های کوچکی از اشک روی مژه‌های پایین می جمع شدند و وقتی لبخند زد، اشکی روی گونه‌اش لغزید.
Fatemeh
به نظر می‌رسید اون دختر موبلوند قدکوتاه سردسته‌شون باشه. اون روی جوراب شلواری صورتیش یه شلوارک خیلی تنگ پوشیده بود. بیشتر شبیه لباس زیر بودن. آدم چقدر باید محتاج توجه باشه که توی ماه فوریه و این برف و یخبندون، فقط یه شلوارک کوتاه بپوشه؟ دارم از بحث خارج می‌شم.
مریم
مراسم خاکسپاری زیبایی بود. چگونه ممکن بود غیر از این باشد؟ همه‌چیز را ناتالی برنامه‌ریزی کرده بود. او همیشه در سرگرم کردن دیگران استعداد داشت. لوک و ناتالی باهم از محل برگزاری مراسم خاکسپاری بازدید کرده بودند، اما این ناتالی بود که تمام کارها را انجام داده بود.
DanielNemati
گاهی‌اوقات وقتی لوک از پشت اتاق لوک رد می‌شد، فکر می‌کرد می‌تواند صدای گریه او را بشنود، اما همیشه تصور می‌کرد ویل باید حریم خصوصی خود را داشته باشد. اما حالا که ویل در آغوشش بود، لوک می‌دانست که اشتباه کرده است. آنچه او واقعاً نیاز داشت این بود که پدرش به او بگوید همه‌چیز روبه‌راه خواهد شد.
سیّد جواد
اما آنچه آنها نمی‌دانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
mahdie
چرا گونه بچه‌های کوچک به طرز وسوسه‌انگیزی بوسیدنی است؟ به‌خصوص وقتی که در خواب ناز هستند؟
Aa
«خیلی بده که سرطان از عشق نمی‌ترسه.»
Azar
«از مرگ می‌ترسی یا از ترک کردن خونواده‌ات؟
tina G
اما آنچه آنها نمی‌دانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار ساده‌تر از واقعاً خوب بودن است.
✿⁠tanin

حجم

۳۵۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۳۵۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد