اما آنچه آنها نمیدانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار سادهتر از واقعاً خوب بودن است.
Amir Ali
خوب به نظر رسیدن بسیار سادهتر از واقعاً خوب بودن است.
یلدا روشن
اوضاع چطوره؟ او از این سؤال متنفر بود. هیچکس واقعاً نمیخواست بداند اوضاعش چطور است. اطرافیان بعد از پرسیدن این سؤال از او انتظار داشتند بگوید حالش خوب است و بهاینترتیب، دیگر مجبور نبودند دوروبرش معذب باشند.
لوک ترجیح میداد به جای اینکه با سکوت ناشیانه و نگاههای ترحمآمیز دیگران مواجه شود، در مورد اوضاع روحی خود به آنها دروغ بگوید.
او همیشه راه آسان را انتخاب کرده و همان چیزی را به آنها میگفت که ترجیح میدادند بشنوند. لوک به اندازهای با برایان صمیمی نبود که بتواند مقابلش گریه کند، پس از پاسخ همیشگیاش استفاده کرد.
«اوه، ما حالمون خوبه. ممنون که پرسیدی.»
sina tahmasbi
خوب به نظر رسیدن بسیار سادهتر از واقعاً خوب بودن است.
Dexter
شاید وقتی به ناتالی گفت که هرگز دوباره عاشق نخواهد شد، اشتباه کرده بود. چیزی که باید میگفت این بود که هرگز نمیتوانست کسی را مانند او دوست داشته باشد.
f.key
«نه عزیزم، عصبانی نیست. اون غمگینه، و بعضی وقتها غم، درست مثل عصبانیت بیرون میزنه».
سیّد جواد
خوب به نظر رسیدن بسیار سادهتر از واقعاً خوب بودن است.
ka'mya'b
اما آنچه آنها نمیدانند این است که خوب به نظر رسیدن بسیار سادهتر از واقعاً خوب بودن است.
Gisoo
این پاکت از کجا آمده بود؟ لوک نگاهی به اطراف انداخت تا سرنخی از اینکه چگونه نامهای از همسر ازدنیارفتهاش جلوی در ورودی افتاده پیدا کند. چشمش به زبانه برنجی روی در جلوی خانه افتاد؛ شکاف پُستی روی در.
ناتالی این در احمقانه را وقتی ده سال پیش این خانه را ساختند، انتخاب کرده بود. سپس، بعد از گذراندن یک زمستان فوقالعاده سرد و یخبندان در میشیگان، ناتالی از او خواست شکاف پستی را ببندد. اما او هرگز وقت انجام این کار را پیدا نکرد. حتی بعد از نه سال.
حالا همسر مردهاش از طریق همان شکاف با او ارتباط برقرار کرده بود.
نه. البته که او این کار را نکرده بود.
جنون
بعد از امروز، دیگر انتظاری در کار نبود. فردا، آنها دوباره زندگی را از سر میگرفتند.
mahsa