بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فیضاً له | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فیضاً له

بریده‌هایی از کتاب فیضاً له

نویسنده:ناصر فیض
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۶۸ رأی
۳٫۸
(۶۸)
لبت شکّر به مستان داد و چشمت می به می‌خواران برای عضوهای دیگرت برنامه‌ریزی کن
Amir
در دلم بود که با دوست نباشم هرگز چه کنم دختر همسایه ما خوشگل بود [اگر بجای «همسایه ما»، «زن‌دایی من» بود، چه‌بسا مشکل شرعی هم نداشت.]
Amir
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی یعنی که قدت این‌همه ای یار بلند است؟
♡sana.m♡
منِ بیچاره هم از اهل سلامت بودم بس که رفتم به چکاپ این‌همه بیمار شدم
♡sana.m♡
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به دستش می‌دهم کاری که بار آخرش باشد
f_altaha
خانه خالی کن دلا، تا منزل جانان شود غالباً در این مواقع خاک بر سر می‌کنند [«خاک بر سر کردن» کنایه است از «خاک بر سری کردن» و «خاک بر سری کردن» نیاز نیست توضیح بدهیم که کنایه از چیست.]
PARSA
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است یکی همین که به عاشق سبیل می‌آید
احمد سبحان
کردم روانه هرچه پسر داشتم به شهر شاید کز آن میانه یکی کارگر شود [معلوم است بحران اشتغال از زمان حافظ و بلکه قبل‌تر بحران بوده است.]
Aysan
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود اگرچه له شود، اما شکایتی نکند [من خودم چندبار نزدیک بود زیر چرخ کبود له بشوم. خدا رحم کرد.]
Aysan
داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید کیست دلقی بدهد باز به اقساط مرا؟ [دلق‌های قدیم مثل حالا نبود که همه‌جای آدم پیدا باشد، معمولی‌ترین دلق‌ها حدود صد عیب آدم را می‌پوشاند.]
Aysan
پر از گدا شده وقتی که مملکت امروز گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز؟ [این بیت مربوط به آن‌زمان‌هاست که در مملکت ما گدا زیاد بود؛ که بعدها به کمک یکی از دولت‌ها کلاً ریشه‌کن شد.]
Aysan
مشکل خویش برِ پیر مغان بردم دوش گفت: «دنیا شده از مشکل پر، این هم روش»
AmirmohammadYavari
به آب روشن می عارفی طهارت کرد و رفته‌رفته به این کار زشت عادت کرد [طهارت خودش کار بسیار پسندیده‌ای است، اما تصورش نه.]
کاربر ۳۱۳۸۶۹۸
آسایش دو گیتی تفسیرِ این دو حرف است: تفسیر حرف اول، تفسیر حرف دوم
کاربر ۳۱۳۸۶۹۸
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را من از روی ادب باید دل او را به دست آرم
کاربر ۳۱۳۸۶۹۸
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را به دستش می‌دهم کاری که بار آخرش باشد
کاربر ۳۱۳۸۶۹۸
به آب روشن می عارفی طهارت کرد و رفته‌رفته به این کار زشت عادت کرد [طهارت خودش کار بسیار پسندیده‌ای است، اما تصورش نه.]
کاربر ۳۱۳۸۶۹۸
سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت «برخیز که معشوق تو از چین آمد» [متأسفانه مصرع اول بیت به این شکل هم ثبت شده: سحرم دولت تدبیر به بالین آمد.]
مهدی نادریان
داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید صد و یک عیب که شد دلق من از کار افتاد
ح. دوست حافظ
ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم فقر و قناعت است که برد آبروی ما
داریوش

حجم

۵۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۵۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲,۹۵۰
تومان