بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد | صفحه ۱۰ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد

بریده‌هایی از کتاب مغزی که خود را تغییر می‌دهد

نویسنده:نورمن دویج
امتیاز:
۳.۸از ۴۲ رأی
۳٫۸
(۴۲)
تئوری دریچه باعث کشف روش‌های جدیدی برای درمان درد شد. وال در همکاری مشترک با دیگران تحریک‌کننده‌ی الکتریکی عصبی وراپوستی ابداع کرد که از الکتریسیته‌ی جاری استفاده می‌کند تا عصب‌هایی را تحریک کند که مانع از بروز درد می‌شوند و در عمل به بستن دریچه کمک می‌کنند. تئوری دریچه همچنین باعث شد که تردید دانشمندان در مورد طب سوزنی کاهش پیدا کند. طب سوزنی با تحریک نقاطی از بدن سبب کاهش درد می‌شود، این نقاط غالباً دور از مراکزی هستند که درد در آن‌ها احساس می‌شود. ظاهراً این امکان وجود دارد که طب سوزنی باعث تحریک نورون‌هایی شود که مانع از بروز درد می‌شوند، دریچه‌ها را می‌بندد و مانع از ادراک درد می‌شود.
Mary
وال و ملزاک نشان دادند نورون‌های سیستم درد در بدن ما، بیش‌ازاندازه‌ی تصورمان پلاستیک هستند و قابلیت تغییر دارند. این‌که نقشه‌های نخاعی درد می‌تواند میزان درد در جراحت بعدی را تغییر دهند و این‌که یک جراحت شدید می‌تواند سلول‌های سیستم درد را وادار سازد که با سهولت بیشتری پیغام بفرستد -تغییر پلاستیک- و باعث شوند فرد نسبت به درد فوق‌العاده حساس شود. علاوه بر این نقشه‌ها می‌توانند گستره‌ی دریافت درد را افزایش دهند که باعث می‌شود درد در منطقه‌ی بیشتری از سطح بدن تظاهر پیدا کند و یا باعث افزایش حساسیت به درد شوند. هنگامی‌که نقشه‌ها تغییر پیدا می‌کند، سیگنال‌های درد از یک نقشه می‌تواند به نقشه‌ی درد مجاور «کشیده شده» و در ما «درد ارجاعی» به‌وجود آورند و آن هنگامی است که یک قسمت از بدن ما آسیب دیده، اما ما درد را در ناحیه‌ی دیگر احساس می‌کنیم. گاهی هم یک سیگنال درد به‌تنهایی در داخل مغز دچار طنین شده باعث می‌شود در عین عدم فعالیت عامل اصلی تحریک، درد ادامه داشته باشد.
Mary
وال و ملزاک نشان دادند نورون‌های سیستم درد در بدن ما، بیش‌ازاندازه‌ی تصورمان پلاستیک هستند و قابلیت تغییر دارند. این‌که نقشه‌های نخاعی درد می‌تواند میزان درد در جراحت بعدی را تغییر دهند و این‌که یک جراحت شدید می‌تواند سلول‌های سیستم درد را وادار سازد که با سهولت بیشتری پیغام بفرستد -تغییر پلاستیک- و باعث شوند فرد نسبت به درد فوق‌العاده حساس شود. علاوه بر این نقشه‌ها می‌توانند گستره‌ی دریافت درد را افزایش دهند که باعث می‌شود درد در منطقه‌ی بیشتری از سطح بدن تظاهر پیدا کند و یا باعث افزایش حساسیت به درد شوند. هنگامی‌که نقشه‌ها تغییر پیدا می‌کند، سیگنال‌های درد از یک نقشه می‌تواند به نقشه‌ی درد مجاور «کشیده شده» و در ما «درد ارجاعی» به‌وجود آورند و آن هنگامی است که یک قسمت از بدن ما آسیب دیده، اما ما درد را در ناحیه‌ی دیگر احساس می‌کنیم. گاهی هم یک سیگنال درد به‌تنهایی در داخل مغز دچار طنین شده باعث می‌شود در عین عدم فعالیت عامل اصلی تحریک، درد ادامه داشته باشد.
Mary
بخش مهمی از این‌که ما به چه میزان درد را احساس می‌کنیم توسط مغز و فکر ما تعیین می‌شود؛ وضع خلقی فعلی‌مان، تجارب قبلی‌مان از درد، روانشناسی ما و این‌که فکر می‌کنیم جراحتمان تا چه حد جدی است.
Mary
بخش مهمی از این‌که ما به چه میزان درد را احساس می‌کنیم توسط مغز و فکر ما تعیین می‌شود؛ وضع خلقی فعلی‌مان، تجارب قبلی‌مان از درد، روانشناسی ما و این‌که فکر می‌کنیم جراحتمان تا چه حد جدی است.
Mary
«نظریه‌ی کنترل دریچه‌ای درد» وجود یک سری از عوامل کنترلی یا «دریچه‌ها» را مابین محل جراحت و مغز مطرح می‌کند. هنگامی‌که سیگنال‌های درد از بافت آسیب‌دیده و از طریق سیستم عصبی ارسال می‌شوند از چندین «دریچه» می‌گذرند که از نخاع آغاز شده و تا مغز پیش می‌روند؛ اما این پیغام‌ها فقط در صورت «اجازه» ی مغز جابجا می‌شوند و آن‌هم درصورتی‌که مشخص شود آن‌قدر مهم هستند که باید عبور کنند. اگر اجازه صادر شود، یک دریچه باز شده و با روشن شدن نورون‌های خاص و انتقال سیگنال‌ها از طرف آن‌ها احساس درد افزایش می‌یابد. مغز همچنین قادر است با ترشح اندرفین، یک دریچه را بسته و جلوی عبور سیگنال درد را بگیرد. اندرفین مسکنی طبیعی است که برای فرونشاندن درد از سوی بدن تولید می‌شود.
Mary
این مغز است که مانند تصویر بدنی، درد را نیز به‌وجود آورده و آن‌را به بدن می‌فرستد. این اظهار بر خلاف نظر عوام و دیدگاه سنتی علوم اعصاب است که می‌گوید هنگامی‌که ما صدمه می‌بینیم گیرنده‌های درد در ما سیگنال یک‌طرفه به مرکز حسی درد در مغز می‌فرستند و این‌که شدت دردی که احساس می‌شود بستگی به میزان وخیم بودن جراحت دارد. تصور ما این است که درد همیشه نشان‌دهنده‌ی دقیقی از میزان آسیب است. این دیدگاه سنتی به زمان فیلسوف معروف دکارت برمی‌گردد که به نظرش مغز چیزی بیش از یک دریافت‌کننده‌ی انفعالی درد نبود؛ اما این دیدگاه در سال ۱۹۶۵ از بین رفت و آن هنگامی بود که دانشمند علوم اعصاب رونالد ملزاک (یک کانادایی که بر روی سندرم عضو خیالی و درد تحقیق می‌کرد) به همراهی پاتریک وال (یک انگلیسی که بر روی درد و پلاستیسیتی تحقیق می‌کرد) مهم‌ترین مقاله در زمینه‌ی درد را در طول تاریخ نوشتند. بر اساس فرضیه‌ی وال و ملزاک، سیستم درد در تمام مغز و نخاع گسترده شده است و این‌که مغز یک دریافت‌کننده‌ی انفعالی نیست، بلکه سیگنال‌های درد را به آن صورت که ما آن‌ها را احساس می‌کنیم، کنترل می‌کند.
Mary
برای محک زدن این فرضیه تیم او، موش‌های نوزاد را در «دوره‌ی حساس» زندگی‌شان در معرض پالس‌های صدای سفید قرار دادند و دریافتند که کورتکس آن‌ها از بین رفته است.
yalda
نکته‌ی جالب‌توجه در مورد کورتکس این است که در «دوره‌ی حساس» دارای چنان خاصیت تغییرپذیری (پلاستیسیتی) زیادی است که با در معرض صرفاً یک محرک جدید قرار گرفتن، ساختار آن تغییر پیدا می‌کند. این حساسیت برای نوزادان و کودکان کوچک این امکان را فراهم می‌کند تا در «دوره‌ی حساس» زبان‌آموزی، صرفاً با گوش دادن به صدای والدین و اطرافیان و بدون هیچ‌گونه تلاشی صداها و کلمات جدید را دریافت کنند.
yalda
بر اساس نظرات مرتزنیچ کفشی که اکنون قرن‌هاست مورد استفاده‌ی بشر است باعث ایجاد محدودیت در واکنش‌های حسی از پا به سمت مغز می‌شود. اگر ما هنوز پابرهنه راه می‌رفتیم، ازآنجاکه راه رفتنمان بر روی سطوح ناهموار بود مغزمان پیام‌های بسیار متفاوتی را از سوی پاها دریافت می‌کرد. کفش پای‌افزاری نسبتاً مسطح است که محرک وارد شده بر یک نقطه از پا را در تمام سطح آن پخش می‌کند، به‌این‌ترتیب سطوحی که ما بر روی آن راه می‌رویم حالتی مصنوعی پیدا کرده و عملاً همگی به سطوحی صاف تبدیل می‌شوند. این‌گونه کفی به پا زدن، باعث می‌شود که تفکیک‌پذیری در نقشه‌های مغزی ما روی نداده و به‌این‌ترتیب محدودیتی در حیطه‌ی لمس، که کنترل پاهای ما را بر عهده دارد، به‌وجود می‌آید. در مراحل بعدی هم ممکن است ما برای ایجاد توازن و تعادل، شروع به استفاده از عصا، واکر و یا عصای زیر بغل کنیم و یا به استفاده از دیگر حس‌هایمان متکی شویم.
کرم کتاب
ماهیت رقابت‌جویانه‌ی پلاستیسیتی بر همه‌ی ما تأثیر دارد. در مغز هر یک از ما جنگی بی‌پایان میان عصب‌ها در جریان است. اگر ما دیگر بر روی مهارت‌های ذهنی خود تمرین نکنیم، موضوع این نیست که صرفاً آن‌ها را فراموش می‌کنیم: فضای نقشه‌ی مغزی که مربوط به انجام آن مهارت‌هاست توسط مهارت‌هایی اشغال می‌شود که در عوض به انجام آن‌ها مبادرت می‌کنیم. اگر تابه‌حال از خود پرسیده باشید: «من چقدر باید بر روی زبان فرانسه، نواختن گیتار یا حساب تمرین کنم تا مهارتم را در این زمینه‌ها حفظ کنم»؟ سؤال شما در زمینه‌های رقابتی پلاستیسیتی است. درواقع شما می‌پرسید چقدر باید روی انجام این فعالیت تمرین کنید تا در نقشه‌ی مغزی شما جای خود را به فعالیتی دیگر ندهد.
کرم کتاب
درد و تصویری که ما از بدن خود داریم ارتباط نزدیکی با هم دارند. ما همیشه درد را هنگامی‌که بر بدن سایه انداخته احساس می‌کنیم. هنگامی‌که کمر خود را می‌کشید می‌گویید، «این کمر آخر مرا می‌کشد» و هیچ‌وقت نمی‌گویید «این سیستم درد در بدنم آخر مرا می‌کشد»؛ اما داشتن عضو خیالی نشان داده که ما برای احساس درد در یک عضو، نیازی به داشتن آن عضو و یا حتی گیرنده‌های درد نداریم. صرفاً اگر توسط نقشه‌های مغزی تصویری بدنی از آن‌ها داشته باشیم نیز کفایت می‌کند. کسانی‌که اعضای بدن خود را از دست نداده‌اند معمولاً نمی‌توانند این مفهوم را درک کنند، زیرا تصویر ما از بدنمان درست بر اساس اعضای واقعی آن طرح‌ریزی شده و غیرممکن است که تصویر ما از بدنمان چیزی جدای از آن باشد. رماچاندران می‌گوید: «بدن خود شما یک خیال است، چیزی که مغز شما آن‌را صرفاً در جهت آسودگی شما ساخته است».
Mary
کاملاً آشکار است که ما با یادگیری میزان دانسته‌های خود را افزایش می‌دهیم، اما مرتزنیچ مدعی است که ما قادریم خود ساختار مغز را نیز تغییر داده و ظرفیت آن برای یادگیری را افزایش دهیم. برخلاف کامپیوتر، مغز انسان می‌تواند به‌طور مداوم خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.
کرم کتاب
این‌که تمرینات مغزی می‌تواند مانند دارو بر بیماری‌های صعب‌العلاج مانند شیزوفرنی تأثیر داشته باشد، اینکه انعطاف‌پذیری مغز از گهواره تا گور وجود دارد و این‌که پیشرفت‌های اساسی در عملکرد شناختی مغز -مانند چگونگی یادگیری، تفکر، ادراک و به‌یاد آوردن– حتی در سنین کهن‌سالی امکان‌پذیر است. اختراعات ثبت‌شده‌ی اخیر مرتزنیچ بر اساس تکنیک‌هایی است که به سالمندان کمک می‌کند تا بدون تلاش در جهت حفظ کردن مطالب، مهارت‌های یادگیری زبان را کسب کنند.
کرم کتاب
هنگامی‌که رماچاندران تاریخچه‌ی بیمارانی را مورد بررسی قرار داد که به احساس دست بی‌حرکت و دردناک دچار بودند، متوجه شد که دست آنان قبل از قطع شدن به مدت چندین ماه در قالب بوده و ظاهراً اکنون نقشه‌ی مغزی آنان حالت ثابت دست در مرحله‌ی قبل از قطع‌شدگی را برای همیشه در خود نگاه داشته است. به تصور او وجود این دستِ ناموجود بود که باعث می‌شد احساس افلیجی در آن ادامه پیدا کند.
Mary
رماچاندران زنی را ملاقات کرد که انگشت شستش در نتیجه‌ی سرمازدگی قطع شده بود. احساس حضور عضو خیالی در او باعث شده بود که درد عذاب‌آور سرمازدگی هم در وجودش «یخ» زده، باقی بماند. خاطراتی که این افراد از قانقاریا، تاول‌ها و بریدگی‌های قبل از قطع عضو دارند مایه‌ی شکنجه‌شان است؛ به‌خصوص اگر این درد در هنگام قطع عضو هم وجود داشته باشد. درد و رنج در چنین بیمارانی تنها به‌صورت «خاطراتی» مربوط به گذشته نمود نمی‌یابد، بلکه دردی است که در زمان حال جاری است.
Mary
هنگامی‌که رماچاندران بیماران بیشتری را مورد بررسی قرار داد که با عمل جراحی عضوی از بدنشان قطع شده بود، دریافت که در حدود نیمی از آنان دچار این احساس ناخوشایند هستند که عضو خیالی‌شان ثابت و بدون حرکت، در یک حالت معلولیت ثابت آویزان مانده و یا مثل این‌که در پوششی از سیمان گرفتار شده است. احساس بقیه این بود که وزن یک لاشه را با خود حمل می‌کنند. نه‌تنها تصاویر این اعضای افلیج برای همیشه در ذهن آن‌ها باقی می‌مانَد، بلکه در مواردی تأسف‌بار شامل درد و رنجی هم می‌شود که در هنگام از دست دادن عضو بدان دچار شده‌اند.
Mary
یک پزشک ایتالیایی به نام دکتر سالواتوره آگلیوتی گزارش کرد، تعدادی از زنانی که تحت عمل جراحی برداشتن پستان قرار گرفته بودند گفته‌اند که هنگام تحریک گوش، استخوان ترقوه و یا جناغ سینه دچار برانگیختگی جنسی می‌شوند. موقعیت مکانی هر سه این قسمت‌ها در نقشه‌های مغزی در نزدیکی نوک پستان است. بعضی از مردانی که دچار سرطان بیضه شده و بیضه‌های آن‌ها با عمل جراحی برداشته شده بود، نه‌تنها بیضه‌های خیالی را در خود احساس می‌کردند بلکه نعوظ خیالی هم داشتند
Mary
رماچاندران و دیگر دانشمندان -از جمله تاب و همکارانش- با انجام اسکن‌های پی‌درپی از مغز نشان داده‌اند که حد فاصل نقشه‌های عضو خیالی در مغز پیوسته در حال تغییر هستند. دلیلی که او فکر می‌کند به‌علت آن افراد دچار سندرم عضو خیالی احساس درد دارند این است که هنگامی‌که یک عضو قطع می‌شود نقشه‌ی مربوط به آن نه‌تنها کوچک می‌شود، بلکه مغشوش شده و دیگر به‌صورت درست عمل نمی‌کند.
Mary
اما سندرم عضو خیالی همیشه دردناک نیست. بعدازآنکه رماچاندران یافته‌های خود را به چاپ رساند، بعضی از کسانی که توسط عمل جراحی عضوی از بدنشان برداشته شده بود به او مراجعه کردند. چند تن از کسانی که پایشان قطع شده بود با شرم گزارش دادند که هنگامی‌که رابطه‌ی جنسی دارند ارگاسم را در پای خیالی خود احساس می‌کنند. یک مرد اظهار کرد که به دلیل این‌که پاهای وی بسیار بزرگ‌تر از دستگاه تناسلی‌اش بوده‌اند، احساس ارگاسم وی بعد از قطع پا «بسیار شدیدتر» از قبل شده است. گرچه در گذشته به نظرات چنین بیمارانی توجه نمی‌شد -با این توجیه که خیال‌پردازی آن‌ها بیش‌ازحد معمول است- اما رماچاندران اعلام کرد که چنین مواردی باعث درک کامل علم اعصاب می‌شوند. در نقشه‌ی مغزی پن‌فیلد نقشه‌ی پاها درست در کنار نقشه‌ی دستگاه تناسلی واقع شده و ازآنجاکه این نقشه دیگر سیگنال ورودی دریافت نمی‌کند، احتمالاً نقشه‌ی دستگاه تناسلی به نقشه‌ی پا هجوم برده و همین باعث می‌شود هنگامی‌که در آلت تناسلی احساس لذت به‌وجود می‌آید، این لذت در پا هم احساس شود. اکنون این شک در ذهن رماچاندران به‌وجود آمده بود که شاید خواسته‌ی انحرافی شهوانی که فتیشیست در پا و یا پاهای خود احساس می‌کند، قسمتی به دلیل نزدیکی نقشه‌ی پاها و دستگاه تناسلی در مغزاست.
Mary

حجم

۴۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۵۹ صفحه

حجم

۴۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۴۵۹ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۳۰,۹۰۰
۷۰%
تومان