بریده‌هایی از کتاب آسان ترین روش ترک سیگار

احساس می کنند که سیگار را از زندگیشان کنار گذاشته اند. پس یک نخ سیگار روشن می کند تا این موضوع را برای خود ثابت نماید

در قرن گذشته انسان سخت جنگید تا بردگی را براندازد، با این حال می بینیم که فرد سیگاری در طول زندگی خود مجبور است رنج بردگی خود خواسته را به دوش بکشد.

ما هیچ وقت قصد نمی کنیم که سیگار ی بشویم. ابتدا چند نخ سیگار را امتحان می کنیم و چون طعم خیلی بدی دارد متقاعد می شویم که هر وقت بخواهیم می توانیم آن را ترک کنیم. در حقیقت، اولین سیگارها را با اراده ی خود می کشیم و اغلب در مهمانی های دوستانه این مسأله شروع می شود. تا به خود می آییم، می بینیم هر وقت که هوس کنیم سیگار می کشیم و این امر به سرگرمی روزمره تبدیل شده است. بخشی از زندگیمان صرف سیگار کشیدن می شود و همیشه مواظب هستیم که نکند زمانی بدون سیگار بمانیم. فکر می کنیم که مهمانی ها و غذا خوردن با سیگار دلچسب تراست و سیگار فشار روحی را از بین می برد.

اگر شما هنوز هم سیگار می کشید لازم است تا زمانیکه مشغول خواندن این کتاب هستید به کشیدن ادامه دهید

شما با فکر کردن به سیگار کار فوق العاده ای انجام می دهید. البته اگر این گونه فکر کنید: ”آه، ای کاش می شد یک نخ سیگار بکشم” و یا”خدایا کی از دست سیگار خلاص می شوم؟”، حتماً احساس بدبختی خواهید کرد. اما اگر اینگونه به مساًله بیندیشید: ”خدایا شکر، من بالاخره از دام نیکوتین آزاد شدم.” در آن صورت احساس خوشبختی می کنید.

نیمی از افراد جامعه با فرد سیگاری مانند انسانی طرد شده رفتار می کنند و در تمام عمر به انسانی که عاقل و باهوش است، و فقط سیگار می کشد، به دیده ی حقارت نگریسته می شود.

این فقط ترس است که سیگاریها را از تلاش برای ترک کردن باز می دارد. بزرگترین دست آورد روش آسان آن است که شما را از چنگال ترس رها می سازد. اما تا زمانی که خواندن این کتاب را بطورکامل به پایان نرسانید، ترس همچنان با شماست.

اگرچه نیکوتین به این علت که خیلی سریع باعث اعتیاد می شود، قوی ترین ماده مخدر دنیا است، اما اعتیاد به آن زیاد شدید نیست و چون ماده مخدری است که خیلی سریع عمل می کند، فقط سه هفته کافی است تا نود و نُه درصد آن از بدن خارج شود. در واقع احساس ناخوشایند ناشی از ترک سیگار به قدری نامحسوس است که بسیاری از افراد سیگاری تا آخر عمر حتی متوجه وجود این احساس نمی شوند.

کل قضیه ی اعتیاد به سیگار مانند پوشیدن کفشهای تنگ است که وقتی آنها را در می آوریم احساس راحتی می کنیم.

این چه کار مسخره ای است که وقتی سیگار می کشیم آرزو می کنیم ای کاش نمی کشیدیم و زمانی هم که سیگار نمی کشیم آرزوی کشیدنش را داریم؟