آدم نمیتواند در چنین دنیایی بچه دار شود. نمیتواند رنج را امتداد دهد، یا بر نسل این حیوانات شهوتران بیافزاید، حیواناتی که احساساتشان پایدار نیست، دستخوش هوا و هوس و نخوت اند.
شراره
آدم نمیتواند در چنین دنیایی بچه دار شود. نمیتواند رنج را امتداد دهد، یا بر نسل این حیوانات شهوتران بیافزاید، حیواناتی که احساساتشان پایدار نیست، دستخوش هوا و هوس و نخوت اند
رئوف
در حالی که چاقوی جیبیاش را بیرون آورده بود، با خود گفت پشت این قضیه حسادت بود حسادت که از همهی احساسات بشر پر دوامتر است.
رئوف
این که او را از دانشگاه اکسفورد اخراج کرده بودند درست بود این که سوسیالیست و از یک نظر آدم شکست خوردهای بود هم درست بود. فکر کرد با وجود این آیندهی تمدن را چنین جوانانی در دست دارند؛ جوانانی مثل جوانی خودش، در سی سال پیش؛ جوانانی دلباختهی اصول انتزاعی و آرمانی؛ جوانانی که به لندن کتابهایی سفارش میدادند، کتابهایی که همهی راه را تا کوههای هیمالیا طی میکردند تا به دستشان برسد؛ جوانانی که علم یا فلسفه میخواندند. فکر کرد آینده در دست چنین جوانهایی است.
رئوف