بریده‌های کتاب خانم دالاوی
۳٫۲
(۶۱)
مرگ خود خواسته گویای نافرمانی است. مرگ کوششی است برای ارتباط، از سوی آدم‌هایی که احساس می‌کنند رسیدن به مرکزی که به طور رمزآلودی از آن‌ها می‌گریزد امکان‌ناپذیر است؛ نزدیکی‌ای که به جدایی منتهی می‌شود؛ شعف رنگ می‌بازد؛ آدم تنها است. مرگ مانند یک آغوش است.
ملکوت
کسی را نداشت که دردش را به او بگوید.
da☾
با این که احساسات و علایق به قدرت گذشته باقی می مانند، ولی آدم آخر به نیرویی دست می‌یابد که به زندگی‌اش چاشنی می‌زند، این که به تجربه هایش بپردازد و آن‌ها را زیر و رو کند.
مژگان هاشمیان
آدم نمی‌تواند در چنین دنیایی بچه دار شود. نمی‌تواند رنج را امتداد دهد، یا بر نسل این حیوانات شهوت‌ران بیافزاید، حیواناتی که احساساتشان پایدار نیست، دستخوش هوا و هوس و نخوت اند.
rayehe
آقای ویتاکر گفته بود که او برای هدفی به جهان آمده. اما هیچکس میزان رنج او را نمی‌دانست!
da☾
سال‌ها بود رنج و اندوه را مانند تیری که در قلبش مانده باشد تحمل کرده بود
da☾
مرگ کوششی است برای ارتباط، از سوی آدم‌هایی که احساس می‌کنند رسیدن به مرکزی که به طور رمزآلودی از آن‌ها می‌گریزد امکان‌ناپذیر است؛ نزدیکی‌ای که به جدایی منتهی می‌شود؛ شعف رنگ می‌بازد؛ آدم تنها است. مرگ مانند یک آغوش است.
هیچ کس
بیرون بودن چه خوب بود. فکر کرد شاید لازم نباشد فورآ به خانه برگردد.
da☾
فکر کرد دوست داشتن آدم را منزوی می‌کند.
da☾
احساس عجیبی به او می‌گفت نامرئی است، نادیدنی؛ ناشناخته
da☾

حجم

۱۹۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۹۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۸۷,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد