بریده‌هایی از کتاب آرامش خود را دریابید (راه‌های معنوی برای رسیدن به زندگی بدون استرس)

اگر بخواهیم به زندگی خود ادامه دهیم، شناخت نقاط ضعف مغز و ذهن و برطرف کردن آن‌ها کاملا ضروری است.

اعتیاد به رفتارهای ناسالم، نادیده گرفتن لحظه حال و جست‌وجوی شادی و سرور در آینده، لذت از زندگی را عقب می‌راند.

ما چیزی را می‌بینیم که به آن تمایل داریم.

تنها با اتکا به یک رفتار نادرست، همه هویت و منش افراد را زیر سؤال نبرید.

مغز شاد چهره شاد می‌سازد و چهره شاد مغز شاد می‌سازد

در دل طبیعت، به رنگ‌های گوناگون طبیعت، و انواع گیاهان نگاه کنید و لذت ببرید. ببینید درختان چگونه مانند انسان‌های فرزانه متواضع و آرام ایستاده‌اند، مظهر آرامش هستند، هوا را تمیز می‌کنند، خاک را نگه می‌دارند، و بدون هرگونه انتظاری به ما گل و میوه می‌دهند. از این‌که به محیط زندگی ما زینت داده‌اند خدا را شکر کنیم.

هر روز خودتان را با شکرگزاری شروع کنید. وقتی به آیینه نگاه می‌کنید بگویید: «خدایا، به خاطر حیاتی که به من دادی، به خاطر بدن سالمم، به خاطر خانواده‌ام و کسانی که آن‌ها را دوست دارم، به خاطر امروز و به خاطر فرصتی که در اختیارم قرار دادی تا خدمت کنم، تو را شکر می‌کنم. وین دایر

همه ما افکار متفرقه زیادی داریم که بسیاری از آن‌ها مربوط به مسائل حل‌نشده گذشته و یا مربوط به آینده‌ای نامشخص هستند. نگاه به گذشته با عینک زمان حال غیرمنطقی به‌نظر می‌رسد. به آینده نیز به هیچ‌وجه نمی‌توان مطمئن شد. در نتیجه وقتی به امید آینده می‌نشینیم که کارهایی را به اتمام برسانیم تا شاید کم‌کم از زندگی لذت ببریم، این امر باعث می‌شود شادی و نشاط را به تعویق بیندازیم. همین امر می‌تواند انسان را دچار اضطراب، افسردگی، اختلال در خواب و عوارض دیگر نماید.

من همی بینم جهان را پر نعیم آب‌ها از چشمه‌ها جوشان مُقیم بانگ آبش می‌رسد در گوش من مست می‌گردد ضمیر و هوش من شاخه‌ها رقصان شده چون تایبان برگ‌ها کف‌زن مثال مُطربان

جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می‌یابد که مطالعه کار روزانه‌اش باشد. سقراط

مرغ با پَر می‌پّرد تا آشیان پرِّ مردم همّتست ای مردمان

دردی رنج‌آور است که علت آن مشخص نباشد.

من همی بینم جهان را پر نعیم آب‌ها از چشمه‌ها جوشان مُقیم بانگ آبش می‌رسد در گوش من مست می‌گردد ضمیر و هوش من شاخه‌ها رقصان شده چون تایبان برگ‌ها کف‌زن مثال مُطربان

بعد از چندین سال تحقیق به دو نکته مهم رسیده‌ام: ۱. بسیاری از ما با نحوه کار مغز و ذهن آشنا نیستیم. ۲. بسیاری از ما آن‌گونه که باید و شاید از مغز و ذهن خود استفاده نمی‌کنیم.

من هر روز با آدم‌های خوب و نازنینی روبه‌رو هستم که از مسائل ناراحت‌کننده‌ای رنج می‌برند، در حالی که خطایی نکرده‌اند. براساس تجربه طبابتم در بیش از دو دهه که در دو قاره آسیا و امریکا بوده است، و مشاهداتی که در دیگر کشورهای جهان داشته‌ام و آنچه از دانشمندان و متفکران مختلف و شخصیت‌های معنوی آموخته‌ام، به این نتیجه رسیده‌ام که: درد و رنج انسان به‌ندرت ناشی از خطا یا اشتباه خود اوست. به عبارت دیگر، بر این باورم که بسیاری از رنج‌های انسان ناشی از ویژگی‌ها و خصلت‌هایی است که در اثر تلاش برای بقا کسب کرده است.

کتی در مقابل میز من در مطب نشسته بود و با صدای بلند عبارتی از کتاب انجیل می‌خواند که در ۴۰ سال گذشته همیشه آن را خوانده است: «افکارتان را بر چیزی متمرکز کنید که واقعی، شرافتمندانه، دقیق، عالی، زیبا و قابل تحسین است. به چیزهایی فکر کنید که خوب و قابل تمجید هستند.»

جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می‌یابد که مطالعه کار روزانه‌اش باشد. سقراط

تنها یک نقطه از جهان هستی وجود دارد که در آنجا می‌توانید از موفقیت خود مطمئن شوید و آن نقطه در درون شماست. آلدوس هاگزلی

حال چگونه می‌توانید عزت‌نفس دیگران را بالا ببرید و صمیمیت خودتان را نشان دهید؟ پاسخ: زمانی که آن‌ها را همان‌گونه که هستند بپذیرید. اگر دیگران را نپذیرید، دائم در نزاع خواهید بود ــ البته با خودتان

توجه داشته باشید که هر چه برای تغییر دیگران بیشتر تلاش کنید، بیشتر بر شخصیت آن‌ها تاخته‌اید، در نتیجه آن‌ها بیشتر سرسختی نشان خواهند داد.