اینها از آموزههای مصطفی بود. میگفت: در سختترین شرایط فقط بگویید: «یا اباصالح المهدی ادرکنی».
•سیب•
مصطفی انسانی بود شبیه اسطورهها.
shariaty
مصطفی گفت: اینجا سرزمین پاکی است. شاید تا کنون قدمهای کسی به آن نرسیده و گناهی در آن صورت نگرفته. اینجا دعا مستجاب است.
Ali Vojdani
پیرمرد عارفی در محلهی ما بود. هر روز در کوچهها راه میرفت و مدح امیرالمؤمنین (ع) را میخواند. مردم هم به او کمک میکردند.
مادرم من را صدا کرد و گفت: برو این پول را بده به مُرشد.
رفتم دم در. دیدم مرشد پشت درب خانهی ما ایستاده. پول را که به او دادم بیمقدمه گفت: برو به مادرت بگو بچه را شیر بده!!
من درحالیکه بُغض کرده بودم گفتم: دادام مُرد! ما بچه کوچیک نداریم.
مُرشد یاالله گفت و از دهانهی در وارد شد. سرش پایین بود. در همان دالان ایستاد. خانههای قدیمی به گونهای بود که از داخل دالان، خانه و حیاط پیدا نبود. پیرمرد مرشد با صدای بلند گفت: همشیره، دعا کردم و برات عمر پسرت را از خدا گرفتهام! برو بچهات را شیر بده!!
قاصدک
نسیم خنکی که شبها بعد از نماز در حرم حضرت معصومه (س) وزیدن میگیرد روح انسان را صفا میدهد. انسان در قم به خدا نزدیکتر است.
کاربر ۳۰۵۵۹۵۸
طلبهها، سعی کنید «مصطفی» بشوید!
•سیب•
مهمتر از همه در دیدگاه او انجام کار برای رضای خدا بود.
او میدانست مولا علی (ع) فرمودهاند: هر کس قلب (و اعمالش) را پاک ساخت مورد عنایت خدا قرار خواهد گرفت.
erfan
آقا جان شما اگر به یک گربه اذیت کردید، شما هم صدام هستید. شما هم ریگان هستید، چون نمیتوانید بیش از این اذیت کنید.
بعد ادامه دادند: خودتان را بسازید آقا. خودتان را بسازید.
پرواز
وقتی در زیر باران حرکت گردانها شروع شد، به مصطفی خیره شدم. ایستاده بود کنار جاده و به حرکت ستون نگاه میکرد. قطرات اشک از چشمان زیبای او جاری شده بود.
دِلنشان
اسلام منهای روحانیت اسلام نیست. و این سدّ دشمنشکن را نگذارید بشکند و این حربهی عظیم را از شما و ملتتان نگیرند و در نتیجه اسلام وارونه را به مردمتان عرضه کنند. بدون روحانیت کاری از پیش نمیرود.
مصطفی ردّانیپور ۱۳۵۹/۶/۲۸
سحر