بریدههایی از کتاب ۴۲ اندیشه ناب (تأمّلاتی درباره زندگی، جهان و هر آن چیزِ دیگر)
۳٫۲
(۴۱)
پیشرفت ممکن است باعث افزایش شادمانی نشود، بلکه حتّی میتواند از سه راه عملاً آن را تضعیف کند. نخست آنکه پیشرفت مبتنی بر عواملی است، مانند رقابتجویی، که خود عامل نارضایتیاند. دوم آنکه پیشرفت امیالی همچون زیادهخواهی را برمیانگیزد، و همین امیال اسباب نارضایتیاند. و سوم آنکه پیشرفت انتظاراتی به وجود میآورد، مانند همین میل به شادمانی، که عامل تشویش و ناآرامی هستند
arash
بیتردید شادمانی افراد وابسته است به بسیار چیزهایی که فرد هیچ کنترلی بر آنها ندارد یا لااقل چندان کنترلی ندارد: مهیّا بودن آب و غذا، مهر و محبّت دوستان و خانواده، یا دور ماندن از تبهکاری و مصیبت. حتّی امروزه هم برخی از این ضرورتها آسان در دسترس لااقل دوسوم جمعیت جهان نیست و مابقی هم سایهی تهدیدِ از دست دادنِ این ملزومات را همیشه بالای سرشان حس میکنند. از این روست که کلبیمسلکان گفتهاند به درون بازگرد و خودکفا شو؛ هرچند این رویکرد فرد را از شادیِ با دیگران بودن بیبهره میسازد.
arash
«کافیست از خود بپرسید که آیا شادید، تا دیگر شاد نباشید.»
جان استوارت میل
°~pinaar~°
پیشرفت ممکن است باعث افزایش شادمانی نشود، بلکه حتّی میتواند از سه راه عملاً آن را تضعیف کند. نخست آنکه پیشرفت مبتنی بر عواملی است، مانند رقابتجویی، که خود عامل نارضایتیاند. دوم آنکه پیشرفت امیالی همچون زیادهخواهی را برمیانگیزد، و همین امیال اسباب نارضایتیاند. و سوم آنکه پیشرفت انتظاراتی به وجود میآورد، مانند همین میل به شادمانی، که عامل تشویش و ناآرامی هستند
ヽ( ´¬`)ノپری
آیریس مرداک نوشته است: «انسان موجودیست که از خود تصویری میسازد و سپس در نهایت شبیه آن تصویر میشود.»
samira
بودیسم خودپسندی را با جهل یکی میداند: خودخواهی همانا ناآگاهی از وجود دیگر مردمان و دیگر امور است.
ad
«ناشادمانیهای آدمی تنها از یک چیز ناشی میشود: ناتوانیاش در ساکت و آرام ماندن در یک اتاق.»
بلِیز پاسکال
Omid
«کافیست از خود بپرسید که آیا شادید، تا دیگر شاد نباشید.»
ad
چنان که آیریس مرداک توضیح داده است: «عشق یعنی رسیدن به این درک دشوار که چیزی (/ کسی) غیر از خودمان هم واقعیت دارد.»
Travis
شهر لندن، شهری که ساموئل جانسون در آن چه خوب گفته است که «همهی آنچه را زندگی میتواند در خود داشته باشد» دارد.
reza
در جهانی که با تجارت و رقابت تعریف میشود محصولِ کار است که سزاوار توجه است؛ در سرِ کار، به افراد نه بابت کسی که هستند بلکه بابت کاری که میکنند مزد میدهند؛ ویژگیهایی که میتوانند کسی را تحسینبرانگیز سازند احتمال دارد بهسادگی نادیده گرفته شوند یا از اولویت اصلی خارج شوند. و معضل احساس بیگانگی در سرِ کار هم از همینجاست، معضلی که میتواند فرد را بسیار ناشادمان سازد.
soheil.b
«خانواده را حفظ کن»، «جسمت را سالم نگه دار»، «معنایی پیدا کن». در فهرست سلیگمن از عوامل بیرونی که میتوانند میزان شادمانی را افزایش دهند، زیستن در یک «دموکراسی مرفه» نه «دیکتاتوری فقیر» در جایگاه نخست قرار دارد. و حالا نوبت درمان سرطان است، استاد!
soheil.b
فروید، این مسئله را مطرح میکند که روانشناسی نه تنها میتواند ناشادمانی طبیعی را جایگزین ناشادمانی عصبی کند، که همچنین میتواند ناشادمانی طبیعی را به شادمانی واقعی تبدیل کند. روانشناسی مثبت عوامل مختلفی را مطالعه میکند که میتوانند در چنین تغییر و تحولی نقش ایفا کنند.
soheil.b
لذت بیش از اندازه ممکن است منجر به درد و حتّی مرگ شود.
Nymphadora
همیشه خوشبینانی در کار بودهاند، لذتباورانی که شادمانی را با لذت و تلاش در به حداکثر رساندن آن یکی دانستهاند.
Nymphadora
آکوئیناس مینویسد: «عشق از همان دری وارد میشود که دانش بیرون آن گذاشته شده است.»
هرمس
سومین گونهی دوستی متفاوت با دو گونهی دیگر و بهترین دوستیهاست. ارسطو به اَشکال گوناگون آن را نامگذاری کرده است: دوستی شخصیتها، دوستی فضیلتها یا دوستی کمالات. اگر بخواهیم اصطلاحی امروزیتر به این دوستیها و دوستان اختصاص دهیم، چنان افراد خوشاقبالی را میتوان یک روح در دو جسم یا رفیقان شفیق گرمابه و گلستان نامید. چنین دوستانی یکدیگر را به خاطر آنچه خودشان هستند دوست میدارند: دوستی آنها بسته به عواملی بیرونی مانند کار یا لذت نیست. از آنجا که ویژگی آنها در شخصیت خوبشان، فضایل و کمالاتشان است (و از آنجا که چنین خوبیهایی پایدار هستند)، اینگونه دوستیها نه تنها بهترین بلکه بادوامترین دوستیهایند.
Ahmad
اولین تعریف همان عُرف جاری در سیاست است که آزادی را در انتخاب میداند: هرچقدر گزینههای بیشتری برای انتخاب داشته باشید، از آزادی بیشتری بهره خواهید برد. حُسن این تعریف در آن است که میخواهد جستجوی آزادی را به عهدهی خود فرد بگذارد. ایرادش اما در آن است که انتخاب کردن را فینفسه هدف قرار میدهد.
دومین تعریف این است: آزادی یعنی برابری: هرچه فرصتهای برابر در جهان بیشتر باشد، همهی افراد از آزادی بیشتری بهره خواهند برد. حُسن این تعریف آن است که به نابرابریهایی اشاره دارد که آزادی را از افراد فقیر و اقلیتها سلب میکنند. ایرادش نیز در آن است که آزادی را در معنای مادیاش میبیند درحالیکه، به گفتهی گاندی، آزادی فراتر از اینهاست.
سومین تعریف حاصل عقیدهای است که شاید در وهلهی نخست عجیب به نظر برسد: آزادی در اطاعت است. حسن این تعریف در آن است که فریب بازاری را نخورده که وجود امکان برای مصرفکننده در انتخاب این یا آن جنس را بهعنوان آزادی قالب میکند، بلکه این تعریف جهان را جایی میداند که در آن همگان از قوانین اطاعت میکنند
Ahmad
هراندازه کیفیت دوستیتان بالاتر باشد ـ از لحاظ صداقت، شریک شدن در زندگی یکدیگر، مهر و عطوفت، و عشق به زندگی ــ احتمال آنکه زندگی حقیقتاً آزادانهای داشته باشید بیشتر خواهد بود.
Ahmad
نیچه: «شتاب امری همگانیست چون همه از خود گریزاناند.» نیچه هراکلیتوسش را میشناخته؛ او بر این باور بوده که هیچچیز بیحرکت نیست. در حقیقت، نیچه این اصل را وسعت میبخشد و به نظریهای تبدیل میکند که خود مبدعش است: بازگشت ازلی. آنچه از اندیشهی او برمیآید این است: از آنجا که تندتر حرکت کردن، مشغولتر شدن و بیقرارتر شدن سادهتر است چون بشر از پیشتر تا کنون همچنان در حرکت بوده و هست، دستاوردهای بسیاری هست در کنار کشیدن از این قویترین سیلابها و یافتن یک گرداب، که امکانتان میدهد تا، اگر هم کاملاً نایستید و اندیشه نکنید، لااقل کمی فکر کنید. همهچیز در حرکت است و جایی برای استراحت و سکون مطلق نیست، اما امکان سکونی نسبی در این آشوب و آشفتگی وجود دارد. به گفتهی سال بلو، دستاورد هنر ـ مانند نیایش ــ «جمع کردن حواس در بحبوحهی حواسپرتیها» ست. هرچه بیشتر در حرکتتان تعمّق کنید، کمتر از خود گریزان میشوید.
Ahmad
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
۶۳,۰۰۰۳۰%
تومان