بریدههایی از کتاب گزیده لطائف الطوائف
نویسنده:فخرالدین علی صفی
ویراستار:سید ابراهیم نبوی
انتشارات:انتشارات روزنه
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأی
۴٫۴
(۷)
لنا ولا
روزی حضرت علی (ع) در راهی میرفت. دو تن از بزرگان صحابه نیز که قدی بسیار بلند داشتند در چپ و راست او حرکت میکردند، یکی از آنان به شوخی گفت: یا ابوالحسن، انت بیننا کالنون فی لنا (ای پدر حسن، تو در میان ما مانند حرف «ن» هستی در میان کلمه «لنا») حضرت در پاسخ به او گفت: لو لم اکن بینکما لکنتما لا (اگر من در میان شما نبودم، شما نبودید) چون اگر «ن» را از میان «لنا» بردارید «لا» باقی میماند و کلمه «لا» در عربی به معنی «نیست» است.
S
هدیه
کاروانی به مدینه رسید که عسل و غذاهای لذیذ داشت. نعیمان مقداری از آن را قرض گرفت و نزد پیامبر (ص) برد و گفت: رسول خدا، بفرمایید میل کنید. حضرت کمی خورد و بقیه را بین یاران خود تقسیم کرد. وقتی صاحبان کاروان طلب خود را خواستند، نعیمان آنان را نزد حضرت برد و گفت: ای رسول خدا، پول غذا را بده. حضرت فرمود: تو گفتی این هدیه است. نعیمان گفت: به خدا پول نداشتم و دلم میخواست تا غذا مالِ تو باشد و تو از آن بخوری. حضرت لبخند زد و بهای آن را پرداخت.
S
نعیمان به بهشت میرود
زمخشری در کتاب ربیعالابرار نوشته که نعیمان از صحابه و مردی شوخطبع و بذلهگو بود و هر روز نزد پیامبر میرفت و طنز میگفت و حضرت را میخنداند و حضرت درباره او فرموده بود که نعیمان خندان به بهشت میرود.
S
لقمان حکیم سیاه چهره بود. شخصی او را به غلامی گرفت، مدتی که لقمان برای او کار میکرد، از لقمان علم و حکمت میدید. روزی خواجه برای امتحان به او گفت: گوسفندی را بکش و بهترین اعضای آن را برای من بیاور، لقمان گوسفند را کشت و دل و زبانش را پیش خواجه آورد، روز دیگر گفت: گوسفندی را بکش و بدترین اعضای آن را بیاور، لقمان دوباره دل و زبان آورد. خواجه گفت: در این کار چه حکمتی است؟ لقمان گفت: هیچ چیز بهتر از دل و زبان نیست اگر پاک باشد و هیچ چیز بدتر از آن نیست اگر ناپاک باشد.
Aysan
روزی بزرگان اصحاب به حضرت محمّد (ص) گفتند: تو با ما بسیار شوخی و مزاح میکنی و این روش برای دارنده مقام پیامبری مناسب نیست. حضرت فرمود: من جز سخن راست چیزی نمیگویم. و فرمود: خداوند برای مزاح راست کسی را سرزنش نمیکند.
همچنین گفته شده است که حضرت فرمود: وای بر کسی که دروغ بگوید تا به واسطه دروغ خود جمعی را بخنداند و دوبار فرمود: وای بر او.
Aysan
زنان پیر به بهشت نمیروند
میگویند روزی صفیه دختر عبدالمطلّب، عمه حضرت محمّد (ص) که دوران پیری خود را میگذراند، نزد حضرت محمّد (ص) رفت و گفت: ای رسول خدا، دعا کن تا به بهشت بروم. حضرت به شوخی فرمود: زنان پیر به بهشت نمیروند.
صفیه گریان از نزد حضرت بازگشت، حضرت لبخند زد و گفت: به او بگویید پیرزنان اول جوان میشوند و بعد به بهشت میروند.
Aysan
در احادیث آمده است حضرت محمّد (ص) با فرزندان، همسران، یاران و کودکان مزاح میکرد. یاران حضرت نیز در حضور ایشان با یکدیگر شوخی میکردند و حضرت را میخنداندند. در چنین مجالسی، شعر هم خوانده میشد، یاران حضرت اشعار زیادی میخواندند و حضرت گوش میداد و آنان را به ادامه شعرخوانی تشویق میکرد به طوری که گاه صد بیت خوانده میشد. در این مجالس داستانها و سرگذشت و افسانههای پیشینیان نیز حکایت میشد و گاه حضرت شرح حال گذشتگان را بیان میکرد.
عبداللهبن حارث از اصحاب پیامبر گفته است: هیچکس را ندیدم که بیش از حضرت محمّد (ص) لبخند بزند.
|قافیه باران|
مردی خوشبخت دچار بدبختی شد، در دوران بدبختی، عطسهای زد، عدهای که نزدیک او بودند فکر کردند که بادی از او خارج شده است. به او فحش و ناسزا گفتند، خودش خندید و گفت: عجب روزگاری است. در ایام خوشبختی اگر بادی از من خارج میشد، مردم آن را عطسه به حساب میآوردند و رحمکالله میگفتند و حال که در بدبختی به سر میبرم، عطسه مرا باد میدانند و لعنکالله میگویند.
Aysan
فیلسوفی در صحرایی گردش میکرد، تیراندازی تازهکار و نادان را دید که هدفی را نشان کرده بود و به راست و چپ تیر میانداخت و هیچ کدام از تیرهایش را نزدیک هدف نمیزد. فیلسوف از ترس اینکه مبادا تیری به او اصابت کند، رفت و جای هدف نشست و گفت: هیچ جا ایمنتر از جای هدف پیدا نکردم چون به یقین تیر او به هدف نمیخورد.
Aysan
مأمونالرشید با ابویوسف که فقیه زمانخود و ظریف و خوشطبع بود شوخی کرد و از روی نکتهسنجی گفت: از تو مسألهای را میپرسم با تأمل جواب بده. کسی گوسفندی از شخص دیگری خرید، گوسفند پشکلی به ضرب انداخت که به چشم رهگذری خورد و او را کور کرد. دیه چشم رهگذر را فروشنده باید بدهد یا مشتری؟ گفت: فروشنده، زیرا هنگام فروختن گوسفند به مردم نگفته که در مقعد گوسفند تفنگی و منجنیقی است که مردم را کور میکند تا مردم دنبال او حرکت نکنند.
Aysan
حجم
۸۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۸
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۸۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۸
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان