بریدههایی از کتاب آخرین انار دنیا
۴٫۰
(۱۵۵)
جایی که مرا به جایگاه خودم برگرداند. مانند آدمکی کوچک در جهان پهناور... تو خوشبختی، همه اسیر بودیم، اما تو خوشبختترین ما بودی... مظفر صبحدم تو نمیتوانی درک کنی چقدر برایم سخت است که به آدمکی کوچک در این جهان پهناور تبدیل شوم... مظفر صبحدم به من یاد بده چگونه آدم کوچکی شوم، چگونه به اصل خودم برگردم.»
mahdie
بعد از آن دانستن یا ندانستنش چیزی را عوض نمیکند... هیچ...
mahdie
اما به تو اطمینان میدهم او تنها زندگی نکرده و به تنهایی هم نمرده. با بقیه همراه بوده، اما صبر کن... نه، فکر نکن با دیگران زندگی کردن و مردن چندان هم آسان است، آسان نیست...
mahdie
انسان در دو وضعیت نیازمند هیچ نگهبانی نیست، وقتی آزادی در بیرون از خودش بیمعنا میشود و آن دم که در زندان احساس آزادی میکند.
mahdie
انسان مانند هر چیز دیگری باید گسترهای برای خودش اشغال کرده باشد تا بعدها نبودنش حس شود.
pejman
آرزوی رؤیت و شفافیت کاری میکند تا راستگویی کشندهای در او به وجود آید. بیآنكه متوجه باشد حقیقت تا چه اندازه مرگبار است، بیآنكه بفهمد همیشه تاریکی در سوی دیگر چیزها باقی میماند. رازهایی که هرگز برای او فاش نمیشوند.
Ahmad
بازگشت انسان از اسارت وقتی معنی پیدا میکند که به خاک برهوت بازنگردد. روی اسکلت زندگی دیگران برنگشته باشد.
آرزو
انسان در دو وضعیت نیازمند هیچ نگهبانی نیست، وقتی آزادی در بیرون از خودش بیمعنا میشود و آن دم که در زندان احساس آزادی میکند.
آرزو
جنگ دردهای جهان را بزرگتر میکند. جنگ هر چند هم بر ضد خرابیها باشد در آخر جور دیگری زمین را آکنده از درد میکند. اگر جنگ نهایت عدالت هم باشد همیشه زمین را لبریز غم میکند.
sina_m_farsakh
آنها که به مرگ اعتنایی ندارند، محکومند با زندگی بازی سنگینی را شروع کنند. محکومند به دنبال تمام رفقا و دوستان و هممسلکهایشان بگردند و مطمئن باشند یکبار دیگر، آنها را در جای دیگری پیدا میکنند...
sina_m_farsakh
جستجو در تاریکی دنبال چیزی که ندیدهای بیمعناست.»
sina_m_farsakh
اگر رازی نباشد، دنیا به قصابخانهای بزرگ بدل خواهد شد. خانوادهها از هم میپاشند. لشکرها شکست میخورند. آدمها رسوا میشوند.
sina_m_farsakh
زندگی چیست جز چرخشی عظیم حول چیزهای عادی، چرخش عظیم حول آن چیزهایی که در مکان دیگری و طور دیگری میتوانیم به آنها برسیم و از منظر دیگری نگاهشان کنیم.
sina_m_farsakh
آدمی که میداند به کدام طرف میرود گم نمیشود. من میدانم آدمی موجودی است که راهها را خیلی زود گم میکند. میدانم که آدمی راههایش را پیدا نمیکند، این واقعیتی زهرآلود است که دیر به آن ایمان میآوریم.
sina_m_farsakh
آدمی که میداند به کدام طرف میرود گم نمیشود.
sina_m_farsakh
شیرینی شراب خیال... از تلخابه حقیقت بهتر است.»
sina_m_farsakh
انتظار طولانی انسان را به وهم دچار میکند.
sina_m_farsakh
انسان باید آنقدر صبور باشد تا بتواند منتظر مردهها هم باشد.
sina_m_farsakh
درک همدردی انسان رنگ دنیا را دگرگون خواهدکرد.
sina_m_farsakh
چه جرمی بزرگتر از آن است که دست در خون خودت کنی و آنکه دوستش داری همچنان سرد و صبور نگاه کند و خودش را بگیرد و بگوید، من تو را دوست ندارم، من میگویم این از کشتن انسان با گلوله وحشتناکتر است.
sina_m_farsakh
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
حجم
۳۰۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۹۱ صفحه
قیمت:
۱۹۵,۵۰۰
۱۵۶,۴۰۰۲۰%
تومان