بریده‌هایی از کتاب پرسش‌های کوانتومی

«از چه راه‌هایی می‌توانم پول بیشتری به‌دست آورم تا به هدف‌های خود برسم؟» و «چگونه می‌توانم نیازهای خود، خانواده یا دوستانم را برطرف کنم؟» چند پرسش کوانتومی دیگر که در زمینهٔ موفقیت مالی می‌توانید بکنید: «به‌راستی به دنبال چه هستم؟» «مصمم ـ نه فقط علاقه‌مند ـ به رسیدن به کدام وضعیت مالی هستم؟» «در این زمینه چه کسی را می‌توانم سرمشق خود قرار دهم؟» «چگونه می‌توانم امنیت مالی خود را تا پایان عمرم تضمین کنم؟»

میچل پس از سانحهٔ سقوط هواپیما و فلج شدن از کمر به پایین، در بیمارستان شیفتهٔ زنی جذاب و دلفریب می‌شود که پرستار آنجا بود. او که با وجود چهره و پوستی سوخته و بدنی فلج همچنان جرأت و جسارت داشت از خود می‌پرسد: «چگونه می‌توانم دل این زن را به‌دست آورم؟»

روز خود را با طرح این پنج پرسش شروع کنید. هر روز صبح از خود بپرسید «چه چیز در زندگی‌ام درخشان و باشکوه است؟»، «از چه خوشحال هستم؟»، «چه کسی را دوست دارم و چه کسی مرا دوست دارد؟»، «شکرگزار چه هستم؟»، «از چه هیجان زده هستم؟» و ببینید چه احساسی در شما ایجاد خواهد شد.

از نظر من یک پرسش زمانی نیروبخش است که درک و آگاهی جدید بیافریند. هرگاه پرسشی بکنید که آگاهی، تشخیص و ایده‌های جدید به شما ببخشد، این پرسش از نوع نیروبخش است. دیگر ویژگی پرسش‌های نیروبخش این است که تمرکز شما را به جای مشکل، بر راه‌حل آن مشکل قرار دهند. اگر تمرکز شما بر راه‌حل باشد، اگر به دنبال راه‌حل بگردید، بی‌گمان آن را خواهید یافت. به همین سادگی!

اگر همواره نسبت به پرسش‌هایی که از خود می‌کنید حساس باشید و بپرسید «آیا این پرسش به من قدرت می‌بخشد یا مرا تضعیف می‌کند؟» خود این کار به‌تنهایی می‌تواند زندگی شما را متحول سازد.

کیفیت زندگی شما را چیزی جز کیفیت پرسش‌هایی که از خود می‌کنید تعیین نمی‌کند. اگر از خود بپرسید «آخر چرا این بلا همیشه سر من می‌آید؟» بی‌گمان خودتان را تضعیف خواهید کرد. اما اگر بپرسید «چگونه می‌توانم این وضع را تغییر دهم؟»، «چگونه می‌توانم این کار را به ثمر برسانم؟»، «چگونه می‌توانم از این وضع برای نیرومند ساختن خودم و دیگران استفاده کنم؟» به پاسخ‌هایی شگفت‌انگیز خواهید رسید و این پاسخ‌ها به شما قدرت خواهند بخشید. قدرت تغییر دادن دنیا.

بنابراین اگر می‌خواهید سررشتهٔ زندگی خود را در دست گیرید، باید بر پرسش‌هایی که از خود می‌کنید نظارت داشته باشید.

بپرسید تا به پاسخ برسید شما می‌توانید با طرح مستمر و پیگیر پرسش‌های کوانتومی، افکار و احساسات، شور و شوق زندگی و سرنوشت نهایی‌تان را دگرگون سازید.

استفن هاوکینگ. این مرد یکی از نوابغ بزرگ زمانه یا به تعبیری اینشتین روزگار ماست. شاید اسم کتابی که او نوشته است به گوشتان خورده باشد: «تاریخچهٔ زمان». علت این‌که این کتاب را برای این ماه انتخاب کردم آن است که وی در آن به پرسش‌هایی پاسخ می‌دهد. پرسش‌هایی چون «چه چیزی سبب پیدایش جهان شد؟»، «ما از کجا آمده‌ایم و به کجا می‌رویم؟»، «منشأ پیدایش جهان چیست و رو به کجا می‌رود؟»، «سیاه‌چال‌های فضایی چگونه به‌وجود می‌آیند؟» این‌ها پرسش‌هایی عجیب و نامأنوس هستند که احتمالا تاکنون از خود نکرده بودید. استفن هاوکینگ از آن جا به پاسخ این پرسش‌ها رسید که هرگز از طرح آن‌ها دست برنداشت. شایان توجه اینجاست که وی دچار یک بیماری لاعلاج است، از صندلی چرخ‌دار استفاده می‌کند، قادر به حرف زدن نیست و فقط با کمک یک دستگاه حسگر می‌تواند ارتباط برقرار کند. او می‌توانست روی صندلی چرخ‌دار بنشیند و با افسوس بپرسد: «خدایا چرا این بلا را سر من آوردی؟» اما هرگز چنین نکرد. به جای آن، با طرح پرسش‌هایی باکیفیت، زندگی باکیفیتی برای خود تدارک دید. و این پرسش‌ها را نه به گونه‌ای بازیگوشانه، بلکه با انتظار دست یافتن به پاسخ مطرح کرد

شما هم می‌توانید مثل من روز خود را با طرح این پنج پرسش شروع کنید. هر روز صبح از خود بپرسید «چه چیز در زندگی‌ام درخشان و باشکوه است؟»، «از چه خوشحال هستم؟»، «چه کسی را دوست دارم و چه کسی مرا دوست دارد؟»، «شکرگزار چه هستم؟»، «از چه هیجان زده هستم؟» و ببینید چه احساسی در شما ایجاد خواهد شد.

«تو در زندگی‌ات چه چیزی را شکر می‌گویی؟»

پرسش‌هایی چون: «چگونه می‌توانم این رابطه را پربارتر سازم؟» «چگونه می‌توانم به طرف مقابل پشتگرمی ببخشم؟» «چگونه می‌توانم در او این احساس را بیافرینم که بیشتر از قبل دوستش دارم؟» «چگونه می‌توانم این رابطه را جذاب‌تر، دل‌نشین‌تر و هیجان‌انگیزتر سازم؟» «چگونه می‌توانم باعث شکل‌گیری آن شوم؟» در این زمینه یک پرسش کوانتومی وجود دارد که من و همسرم همیشه می‌پرسیم. دستان هم را در دست می‌گیریم، به چشمان هم نگاه می‌کنیم و با صدای بلند یا در دل می‌پرسیم: این خوشبختی از کجا نصیب من شد که تو را به‌دست آوردم؟

بلکه می‌پرسم: «چه اطلاعات مفیدی می‌توانم عرضه کنم؟» «دانستن چه مطالبی برای مردم مهم است تا از آن‌ها در زندگی خود استفاده کنند؟» «چگونه می‌توانم این اثر را جذاب‌تر و دل‌نشین‌تر کنم؟» «از چه راهی می‌توانم مطمئن شوم اطلاعاتی که عرضه می‌کنم بر زندگی مردم علاقه‌مند و خواهان موفقیت تأثیر می‌گذارد؟»

پرسش‌های امکان‌آفرین، امکان شکوفایی کامل زندگی ما را فراهم می‌سازند. من از این پرسش‌ها زیاد می‌کنم، زیرا روند آفرینش امکانات جدید از افکار ما شروع می‌شود. اگر شما هم قصد دارید در زندگی خود به نتایج جدید برسید، لازم است راجع به امکانات جدید فکر کنید و برای فکر کردن دربارهٔ امکانات جدید لازم است پرسش‌های امکان‌آفرین یا بی‌همتا بپرسید. مشکل اینجاست که برخی خود را به پرسش‌های امکان‌آفرین محدود می‌کنند و همواره از خود می‌پرسند «خدایا چه می‌شود اگر این گره گشوده شود؟» «چه می‌شود اگر همه چیز به‌خوبی پیش رود؟» «چه می‌شود اگر فلان چیز هیچ عیب و ایرادی نداشته باشد؟» «چه می‌شود اگر اوضاع را کاملا دگرگون کنم؟» «چه می‌شود اگر ثروتمند شوم؟» «چه می‌شود اگر به همسر دلخواهم برسم؟» «چه می‌شود اگر ...»

پرسش‌های امکان‌آفرین معمولا با عبارت «چه می‌شود اگر ...» شروع می‌شوند. همچون: «چه می‌شود اگر فلان اتفاق بیفتد؟» «چه می‌شود اگر این وضع را کاملا تغییر دهم؟» «چه می‌شود اگر مهارت کافی پیدا کنم تا بتوانم در زندگی‌ام پیشرفت کنم؟» «چه می‌شود اگر دانش کافی بیندوزم تا بتوانم کاری در دنیا انجام دهم؟» «چه می‌شود اگر به اندازه‌ای پیشرفت کنم که سررشتهٔ زندگی‌ام را در دست گیرم و هر جا می‌روم به مردم کمک کنم؟»

بپرسید تا به پاسخ برسید. با پرسیدن می‌توانید زندگی‌تان را از این رو به آن رو کنید به شرطی که پرسش‌هایی که از خود می‌کنید نیروبخش باشند نه تضعیف‌کننده.

یگانه تفاوت شما با دیگران، در نوع پرسش‌هایی است که از خود می‌کنید.

اگر می‌خواهید واقعیت زندگی‌تان را تغییر دهید، کانون توجه خود را تغییر دهید و اگر می‌خواهید کانون توجه خود را تغییر دهید، پرسش‌هایی را که معمولا از خود می‌کنید تغییر دهید. شاه‌کلید موفقیتی که به دنبالش هستید همین است.

اگر اکنون احساس ناراحتی می‌کنید تنها دلیلش این است که تمام انگیزه‌هایی را که می‌تواند خوشحالتان سازد از کانون توجه خود حذف می‌کنید و تمام چیزهای خوب و زیبای دنیا را نادیده می‌انگارید و در نتیجه احساس بدی به شما دست می‌دهد.

بخواه تا به‌دست آوری. جست‌وجو کن تا بیابی