بریدههایی از کتاب وضعیت آخر
۴٫۲
(۲۶۶)
فهمیدن این ترس «سه سالگی» امری اساسی است در جهت رها ساختن «بالغ» برای به جریان انداختن اطلاعات جدید.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
«جنبههای «والد»، «بالغ» و «کودک» را نباید با مفهومهای اولیه علم روانکاوی (فرویدیسم) یعنی «فرا من»، و «من»، و «نهاد» (که در فصل اول به آنها اشاره شد) اشتباه کرد؛ زیرا اینها حالات واقعیاند.( ۱ )
هر جنبهای با به کار افتادن نوارهای اطلاعات ضبط شده ــ یعنی اطلاعاتی که در گذشته روی آن ضبط شدهاند ــ پدید میآید. این اطلاعات حاوی اشخاص واقعی، زمانهای واقعی، تصمیمهای واقعی، و احساسهای واقعی هستند.
محمدرضا
روی یک سیستم ارزشها برای زندگی خود تصمیم بگیرید. بدون یک چارچوب اخلاقی کلی نمیتوانید به آسانی تصمیم گیریهای کوچک و بزرگ روزانه را انجام بدهید.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
یک «والد» بررسی نشده ارزش آن را ندارد که شخص زندگی خود را براساس آن بنا کند: زیرا ممکن است صحیح نباشد.
کاربر ۱۹۷۴۲۰۶
نتیجهگیری دیگری که میتوانیم از این کشفیات بکنیم آن است که مغز مانند یک ضبط صوت عالی کار میکند، همه چیز را و هر تجربه زندگی را از لحظه تولد، و حتی احتمالا پیش از خروج از شکم مادر، ضبط میکند. (طرز عمل ضبط در مغز بدون شک یک فرایند شیمیایی است که اطلاعات را خلاصه میکند، کد میدهد، و بایگانی میکند و ما هنوز از جزئیات عمل آن بدرستی واقف نیستیم. تشبیه کار مغز به ضبط صوت، اگرچه ممکن است بیش از حد سادهلوحانه باشد، اما این سود را دارد که طرز عمل ضبط و تجدید خاطره را توضیح دهد. به هر حال، نکته مهم این است که ضبط در مغز انجام میگیرد و بازنواختن آن صادقانه و کاملا عین متن اصلی است.)
6456
من یک انسانم. تو یک انسانی. بدون وجود تو، من انسان نیستم زیرا فقط از راه ارتباط با تو این زبان امکانپذیر است، و فقط از راه زبان است که تفکر امکانپذیر است، و فقط از راه تفکر است که انسانیت امکانپذیر است. تو مرا مهم ساختهای. بنابراین، من مهم هستم و تو هم مهم هستی. اگر من ترا بیارزش کنم، خودم بیارزش میشوم. این منطق وضعیتِ «من "خوب" هستم ـ شما "خوب" هستید» است. تنها از طریق این وضعیت است که ما انسان هستیم و شیء نیستیم. بازگرداندن بشر به مکان حَقه خودش مضمون رستگاری یا اتحاد یا روشنگری و اساس تمام دینهای بزرگ جهان است. لازمه این وضعیت آن است که ما همه نسبت به یکدیگر و برای یکدیگر احساس مسئولیت کنیم ــ و این مسئولیت ادعای نهایی ما بر یکدیگر و بر تمام نوع بشر است. اولین استنباطی که از این میتوانیم داشته باشیم این است که «همدیگر را نکشید».
4mirmousavi
. «تحلیل رفتار متقابل» واقعبینانه است زیرا بیمار را با این واقعیت مواجه میسازد که صرفنظر از هر آنچه در گذشته اتفاق افتاده او خودش مسؤول آنچه در آینده اتفاق میافتد خواهد بود. علاوه بر این، اشخاص را قادر به تغییر میسازد تا بتوانند در خود یک نوع کنترل شخصی و جهتیابی شخصی ایجاد کنند، و همچنین به این واقعیت دست یابند که همواره آزادی حق انتخاب دارند.
زینب دهقانی
ما ممکن است آنقدر از بدی نفرت داشته باشیم که دوستداشتن خوبی را فراموش کنیم. و چیزهای خوب هم زیاد است.
کاربر ۵۷۹۷۳۳۳
انسانشناس معاصر دکتر رالف لینتون (Ralph Linton) میگوید: «بدون حضور فرهنگ که دستاوردهای گذشته را حفظ میکند و خصیصههای هر نسل را شکل میبخشد، نژاد اولیه ما امروز چیزی جز یک میمون آدمنمای خاکزی نمیبود که قدش کمی بلندتر شده و موی تن و بدنش تا حدی ریخته و هوشش هم خیلی بیشتر شده ــ ولی هنوز برادر ناتنی شمپانزه و گوریل است.»
کاربر ۵۷۹۷۳۳۳
بزرگترین ابزار درمانی ما واقعیت است. واقعیت که در نتیجه مطالعه تاریخ و ملاحظه مسئله بشر بدست آمده، همچنین میتواند ابزاری برای ساختن یک سیستم معتبر اخلاقی باشد.
کاربر ۵۷۹۷۳۳۳
ما همه با دیزرائلی همعقیدهایم که «زندگی کوتاهتر از آن است که کوچک باشد». با وجود این بزرگترین چیزی که ما را کفری میکند درست در همین است.
ثمینـه🌿
مسائل اشخاص هستند. اگر اشخاص بتوانند تغییر کنند، دنیا میتواند تغییر کند.
zohreh
واقعیت برای بعضیها، نسبت به دیگران، گستردگی بیشتری دارد، چون آنها بیشتر دیدهاند، بیشتر زندگی کردهاند، بیشتر خواندهاند، بیشتر تجربه کردهاند، و بیشتر فکر کردهاند.
Ahmad
بیشتر ازدواجها هم همینطورند. رهاشده و بیمقصد، در دریای زندگی شناورند. عامل ارجحیتدادن به تصمیمگیریهای آنها این است که «بقیه چکار میکنند». آنها در بند سازش و اطاعت محیط هستند، در لباس، محل سکونت، بارآوردن بچهها، ارزشها، و طرز فکر. «چون همه دارند همین کار را میکنند، پس باید خوب باشد» این شعار زندگی و اعمال آنهاست. اگر همه رفتند توی سوپرمارکت و بهخاطر چیزی معطل شدند، آنها هم میروند توی صف. اگر همه رفتند یک جور ماشین خریدند، آنها هم باید یکی بخرند ــ حتی اگر پولش را نداشته باشند، و آخر هر برج کوهی از صورتحسابهای عقبافتاده به درِ خانه میآید. آنها هیچوقت یک سیستم ارزشهای مستقل را که بر پایه واقعیتهای زندگی خودشان باشد برای خود بنا ننهادهاند. بنابراین همیشه مقروضاند، ناله میکنند، ریزه ریزه بالا و پایین میروند، و هشتشان گروی نهشان است.
Ahmad
من با خود در تعارضم. من عظیمم. من شامل چندینم.
Ahmad
شاید روزهای خوش آنوقتها هم «هرگز نبودند».
کاربر ۱۱۸۹۶۲۱
باید به خاطر داشته باشیم که «کودک» احتیاج به یک نوع ایمنی دارد، و این ایمنی از طریق وابستهبودن برای او مهیا میشود ــ و همچنین از طریق پایداری و یکنواختی پدر و مادر، با نوازش، با احترام به هویت آنها، و تحسین و حمایت. بعضی بچهها در این دوره درمییابند که بهترین راه برای بدست آوردن مراتب فوق از راه سازش و همکاری با بزرگترها است ــ که البته این برای همه کمال مطلوب است ــ و اگر پدر و مادر به آنها اجازه دهند آنها قوه خلاقه خود را نیز نشان میدهند. اما آنهایی که یاد نگرفتهاند از راه نوازش کار از پیش ببرند، به همان روشهای قدیمی خودشان ادامه میدهند: همان تکنیکها که از طریق آن مثلا بزرگترها را در دستهای خود ماهرانه بغلطانند و از آنها استفاده کنند، یعنی تکنیکها و کارهای بچههای سه ساله: ادا درآوردن، اذیت کردن، رقابت کردن، خود را به آن راه زدن، و دزدیدن و فریفتن. اما این تکنیکها در این سن میتواند خانواده را بهم بریزد
zbabaxni
وقتی از کسی عیب میگیریم یا او را مقصر میدانیم، در حقیقت مشغول بازنواختن نوار عیبجویی و مقصر شمردنی هستیم که در «والد» ما ضبط است، و این بازنواختن به ما احساس «خوب» میدهد چون «والد» «خوب» است، و ما داریم «والد» را اجرا میکنیم.
Farough
یک جامعه نمیتواند بدون تغییر افرادش تغییر کند. تمام امید ما برای آینده بر پایه این واقعیت است که شاهد تغییر افراد باشیم.
سارا
هر وقت یک انسان با یک نفر یا بیشتر در تماس باشد، دیر یا زود یکی از آنها حرفی میزند، یا علامتی نشان میدهد، که حضور دیگری را ثابت میکند. ما این را یک انگیزه رفتار متقابل مینامیم.
Farough
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰۳۰%
تومان