بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب وضعیت آخر | صفحه ۷ | طاقچه
۴٫۲
(۲۶۶)
کس‌العمل بچه از کتک البته ترس و خشم و احساس ناراحتی است ــ بدون اینکه به این حقیقت توجه کند که مادر او را دوست دارد و برای حفظ جان اوست که این عمل را انجام می‌دهد. به هر حال این ترس و خشم و احساس ناراحتی ضبط می‌شود. بعدها، وقتی کودک فهمید که مادرش حق داشته و راست می‌گفته، تجربه آن احساس پاک نمی‌شود. ولی استنباط اینکه چگونه موقعیت اصلی بچگی احساسهای «خوب نیستم» متعددی از این نوع تولید نموده، می‌تواند آن بچه را امروز از بازنواختن آن ضبطها رهایی بخشد. ما نمی‌توانیم احساس ضبط شده را پاک کنیم. ولی می‌توانیم، اگر خواستیم، کلید را بزنیم و آنها را موقتآ متوقف کنیم!
شاپرک
شخصی که مدام «کودک» «غیرخوب» درونش فعال است، قادر نیست رفتار متقابلی داشته باشد که زندگی او را بسوی واقعیتها سوق دهد
Mähi
شخصی که در درون خود تحت تسلط وضعیت «غیرخوب» است، همیشه از ساده‌ترین جمله‌ها، کنایه‌های دوپهلویی برداشت می‌کند که در متن نیست.
Mähi
در هر گونه تصمیم‌گیری سه رشته اطلاعات است که باید در مغز به کار انداخت. اولین رشته اطلاعات در «والد» است. دومین رشته در «کودک» و سومی در «بالغ». اطلاعات «والد» و «کودک» تاریخ دارند. اطلاعات «بالغ» مربوط به واقعیتهای خارجی است آنطور که در زمان حال وجود دارند ــ به اضافه مقدار معتنابهی اطلاعات که در گذشته جدا از «والد» و «کودک» در آن متراکم شده‌اند. در مقابل انگیزه هر «رفتار متقابل» که شخص باید روی آن تصمیم‌گیری کند، اطلاعات هر سه منبع فوق به کامپیوتر سرازیر می‌شوند.
Mohammad Ali Zareian
چه بسا بچه با لحظه‌های نامطبوعی مواجه می‌شود که ضمن آن باید به زور یکی از دو شق را انتخاب کند. (یا باید اسفناجت را تا ته بخوری یا از بستنی خبری نیست) که به بچه شوق زیادی برای بررسی احتمالات نمی‌دهد. احتمالات بررسی نشده، می‌توانند علائم زیربنای نهفته بسیاری از رفتارها و اعمال ناموفق ما باشند.
Mohammad Ali Zareian
انسان می‌تواند لحظه دردناک کشف حقیقت را به تعویق بیندازد، اما یک روز بالاخره حقیقت برملا می‌شود.
Mohammad Ali Zareian
سامرست موآم، نویسنده انگلیسی می‌گوید: «لحظه‌هایی هست که من به جنبه‌های مختلف روح خودم با شگفتی نگاه می‌کنم. می‌بینم که من واقعآ از چند آدم مختلف ساخته شده‌ام، و آن که در حال حاضر دست بالا را دارد بعد از مدتی عاقبت جای خود را به دیگری می‌دهد. اما کدام یک از اینها من واقعی است؟ تمام آنها یا هیچکدام؟»
samira
اگر «من "خوب" نیستم» و «شما "خوب" هستید»، پس من چه کاری می‌توانم بکنم که شما که «انسان "خوب" هستید» با من که «انسان "خوب" نیستم» خوب باشید؟ این وضعیت روحی برای کودک چندان دلپذیر نیست. اما دست کم واقعیتی است، و از هیچ بهتر است. بنابراین این حالت تعادل برقرار می‌شود. «بالغ» ذهن کودک موفق شده است اولین شاهکار خود را بزند: توانسته است «برای زندگی معنی و مفهومی بتراشد»؛ توانسته است دلیلی بیابد برای مسئله ارتباط با دیگران ــ که به قول آدلر «مسئله اصلی زندگی» است و سولیوان آن را «طرز فکرهای فردی که شخص تا ابد با خود به همه جا می‌برد» می‌نامد. یکی از روشن‌ترین تعریفهای موضوع رشد وضعیت روحی زندگی به‌وسیله کوبی بیان شده است: این امکان برای ما وجود دارد که یک نتیجه‌گیری کنیم: مثلا، در اولین مرحله زندگی یعنی بین ماههای اولیه و کمی بعد از آن، اغلب یک وضعیت روحی (یا طرز فکر) احساسی نسبت به دنیا آغاز و تثبیت می‌شود
سینا
یک دسته گل کوچک بموقع، ممکن است نشانه بهتری برای عشق و لذت باشد تا یک شیشه بزرگ عطر گرانقیمت «شانل»، که به جبران فراموش کردن سالروز تولدش به او هدیه می‌دهید
مهرداد عبداللهیان
وقت متاعی است که ما از هر چیزی بیشتر می‌خواهیم ــ اما افسوس که از هر چیز بدتر هدرش می‌دهیم.
Mani
خیلی عالیی باشد. من چیزی نمی‌فهمم. هیچ خوب نیست.» پسری در جواب این که آیا دوست دختر او از این کار
لیوبی1
خیلی عالیی باشد. من چیزی نمی‌فهمم. هیچ خوب نیست.» پسری در جواب این که آیا دوست دختر او از این کار
لیوبی1
یکی دیگر از مشخصات ضبط شده‌های «والد» خاصیت آن در نشان دادن تناقض است. پدر و مادر اغلب اینطور می‌گویند ولی خودشان طور دیگری عمل می‌کنند. می‌گویند «دروغ نگو» ولی خودشان دروغ می‌گویند. به بچه‌هایشان می‌گویند سیگارکشیدن بد است و برای سلامتی مضر است، ولی خودشان می‌نشینند و راه می‌روند و سیگار می‌کشند. بچه‌ها را به داشتن ایمان و اجرای مبانی مذهبی هشدار می‌دهند، اما خودشان به این مبانی پایبند نیستند. کودک حق ندارد درباره این تناقضات از پدر و مادر بازخواست یا حتی سؤالی بکند، بنابراین مغشوش می‌شود.
Mohsen Salman
تمام چیزهایی که کودک از پدر و مادرش می‌بیند، یا می‌شنود، در نوار «والد» ضبط می‌شود.
کاربر ۱۴۶۹۹۴۸
فقط «بالغ» است که می‌تواند بگوید «نه!» ــ در حالی که «کودک» هوسباز مدام یک چیز بزرگتر و بهتر و بیشتر می‌خواهد ــ که شاید احساس «خوب بودن» بکند. فقط «بالغ» است که می‌تواند بپرسد «اگر یک جفت کفش مرا خوشحال می‌کند ــ آیا ده جفت کفش مرا واقعآ بیشتر خوشحال می‌کند؟»
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
کسی که به لذت بردن از بازی «وحشتناک نیست؟» سرگرم است، دوست ندارد حقایق به بازی راه یابند. اگر زنهای همسایه که صبحها می‌آیند و با هم گپ می‌زنند از بحث «شوهرها خیلی نفهم‌اند» لذت می‌برند، از زن همسایه تازه که می‌آید و می‌گوید شوهر من ماه است هیچ خوششان نمی‌آید.
فرسا
وقت متاعی است که ما از هر چیزی بیشتر می‌خواهیم ــ اما افسوس که از هر چیز بدتر هدرش می‌دهیم.
Sindokht
مردم برادر کوچکتر نیستند که مواظبشان باشیم بلکه برادرانی مستقل هستند که باید با آنها حق برادری را بجا آورد.
masomeh
«لحظه‌هایی هست که من به جنبه‌های مختلف روح خودم با شگفتی نگاه می‌کنم. می‌بینم که من واقعآ از چند آدم مختلف ساخته شده‌ام، و آن که در حال حاضر دست بالا را دارد بعد از مدتی عاقبت جای خود را به دیگری می‌دهد. اما کدام یک از اینها من واقعی است؟ تمام آنها یا هیچکدام؟»
کاربر ۶۲۳۵۱۱۷
قانون کلی این است که کسی که محبت ندیده هرگز یاد نمی‌گیرد که با محبت باشد.
marjan

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۴۰,۰۰۰
۹۸,۰۰۰
۳۰%
تومان