بریدههایی از کتاب زندگی جای دیگری است
۴٫۰
(۳۷)
خانه آدم، کمد لباس یا پرندهای در قفس نیست، بلکه حضور و وجود کسی است که دوستش داریم
mj94
وقتی زنی بطور کامل با بدنش زندگی نکند، آن بدن برایش به صورت دشمن درمیآید.
mj94
مثلاً فهمید که کلمه بورژوا یک فُحش است؛ بورژوا کسی است که میخواهد تابلوها مثل زندگی باشند و از طبیعت تقلید کنند؛ اما میتوان بورژواها را مسخره کرد چون مدتهاست که آنها مردهاند و خودشان این را نمیدانند
mj94
میخواست نشان بدهد که ماجراهای بزرگ ملتها نمیتواند باعث فراموش شدن ماجراهای کوچک دلها بشود
mj94
ماجراهای بزرگ ملتها نمیتواند باعث فراموش شدن ماجراهای کوچک دلها بشود
lali
غمی که تا چند روز پیش فقط او را رنج میداد، حالا که آن را با کلمات دهانپرکنی تجزیه و تحلیل میکرد، برایش باعث خوشحالی تسکیندهندهای میشد؛ این غمی زیبا بود و او خود را از نور غمگین آن، نورانی میدید و فکر میکرد به طور غمانگیزی زیباست.
Nuage
پیش از این، آینده برای یارومیل به مثابه یک راز بود؛ تمام ناشناختهها در آینده پنهان میشدند؛ به همین خاطر است که در آنِ واحد، هم او را به طرف خود میکشید و هم او را میترساند؛ آینده نقطه مقابل اطمینان بود، نقطه مقابل آرامش خیال (به همین خاطر او در لحظات ترس و اضطراب، در رؤیای عشاق پیر فرو میرفت که چون دیگر آیندهای در پیش رو نداشتند خوشبخت بودند).
sh.tavakoli
انقلاب در سیاست و خانواده و عشق!
sh.tavakoli
اما اگر ناگهان ضعف و کوچکیمان بر ما آشکار شود، برای رهایی از آن به کجا باید گریخت؟ فقط یک راه گریز، آن هم بهسوی بالاترهاست که اجازه میدهد از این حقارت رها شویم!
sh.tavakoli
«اگر هم زندگی برای خودش است، از آن نتیجه میگیریم که هر چه را نو نیست دور بیندازیم. باید مطلقاً مُدرن بود».
sh.tavakoli
نقاش میگفت: «اینکه دنیا آزاد نیست، به اندازه اینکه آدمها آزادیشان را فراموش کردهاند بد نیست»
sh.tavakoli
نقاش میگفت: «اگر ما نمیتوانیم دنیا را تغییر بدهیم، حداقل زندگی خودمان را تغییر بدهیم و آزادانه زندگی کنیم».
sh.tavakoli
یک روز که یارومیل با مادرش در باغ بود، از نالههای مادربزرگ، جمله بسیار غمانگیزی ساخت و گفت: مامان، زندگی مثل علف هرز است.
sh.tavakoli
یک روز که یارومیل با مادرش در باغ بود، از نالههای مادربزرگ، جمله بسیار غمانگیزی ساخت و گفت: مامان، زندگی مثل علف هرز است.
sh.tavakoli
دانستههای شاعر از این دنیا اندک است، اما کلماتی که از او بیرون میریزد، مجموعه زیبایی تشکیل میدهد، متبلور و یکپارچه. شاعر آدم پختهای نیست و با وجود این، اشعارش پختگی پیشگویی را دارد که در برابر آن حتی خودش هم در حیرت میماند.
zeynab
زندگی همیشه در جایی است که او نیست.
✿tanin
گفت که خانهاش همانجایی است که افقهای ناشناخته به رویش باز میشوند
✿tanin
میگویند در بچه، همیشه یک چیزی از آنچه مادرش در دوران حاملگی فکر کرده باقی میماند، و این خرافات نیست. تو این طبع شعرت را از او داری»
✿tanin
عشق یا دیوانگی است یا دیگر عشق نیست.
میشه گفت کتابخوان
«به عنوان مادر، من خوشبختم، اما مادر فقط مادر نیست، زن هم هست.»
میشه گفت کتابخوان
حجم
۲۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۲۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۸۴,۷۰۰۳۰%
تومان