بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی جای دیگری است | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی جای دیگری است

بریده‌هایی از کتاب زندگی جای دیگری است

۴٫۰
(۳۷)
معشوقه‌ها می‌توانند بیشمار باشند، اما مادر فقط یکی است.
Shirin Rassam
آیا دیدِ واقع‌بینانه نسبت به این دنیا، تصوری پوچ و توخالی نیست؟
ᶜʳᶻ
در این دنیای بی‌ترحم، بین بدنهای زشت و زیبا فرق می‌گذارند (آیا این همان چشمهای بهشتی نبود؟)
ᶜʳᶻ
باید همیشه مست بود... مست از شراب، از شعر، از تقوی، از هر چه بخواهید...
armdamani
وقتی مردی فوق‌العاده راضی و خوشحال است، خواب مثل یک پاداش به سراغش می‌آید
rain_88
فکر می‌کنید گذشته برای این قابل تغییر نیست که دیگر گذشته و تمام شده؟ وای، نه. لباس گذشته از تافته‌ای هزار رنگ درست شده و هر بار که به طرفش برمی‌گردیم، آن را به رنگ دیگری می‌بینیم.
❤ محمد حسین ❤
بله، این دیوانگی است. عشق یا دیوانگی است یا دیگر عشق نیست
Shirin Rassam
دانشجویان روی دیوارها می‌نوشتند رؤیا واقعیت دارد، اما به نظر می‌رسد که عکس آن درست‌تر باشد: این واقعیت است که رؤیاست
من
مادر شاعر هر وقت از خود می‌پرسید نطفه شاعر کجا بسته شد، فقط می‌توانست سه امکان را در نظر بگیرد: شبی روی نیمکت یک فلکه، یا بعد از ظهری در آپارتمان یکی از دوستان پدر شاعر، و یا صبحی در گوشه‌ای شاعرانه حوالی پراگ. پدر شاعر هر وقت همین سؤال را از خود می‌کرد، معمولاً به این نتیجه می‌رسید که نطفه شاعر در آپارتمان دوستش بسته شده؛ چون آن روز تمام کارها به هم ریخته بود. مادر شاعر خوش نداشت به خانه دوست پدر شاعر برود و سر همین ماجرا هم دوبار قهر و آشتی کردند؛ در طول معاشقه قفل درِ آپارتمان همسایه صدا کرد، مادر شاعر ترسید، متوقف شدند و بعد کارشان با تشویش و دستپاچگی دو جانبه‌ای به پایان رسید و پدر به وجود آمدن شاعر را نتیجه همین تشویش می‌دانست. برعکس، مادر شاعر، حتی یک ثانیه هم نمی‌خواست فکر کند که نطفه شاعر در یک آپارتمان قرضی بسته شده است. (در آنجا بی‌نظمی خاص زندگی مجردی موج می‌زد و مادر با اکراه ملافه تخت به هم ریخته و پیژامه مچاله شده‌ای را نگاه می‌کرد که معلوم نبود مال کیست.) و در عین حال این امکان را هم رد می‌کرد که نطفه بچه‌اش روی نیمکت میدانگاه بسته شده باشد. جایی که که هیچ گاه راضی به معاشقه نشده بود مگر بر خلاف میلش و بدون هیچ لذتی؛
سیّد جواد
چیزی که در اولین هفته عشق یارومیل و آن دانشجو به این دنیا آمد، خود او بود؛ فهمید که بالغ است، زیباست، باهوش است و باذوق؛ فهمید که آن دختر جوان عینکی او را دوست دارد.
❤ محمد حسین ❤
به خودش گفت آدم نمی‌تواند کاملاً خودش باشد، مگر زمانی که کاملاً در میان دیگران باشد.
❤ محمد حسین ❤
در یکی از شعرهایش، عشاق چنان یکدیگر را در آغوش می‌گیرند که یکی وارد دیگری می‌شود و شخصیت واحدی را تشکیل می‌دهند، شخصیتی که قادر به حرکت نیست و به آرامی به صورت جسمی جامد درمی‌آید؛ جسمی که تا ابد از گذر زمان تأثیر نمی‌پذیرد.
Shirin Rassam
به زبان دیگر گفت که خانه‌اش در قدمهایش است، در راه رفتنش و در سفرهایش. گفت که خانه‌اش همانجایی است که افقهای ناشناخته به رویش باز می‌شوند
Shirin Rassam
مادر به عنوان اعتراض، یاد گرفت از دنیای پر احساس موسیقی و کتاب لذت ببرد.
Hanna Ra
ماجراهای بزرگ ملتها نمی‌تواند باعث فراموش شدن ماجراهای کوچک دلها بشود؛
کتابخوان🤓
«اینکه دنیا آزاد نیست، به اندازه اینکه آدمها آزادیشان را فراموش کرده‌اند بد نیست»
✿⁠tanin
معمولاً وقتی چیز غیر قابل تغییری در شرف وقوع است، آدم سیر وقایع را سریع‌تر می‌کند (شاید به این خاطر که نشان بدهیم حداقل یک دخالتی در این جریان داریم).
❤ محمد حسین ❤
کودکی واقعی هیچ‌چیز بهشتی ندارد و آنقدرها هم لطیف نیست. لطافت در لحظه‌ای متولد می‌شود که ما به آستانه سن عقل پرتاب شده‌ایم و با دلهره متوجه آن مزایایی از کودکی می‌شویم که وقتی خودمان بچه بودیم نمی‌فهمیدیم. لطافت، ترسی است که در سن عقل به ما القاء می‌شود. لطافت، اقدام به ایجاد فضایی مصنوعی است، فضایی که در آن باید با دیگری مثل بچه رفتار کرد. لطافت، ترس از عاقبت عشق جسمانی نیز هست؛ کوششی است برای نجات عشق از دنیای بزرگسالان، دنیایی که فریبنده و اجبارآمیز و سنگین شده از تن و مسئولیت است؛ لطافت، کوششی است برای نگریستن به زن به مثابه یک کودک.
شراره
مادر به او گفت: «می‌خواهم تو بدانی که زندگی من خیلی به دور از عشق است» و حتی یک دفعه تا اینجا پیش رفت که به او بگوید: «به عنوان مادر، من خوشبختم، اما مادر فقط مادر نیست، زن هم هست.»
کتابخوان🤓
با تشکر و قدردانی از آقای فیلیپ خدابنده که مرا در ترجمه این کتاب یاری دادند و از هیچ کمکی دریغ نکردند؛
سیّد جواد

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۸۴,۷۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۸صفحه بعد