بریدههایی از کتاب زندگی جای دیگری است
۴٫۰
(۳۷)
ماجراهای بزرگ ملتها نمیتواند باعث فراموش شدن ماجراهای کوچک دلها بشود؛
میشه گفت کتابخوان
صورتت به نوارهای پرچم میماند! چشمهایت، دهانت، موهایت. این تنها پرچمی است که من میتوانم بپذیرم!
کاربر نیوشک
خانه آدم، کمد لباس یا پرندهای در قفس نیست، بلکه حضور و وجود کسی است که دوستش داریم.
rain_88
سلام بر غم، تو در چشمانی نوشته شدهای که من دوستش میدارم.
rain_88
عشق یا دیوانگی است یا دیگر عشق نیست
rain_88
آدم تا وقتی بزرگ نشده، تا مدتها در آرزوی یگانگی و امنیت دنیایی است که در درون مادرش به حد کمال به او اعطا شده؛ و وقتی در مقابل دنیای بزرگسالان ـ دنیای نسبیت ـ قرار میگیرد، دچار اضطراب (یا خشم) میشود، دنیایی که او در آن همچون قطرهای است در اقیانوسی بیگانه. به همین خاطر است که جوانان یگانهجویانی شوریدهاند؛ رسولان مطلق. به همین خاطر است که شاعر دنیای خصوصی اشعارش را میسازد؛ به همین خاطر است که انقلابی جوان، خواهان دنیای کاملاً جدیدی است که تنها از یک اندیشه به وجود آمده؛ به همین خاطر است که جوانان سازش را جایز نمیدانند، نه در عشق نه در سیاست؛ دانشجوی سرکش در طول تاریخ هیچ و همه چیزش را فریاد میکشد
Hasti.hdd
لطافت، ترسی است که در سن عقل به ما القاء میشود.
لطافت، اقدام به ایجاد فضایی مصنوعی است، فضایی که در آن باید با دیگری مثل بچه رفتار کرد.
لطافت، ترس از عاقبت عشق جسمانی نیز هست؛ کوششی است برای نجات عشق از دنیای بزرگسالان، دنیایی که فریبنده و اجبارآمیز و سنگین شده از تن و مسئولیت است؛ لطافت، کوششی است برای نگریستن به زن به مثابه یک کودک.
Hasti.hdd
من برای سردبیر مجلات و ناشرها نمینویسم. نجار برای نجار صندلی درست نمیکند، برای بقیه آدمها درست میکند.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
دوست داشتن یک آدم جذاب و کامل و باظرافت کار مشکلی نیست: چنین عشقی چیزی نیست جز عکسالعمل ناچیزی که خود به خود در مقابل زیبایی ـ که خود اتفاقی است ـ پدیدار میشود. اما عشق واقعی، دقیقاً میخواهد از موجودی ناکامل محبوبی را بیافریند که بیشتر وجودی انسانی است تا وجودی ناکامل.
Mahdy
آدم تا وقتی بزرگ نشده، تا مدتها در آرزوی یگانگی و امنیت دنیایی است که در درون مادرش به حد کمال به او اعطا شده؛ و وقتی در مقابل دنیای بزرگسالان ـ دنیای نسبیت ـ قرار میگیرد، دچار اضطراب (یا خشم) میشود، دنیایی که او در آن همچون قطرهای است در اقیانوسی بیگانه.
پویا پانا
«من که فکر میکنم در عشق قراردادی وجود ندارد و وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، باید به هم همه چیز بدهند.»
پویا پانا
نداشتن پدر و مادر اولین شرط آزادی است.
پویا پانا
به خودش گفت آدم نمیتواند کاملاً خودش باشد، مگر زمانی که کاملاً در میان دیگران باشد.
من
در یکی از شعرهایش، عشاق چنان یکدیگر را در آغوش میگیرند که یکی وارد دیگری میشود و شخصیت واحدی را تشکیل میدهند، شخصیتی که قادر به حرکت نیست و به آرامی به صورت جسمی جامد درمیآید؛ جسمی که تا ابد از گذر زمان تأثیر نمیپذیرد.
من
هیچچیز به زیبایی لحظه قبل از سفر نیست، لحظهای که افق فردا به ملاقاتمان میآید و به ما نوید میدهد.
من
زاویه جواب داد خانه آدم، کمد لباس یا پرندهای در قفس نیست، بلکه حضور و وجود کسی است که دوستش داریم.
من
زاویه جواب داد خانه آدم، کمد لباس یا پرندهای در قفس نیست، بلکه حضور و وجود کسی است که دوستش داریم.
من
به خودش میگفت دوست داشتن یک آدم جذاب و کامل و باظرافت کار مشکلی نیست: چنین عشقی چیزی نیست جز عکسالعمل ناچیزی که خود به خود در مقابل زیبایی ـ که خود اتفاقی است ـ پدیدار میشود. اما عشق واقعی، دقیقاً میخواهد از موجودی ناکامل محبوبی را بیافریند که بیشتر وجودی انسانی است تا وجودی ناکامل.
sarvenaz
این عشقی غیر منتظره بود که از پُشت، پَسِ گردنش را گرفته بود.
آنا جمشیدی
مادر به او گفت: «میخواهم تو بدانی که زندگی من خیلی به دور از عشق است» و حتی یک دفعه تا اینجا پیش رفت که به او بگوید: «به عنوان مادر، من خوشبختم، اما مادر فقط مادر نیست، زن هم هست.»
آنا جمشیدی
حجم
۲۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۲۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۸۴,۷۰۰۳۰%
تومان