نقشِ یک نقاش این نیست که هر چه را میبیند عیناً نقاشی کند، بلکه باید دنیایی با خطوط خودش خلق کند
mj94
شکوه و جلال وظیفه از سرِ بریده عشق متولد میشود.
sh.tavakoli
اشک بهترین چیز ممکن برای پاک کردن لکهها است.
sh.tavakoli
«باید همیشه مست بود... مست از شراب، از شعر، از تقوی، از هر چه بخواهید...»
sh.tavakoli
اما آدم هرگز در زمان حال نمیداند که واقعیت رؤیاست یا رؤیا واقعیت است؛
sh.tavakoli
این واقعیت است که رؤیاست
sh.tavakoli
به هنگام خفتن، ماه در یک چشم و خورشید در چشمی دیگر.
sh.tavakoli
میخواست او را تماماً و با تمام ابدیت انسانیاش داشته باش
✿tanin
غریب در سرزمین رؤیاها
میان مردم به دنبال مأمنی میگردم
و میخواهم آوازم را
به دشنام مبدل سازم
✿tanin
در رؤیاهای مرگ، سکوت را پیدا میکرد. در آنجا به آرامی زندگی میکرد، بیصدا و خوشحال
✿tanin
در خانههایی که شعرا به دنیا آمدهاند، زنها حکومت میکنند
✿tanin
در نظر او خواب، چیزی جدای از زندگی نیست؛ خواب برای او زندگی است و زندگی خیال. او از این خیال به خیالی دیگر میرود، مثل اینکه از این زندگی به زندگی دیگری رفته باشد.
✿tanin
آزادی این شعر برای یارومیل یک پناه باشکوه بود و امکان رؤیای زندگی دومی را برایش فراهم میکرد
✿tanin
اول باید دنیا را همانطور که هست بشناسیم و بعد آن را آنطور که میخواهیم تغییر بدهیم.»
میشه گفت کتابخوان
چطور ممکن است؟ او همه جا خوانده بود که جوانی دوره وفور نعمت است! پس این «پوچی» از کجا میآید؟
کاربر نیوشک
و به خودش گفت آدم نمیتواند کاملاً خودش باشد، مگر زمانی که کاملاً در میان دیگران باشد.
Hasti.hdd
شاعر با شعرهایش چهره خودش را به تصویر میکشد؛ اما چون هیچ تصویری صدیق نیست، ما در ضمن میتوانیم بگوییم که شاعر با شعرهایش، چهرهاش را اصلاح میکند.
ali73
او جماعتی را پیدا کرده بود که در آن فقط پسر مامانش یا یکی از شاگردان کلاس نبود، بلکه خودش بود. و به خودش گفت آدم نمیتواند کاملاً خودش باشد، مگر زمانی که کاملاً در میان دیگران باشد.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
زیبایی هیچ ربطی به عشق ندارد.
پویا پانا
نظرش میرسید که انسان، با جاری شدن اشک، از حد و مرزهای طبیعت مادیاش فرار میکند، به دوردستها میپیوندد و بیکران میشود.
من