بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زندگی جای دیگری است | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب زندگی جای دیگری است

بریده‌هایی از کتاب زندگی جای دیگری است

۴٫۰
(۳۷)
انقلاب و جوانی زوج خوبی را تشکیل می‌دهند. انقلاب به میانسالان چه وعده‌ای می‌تواند بدهد؟ به بعضی فلاکت وعده می‌دهد و به بعضی دیگر نعمت. اما این نعمات چندان نمی‌ارزند، چون به خزان زندگی مربوط می‌شوند، و به همراه مزایایشان، فعالیتی طاقت‌فرسا، فروپاشی عادات و رسوم، و تردید به بار می‌آورند. جوانان شانس بیشتری دارند: جوانی به واسطه اشتباه زایل نمی‌شود و انقلاب می‌تواند آن را تحت حمایت خود بگیرد. شک و تردید این دوران انقلابی برای جوانی یک مزیت است، چرا که این دنیای پدران است که در شک و تردید سقوط کرده است.
ا.م
آری، یارومیل در سرزمین لطافت زندگی می‌کرد، در سرزمین کودکی مصنوعی. می‌گوییم مصنوعی، چون کودکی واقعی هیچ‌چیز بهشتی ندارد و آنقدرها هم لطیف نیست. لطافت در لحظه‌ای متولد می‌شود که ما به آستانه سن عقل پرتاب شده‌ایم و با دلهره متوجه آن مزایایی از کودکی می‌شویم که وقتی خودمان بچه بودیم نمی‌فهمیدیم. لطافت، ترسی است که در سن عقل به ما القاء می‌شود. لطافت، اقدام به ایجاد فضایی مصنوعی است، فضایی که در آن باید با دیگری مثل بچه رفتار کرد. لطافت، ترس از عاقبت عشق جسمانی نیز هست؛ کوششی است برای نجات عشق از دنیای بزرگسالان، دنیایی که فریبنده و اجبارآمیز و سنگین شده از تن و مسئولیت است؛ لطافت، کوششی است برای نگریستن به زن به مثابه یک کودک.
❤ محمد حسین ❤
پیری دوره‌ای از زندگی است که در آن میانسالی به گذشته تعلق دارد؛ دوره‌ای که سرنوشت دیگر تمام شده است؛ دوره‌ای که آدم دیگر از این ناشناسِ وحشتناک که آینده نام دارد، وحشتی ندارد؛ دوره‌ای که عشق، وقتی ملاقاتش می‌کنیم، مسلّم و واپسین عشق است.
sarvenaz
کلمات عادی برای این ساخته شده‌اند که به محض اینکه بر زبان آیند، از بین بروند، و بجز خدمت کردن در همان لحظه برقراری ارتباط، هدف دیگری ندارند؛ تابع اشیاء و چیزها هستند و فقط به آنها نام می‌بخشند؛ اما اینجا می‌بینیم که این کلمات، به خودی خود، چیزی شده بودند و تابع هیچ چیز نبودند؛ برای یک گفتگوی فوری و یک انهدام سریع به وجود نیامده بودند؛ بلکه دوام و بقا داشتند.
آنا جمشیدی
در حقیقت یک چیز خیلی مهم تغییر کرده بود. بدن مادر، که چشمهای معشوق هنوز هم او را وادار به تسلیم می‌کرد، وارد مرحله جدیدی از تاریخ زندگی‌اش می‌شد: بدنش دیگر برای چشمهای غیر زندگی نمی‌کرد، این بار بدنش برای کسی بود که هنوز چشم نداشت. بدنی که ظاهرش چندان اهمیتی نداشت؛ بدنش توسط غشایی داخلی، بدن دیگری را لمس می‌کرد که هنوز هیچ کس را ندیده بود. به این ترتیب چشمهای دنیای خارج دیگر نمی‌توانست چیزی جز بی‌اهمیتی‌اش را تصاحب کند و حتی نظر مهندس هم دیگر برایش اهمیتی نداشت و نمی‌توانست هیچ‌گونه تأثیری بر سرنوشت بزرگش بگذارد؛
سوشیانس
قلم را ـ که کلید روح شاعر است ـ با هفت تیرش ـ که کلید درهای دنیاست ـ معاوضه کرد
niloofarmyl
گفت پیشرفت در هنر غیر قابل انکار است: گرایشهای هنر مدرن به معنای دگرگونی کامل در یک روند تکاملی هزار ساله است؛ این گرایشها بالاخره هنر را از بندِ اشاعه افکار سیاسی و فلسفی و همچنین تقلید از واقعیت، آزاد کردند و حتی می‌توانیم بگوییم که به کمک هنر مدرن است که تاریخ واقعی هنر آغاز می‌شود
niloofarmyl
طراحی را جدی نگرفتیم و این اشتباه است. اول باید دنیا را همانطور که هست بشناسیم و بعد آن را آنطور که می‌خواهیم تغییر بدهیم.
niloofarmyl
لحظه‌ای چشمهایش را می‌بست و از خود می‌پرسید آیا هنگامی که چشمهایش را می‌بندد، رودخانه وجود دارد. مسلماً هر بار که چشمهایش را باز می‌کرد، رودخانه باز هم مثل گذشته جریان داشت، اما از همه عجیب‌تر این بود که یارومیل دلیلی نمی‌دید که وقتی چشمهایش را می‌بندد، رودخانه حتماً وجود داشته باشد.
Shirin Rassam
وقتی یارومیل برای اولین بار کلمه‌ای گفت و آن کلمه مامان بود، مادر دیوانه‌وار خوشحال شد؛ به خود می‌گفت هوش و فکر پسرش که فعلاً فقط یک چیز را درک می‌کند، به چیز دیگری به جز او مشغول نیست، و اینک از این پس این هوش رشد می‌کند، شاخه شاخه و غنی می‌شود، اما او همیشه به عنوان ریشه آن باقی می‌ماند.
Shirin Rassam
ماجراهای بزرگ ملتها نمی‌تواند باعث فراموش شدن ماجراهای کوچک دلها بشود
صیاد
او همه جا خوانده بود که جوانی دوره وفور نعمت است! پس این «پوچی» از کجا می‌آید؟
ELNAZ
عشق در ورای قبر هم وجود دارد.
ELNAZ
او در کنار مردی زندگی می‌کرد که آن مرد هیچ‌وقت او را دوست نداشته.
ELNAZ
هنگامی که گلوله‌ای را به سینه کسی شلیک می‌کنیم، انگار خودمان را داخل این سینه می‌کنیم؛ و سینه دیگری، دنیاست.
Anorak
آدمی به واسطه شعر موافقتش را با هستی اعلام می‌کند، و قافیه و وزن از بی‌رحم‌ترین وسیله‌های ابراز این موافقت به شمار می‌آیند
mj94
زندگی همیشه در جایی است که او نیست.
mj94
او دیگر تابع آنچه تجربه کرده بود، نبود، اما آنچه تجربه کرده بود تابع آنچه نوشته بود، شد.
mj94
اما اگر ناگهان ضعف و کوچکی‌مان بر ما آشکار شود، برای رهایی از آن به کجا باید گریخت؟ فقط یک راه گریز، آن هم به‌سوی بالاترهاست که اجازه می‌دهد از این حقارت رها شویم!
mj94
هنر بجز عقل، منابع دیگری هم دارد.
mj94

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۳۸ صفحه

قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۸۴,۷۰۰
۳۰%
تومان