بریدههایی از کتاب رازهایی درباره زندگی
نویسنده:باربارا دیآنجلیس
مترجم:هادی ابراهیمی
انتشارات:انتشارات نسل نواندیش
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۹از ۱۶ رأی
۴٫۹
(۱۶)
افکاری که در مورد خودتان دارید و الفاظ و عباراتی که در موقع حرف زدن دربارهٔ خودتان به کار میبرید، نیرو و اقتدار زیادی دارند. تمامی آنها بر شما تأثیر میگذارند، بنابراین سعی کنید با لطف و مهربانی بیشتری دربارهٔ خودتان صحبت کنید. سعی کنید دلدار خودتان باشید.
seemorgh
ما معمولا به اشتباه گمان میکنیم عشق ما قادر است از قلبمان برخیزد و به درون قلب کس دیگری راه یابد و به او زندگی بخشد. درست مثل انتقال خون. اما در واقع این طور نیست، عشق شما تنها میتواند دیگری را صدا بزند و او را از خواب عمیق زمستانیاش بیدار کند. اما عشق بهراستی هرگز به لحاظ فیزیکی قابل انتقال و جابجا شدن نیست. عشق شما هرگز نمیتواند خلاء روحی کسی را پر کند. درست همانگونه که عشق دیگران نیز قادر نخواهد بود خلاء روحی شما را پر کند. هیچ کس نمیتواند شما را از عشق خودش سیراب کند. شما باید عشق را درون خود بجویید.
seemorgh
شما تغییر خواهید کرد چرا که هدف از زندگی و بودن شما در این کرهٔ خاکی تغییر است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که «چگونه»؟ آیا با رضایت و به میل خودتان تغییر خواهید کرد یا اینکه بر خلاف میل خودتان، بهزور وادار به تغییر کردن خواهید شد و تمامی راه را به نق زدن و گله و شکایت کردن خواهید پرداخت؟
seemorgh
هرگاه عشق و خوشحالی و خوشبختی را احساس میکنید، هرگاه خوبی را در قلب خود احساس میکنید، آن را که همانا عشق درونی خودتان است گرامی بدارید. عشقی که از جانب خداوند به شما ارزانی شده است. آن گاه عشق به خویشتن را خواهید آموخت. اینجاست که خواهید دید که شما خودِ عشق هستید.
عشق شما به دیگران کمک میکند آنان نیز خود را دوست بدارند و به خود عشق بورزند
seemorgh
بسیار مضحک است که یک عمر سخت کار میکنیم تا خوشحال و راحت باشیم و از سر و کله زدن و دمخور بودن با آدمهایی که احساس بدی به ما میدهند بر حذر باشیم و به جاهایی نرویم که ناراحتمان میکند، اما به ذهن خودمان اجازه میدهیم دشمن ما باشد و بدترین ناراحتیها را برایمان به وجود بیاورد.
هنگامی که به ذهنتان اجازه میدهید با شما دشمنی ورزد و افکار منفی را دربارهٔ خودتان تحمل میکنید، با خودتان دوست نبوده اید.
seemorgh
ما تمام عمر به دنبال چیزی هستیم که به ما نیرو و اقتدار بخشد تا بتوانیم بر همه چیز مسلط باشیم، اما لازم نیست به دنبال آن بگردیم. ما همواره این نیرو را در درون خود داریم. در واقع چه بدانیم و چه ندانیم، هر روز از همین نیرو برای شکل دادن سرنوشت خودمان استفاده میکنیم. مشکل این است که درست به مانند جادوگری که ناشی است و هنوز قابلیتهای اسرارآمیز عصای جادویی خود را نمیشناسد، ما نیز هنوز نیروی اسرارآمیز فکر و ذهن خود را به درستی نمیشناسیم.
seemorgh
پیش رفتن و رشد و تغییر در زندگانی همواره مستلزم آن است که گذشتهٔ خود را رها کنیم. در قبال آنچه به دست میآوریم باید بهایی بپردازیم و این بها، چشمپوشی از آن چیزی است که باید آن را رها کنیم.
seemorgh
هر اشتباه، درسی است که آموختهایم و چنانچه دوبار مرتکب اشتباهی شویم، لابد درسی را خوب نیاموختهایم و باید بدانیم که فرصت دوبارهای به ما داده خواهد شد تا تلاش کنیم بلکه آن را بیاموزیم. این فرصتها همواره دوباره و دوباره در اختیار ما قرار خواهند گرفت تا سرانجام آن درس را بیاموزیم.
seemorgh
شما با آموختن درسها و روبرو شدن با چالشهای زندگی، با ثابت قدم بودن و صبر و حوصله به خرج دادن بهراستی به هدف و مقصود واقعی زندگی جامهٔ عمل پوشاندهاید. ممکن است به اهداف و خواستههای مادی خود نرسیده باشید اما به چیزی دست یافتهاید که بهمراتب عمیقتر و گرانبهاتر و ارزشمندتر بوده است: شما رشد کرده و انسانی بهتر و متعالیتر شدهاید.
seemorgh
وقتی به دنیای مادی بنگرید خواهید دید که رشد و تغییر در طبیعت هر چیز نهفته است. از سلولهای بدن شما گرفته تا سیاراتی که به دور خورشید در حال چرخشاند، همه چیز مدام در حال رشد و تغییر است و به طور مستمر و مداوم در حال تحول. هیچ چیز ثابت و بدون تغییر نمیماند. لحظهای راجع به این موضوع فکر کنید. چرا زندگی ما باید از این قاعده مستثنی باشد؟ چرا شما باید تنها موجود این دنیا باشید که هدف زندگی او رشد و تغییر نیست؟
seemorgh
شما هیچ مشکلی ندارید. تنها مشکلی که وجود دارد این است که فراموش کردهاید برای چه به این دنیا آمدهاید. قرار نبوده زندگی ساده باشد. قرار نبوده راحت و بی دردسر باشد. زندگی به این منظور طراحی شده است که شما را با چالش رشد و تغییر روبرو کند تا انسانی خودآگاهتر و مهربانتر و کمال یافتهتر شوید.
seemorgh
معمولا در مواجهه با سختیها و چالشهای زندگی اولین واکنشی که نشان میدهم این است که سرم را تکان میدهم و میگویم: «خدایا، دوباره شروع شد.»
خوشبختانه هر وقت این واکنش از من سر میزند میفهمم وقت آن رسیده که با یکی از دوستان نزدیکم صحبت کنم تا بتواند مرا روبه راه کند و موارد مهمی را که فراموش کردهام به من یادآوری کند.
محمدجعفر مغنی
حجم
۳۴۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۴۱۹ صفحه
حجم
۳۴۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۴
تعداد صفحهها
۴۱۹ صفحه
قیمت:
۹۹,۹۰۰
۲۹,۹۷۰۷۰%
تومان