بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باغ سنگی | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب باغ سنگی

بریده‌هایی از کتاب باغ سنگی

۲٫۷
(۹)
به کارگری، زنی جوان که دور چشمانش را هاله‌ای کبود گرفته بود نزدیک شدم. از او پرسیدم: - راضی هستید؟ سر گرداند، لحظه‌ای نگاهم کرد. چقدر لاغر و اندوهگین بود، و چه بیمی داشت! چشم‌های سیاه ریزش خیلی آهسته فریاد می‌زدند: «نجاتم دهید!» مدیر کارخانه دزدانه به کنارمان آمد. زن نجوا کنان گفت: - بلی... مدیر با حیزت گفت: - راضی؟ مسلماً راضی است مزد خوبی می‌گیرد... - چه قدر؟ - ... در غذا خوری کارخانه غذا می‌خورد، درخوابگاه‌های تمیز ما که خوب هم تهویه می‌شوند می‌خوابد... این هم رقم ها... می‌خواهید یادداشت کنید؟
رضا عابدیان
درون پیکرهای زنده دو جریان در ستیزند: ۱- گرایش به سوی ترکیب، به سوی زندگی، به سوی فنا ناپذیری. ۲- گرایش به سوی تجزیه، به سوی ماده، به سوی مرگ. هر دو جریان از بطن نیروی آغازین سرچشمه می‌گیرند. نخست زندگی غافلگیرانه می‌رسد؛ غیرمجاز، مخالف طبیعت – واکنشی در برابر ارادهٔ ظلمات- می‌نماید. ولی درعمق در می‌یابیم که: زندگی نیز اراده‌ای از جهان، بی آغاز و بی پایان است.
رضا عابدیان
بلافاصله، با تولد، مرگ آغاز می‌شود؛ رفتن و برگشتن، در یک زمان. در هر لحظه می‌میریم. از این رو است که بسیاری موعظه کرده اند: غایت زندگی، مرگ است! اما همچنین، هم زمان با زندگی، تلاش برای آفرینش، تبدیل ماده به زندگی، نیز آغاز می‌شود. ما هرلحظه زاده می‌شویم. از این رو است که بسیاری موعظه کرده اند: غایتِ زندگی میرا، فنا ناپذیری است.
رضا عابدیان
ستیز برای رهایی، به معنای رها بودن است. ما یک مشت افراد، جمع کوچکی از نخبه‌ها، آزادیم. و بازی به برد انجامیده.
کاوشگر
براثر تماس عشق، قلب پیرم حالت بکر خود را که مدت‌ها پیش از دست داده بود باز یافت؛ دوباره همان گرگ پیر، محجوب، لرزان و سرشار از آزرم شد. میل داشت و در عین حال از چیز مطلوبش پرهیز می‌کرد، متورم از فریادهای پرشور بود ولی فقط صداهای خفه‌ای از گلویش بر می‌آمد، دوباره بازیچهٔ جوانی پیش بینی نشده بود.
کاوشگر
او در من فردی می‌دید که سر سختانه می‌ستیزد تا غریزه‌های جانوری وحشی را که در خود داشت به فکرهای روشن بدل کند و این ستیز او را به سوی خود می‌کشید. من در او پلنگی خطرناک و محیل می‌دیدم که شیفتهٔ گوشت آدمی است ولی جلوی خود را می‌گیرد و هر لحظه گرسنگی‌اش را به لبخند بدل می‌کند. ما دو سرکوفتهٔ شدید بودیم؛ در پسِ نقاب انسانی، به دقت دو جانور وحشی را پنهان می‌کردیم. لی‌ته در زمینهٔ اقدام، و من در زمینهٔ بی رحمانه‌تر تأمل.
کاوشگر
دل من، صبر داشته باش! صبر! این جا شرق است. اگر می‌توانی بکوش راه پنهانی صدف‌های درشت شرقی را که بیماری شان را به مرواریدی درشت تبدیل می‌کنند، بیابی.
کاوشگر
از گشودن سفرهٔ دل و برادری‌های سهل الوصول متنفرم. به خصوص از اعتراف‌هایی که تسکین دل هستند بیزارم. یک شاعرعرب به جوانان هم نژادش که در نبردی شکست خورده بودند می‌گفت: «گریه نکنید! گریه نکنید تا اندوه کاهش نیابد!»
کاوشگر
در این فکرم که شما، شما سپیدها، از آن چه می‌توانید درک کنید. رنجیده از این لحن تمسخر آمیز و همراه با لبخند جواب دادم: - برای این به سرزمین شما نیامده‌ام که درک کنم. من – خدا را شکر! – نه جامعه شناسم، نه بازرگان و نه جهانگرد. - پس چه هستید؟ - یونانیان قدیم می‌گفتند که جانم عبارت است از «همزیستی پنج حس». من چنین جانی هستم، جانوری هستم با پنج شاخک که دنیا را نوازش می‌کند. این وظیفه را به بهترین نحو انجام می‌دهم؛ از این رو است که نه از تمسخر بیم دارم و نه از سرخوردگی. چین برای من عبارت از چراگاهی جدید است که می‌کوشم گلهٔ کوچکم، پنج ببرگرسنه‌ام، یعنی بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه را در آن بچرانم.
کاوشگر
مگر نه آن‌که آفرینش همواره نوعی از بین رفتن موقت تعادل (برای رسیدن به تعادل بالاتر) و اقدامی جنون آمیز است؟
کاوشگر
یگانه کارت این است که در خود تمامی نیاکان را حس کنی. دومین کارت روشن کردن جهش آنان است و ادامه دادن و به پایان رساندن کار آنان. سومین وظیفه‌ای که به عهده داری، انتقال وظیفهٔ بزرگِ از خود فراتر رفتن است.
کاوشگر
بکوش که تمام پیکرها، آماده، قوی و قانع باشند. باید مغزشان روشن شود و قلبشان بخشنده و نگران، ببیند.
کاوشگر
تو، پراکنده در چهارگوشهٔ جهان، درهزاران پیکر از یک خون، رنج می‌بری و شادمان می‌شوی.
کاوشگر
چه بخواهی و چه نخواهی، آهنگی نو با خود می‌آوری. آن را اضافه کن، بر غنای دیار پدری بیفزا. تو اراده‌ای، فکری، اندوهی نو با خود می‌آوری.
کاوشگر
«فرمان بردن را فرا بگیر. فقط کسی که از آهنگی برتر از خود فرمان می‌برد آزاد است. «فرا بگیر که فرمان دهی. فقط کسی که بتواند فرمان دهد نمایندهٔ من در روی این زمین است. «مسئولیت‌ها را دوست بدار، به خود بگو: فقط من باید زمین را نجات دهم. «هرکس را بسته به میزان شرکتش در نبرد دوست داشته باش. در صدد یافتن دوست بر نیا. عادت را زمانی که مطبوع شود، در هم بشکن. بزرگ‌ترین گناه، راضی بودن است.
کاوشگر
ژاپن با پرستشگاه‌های قدیمی دارای آینه‌های آب که ابرها را در خود منعکس می‌کنند، با باغ‌هایی که به شدت و به نحوی پر لطف، تابع توقع‌های جان شده‌اند، با دکور پری وار زن‌ها و فانوس‌ها و نقاب‌ها، به من آموخته که خط محکم، و جهش آزاد ابداً حذف نمی‌شوند و بدون خارج شدن از مرزهای انسانی، می‌توان غیر ممکن را خواست و به آن رسید؛ زیرا مرزهایش غیر ثابت هستند و رفته رفته، قرن به قرن، در قبال فشار سینه‌های انسانی، عقب می‌نشینند.
کاوشگر
- بزرگ‌ترین شاعرامروز ما یک زن، یعنی آکیکو، است. او هایکویی ساخته است که از آن خیلی خوشم می‌آید. «در خانه‌ای که بشریت می‌سازد از هزاران سال پیش، من نیز میخی از طلا کار می‌گذارم. » و اندکی جدی، اندکی از سر تمسخر، افزود: - این هایکو را اندکی تغییر می‌دهم و از آن خود می‌کنم. «در خانه‌ای که بشریت بنا می‌کند از هزاران سال پیش، دینامویی مستقر می‌کنم و روشنایی برق می‌دهم. »
کاوشگر
کارخانه دار، غرق در شادی گفت: - عزیز من، از آن هایکویی بسازید! ما این میکرب‌ها را می‌خوریم و نمی‌دانم براثر کدام معجزهٔ ژاپنی آن‌ها را هضم می‌کنیم و از آن ناسیونالیسم می‌سازیم. شبیه به زنبورهای عسل، از گلی زهر آگین، عسل می‌سازیم.
کاوشگر
این زرد پوست‌های ریاضت کش وجنگجو، زندگی را چون میدان نبرد، چون اقدامی جنگی، در نظر می‌گیرند. بر جسم و جان خود چیره شو، اراده ات را به کار بند، دارایی والا، ابداً زندگی نیست، بلکه وظیفه و شرافت است. این ژاپنی‌های ریز نقش، هدفی تسکین‌ناپذیر و ثابت دارند: آفریدن الگوی انسان جدیدی که مطلقا از مرگ هراس نداشته باشد؛ الگویی که به عکس، مرگ را چون اوج اعلای زندگی، مشتاق باشد.
کاوشگر
ما نژادهای بربر، فریاد می‌زنیم، گریه می‌کنیم، با دوستان به دردِ دل می‌پردازیم، اندکی خود را تسکین می‌دهیم، ولی خود را مزاحم یا خنده دار می‌کنیم. این جان‌های قهرمان، که در پیکرهای زرد می‌سوزند، جاذبه‌ای نگران کننده دارند. انسان احساس می‌کند که از روستای پر فریاد خود اروپا گریخته است و در ورای نژاد سپید، دنیایی دیگر وجود دارد که عمیق‌تر و خطرناک‌تر است و چون قدرت و لطف بیش‌تری دارد، شأن انسانی بیش تری دارد.
کاوشگر

حجم

۲۲۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۲۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان